بررسی « شکاف انتظار – عمل» آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در دانش آموختگان رشته حسابداری ( با تاکید بر دوره کارشناسی)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 حسابداری، دانشکده علوم اقتصادی و اداری، دانشگاه مازندران، بابلسر

2 گروه حسابداری، دانشگاه مازندران، بابلسر، ایران

چکیده

   آموزش مهارت‌های حرفه‌ای شرط ضروری برای تربیت حسابداران با صلاحیت و شایسته است. متاسفانه در سال‌های اخیر دانش آموختگان رشته حسابداری فاقد مهارت‌های حرفه‌ای عملی لازم می باشند. به دلیل وجود شکاف انتظاری بین توانایی مهارت‌های حرفه­ای دانش آموختگان و نیازهای عملی، در پژوهش حاضر به موضوع بررسی «شکاف انتظار- عمل» در توسعه مهارت‌های حرفه‌ای براساس استانداردهای بین­المللی آموزش حسابداری در مقطع کارشناسی ایران پرداخته و زوایای این شکاف مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر پرسشنامه ای جهت ارزیابی این شکاف بین جامعه آماری استادان و دانشجویان رشته حسابداری در دانشگاههای دولتی مجری مقطع دکتری و حسابداران مستقل و حسابداران رسمی توزیع شد. براساس فرمول کوکران300 نفر از اعضای حرفه حسابداری، تعداد 78 نفر از استادان و تعداد 180 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب گردید. روایی ‌پژوهش با استفاده ‌از نظرات متخصصان تایید شد و پایایی در این پژوهش نیز با روش ضریب آلفای کرانباخ0.97 گزارش و تایید شد. داده ها از طریق آزمون‌های مقایسه دو گروه وابسته T زوجی و تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد، مهارت‌های حرفه‌ای مطرح در استاندارد بین المللی آموزش حسابداری شماره 3 برای دانش آموختگان رشته حسابداری در ایران نیز با اهمیت می باشد همچنین « شکاف انتظار» در آموزش حسابداری وجود نداشته ولی «شکاف محدودیت‌ها» و «شکاف عمل» و «شکاف انتظار- عمل» در آموزش حسابداری در دوره کارشناسی وجود دارد. این نتایج بر ضرورت توجه در زمینه همسویی دانشگاه با نیازهای حرفه‌ای تاکید می کند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

بررسی « شکاف انتظار – عمل» آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در دانش آموختگان رشته حسابداری ( با تاکید بر دوره کارشناسی)

نویسندگان [English]

  • hosein fakhari 1
  • Shahram Dadgar 2
1 Accounting,Mazandaran University,Babolsar
2 Accounting. Mazandaran University, Babolsar, Iran

بررسی « شکاف انتظار عمل» آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در دانش آموختگان رشته حسابداری ( با تاکید بر دوره کارشناسی)

حسین فخاری[1]، شهرام دادگر[2]

 

تاریخ دریافت: 01/07/1396

تاریخ پذیرش: 20/12/1396

چکیده

   آموزش مهارت‌های حرفه‌ای شرط ضروری برای تربیت حسابداران با صلاحیت و شایسته است. متاسفانه در سال‌های اخیر دانش آموختگان رشته حسابداری فاقد مهارت‌های حرفه‌ای عملی لازم می باشند. به دلیل وجود شکاف انتظاری بین توانایی مهارت‌های حرفه­ای دانش آموختگان و نیازهای عملی، در پژوهش حاضر به موضوع بررسی «شکاف انتظار- عمل» در توسعه مهارت‌های حرفه‌ای براساس استانداردهای بین­المللی آموزش حسابداری در مقطع کارشناسی ایران پرداخته و زوایای این شکاف مورد بررسی قرار گرفته است. در پژوهش حاضر پرسشنامه ای جهت ارزیابی این شکاف بین جامعه آماری استادان و دانشجویان رشته حسابداری در دانشگاههای دولتی مجری مقطع دکتری و حسابداران مستقل و حسابداران رسمی توزیع شد. براساس فرمول کوکران300 نفر از اعضای حرفه حسابداری، تعداد 78 نفر از استادان و تعداد 180 نفر از دانشجویان به عنوان نمونه انتخاب گردید. روایی ‌پژوهش با استفاده ‌از نظرات متخصصان تایید شد و پایایی در این پژوهش نیز با روش ضریب آلفای کرانباخ0.97 گزارش و تایید شد. داده ها از طریق آزمون‌های مقایسه دو گروه وابسته T زوجی و تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد، مهارت‌های حرفه‌ای مطرح در استاندارد بین المللی آموزش حسابداری شماره 3 برای دانش آموختگان رشته حسابداری در ایران نیز با اهمیت می باشد همچنین « شکاف انتظار» در آموزش حسابداری وجود نداشته ولی «شکاف محدودیت‌ها» و «شکاف عمل» و «شکاف انتظار- عمل» در آموزش حسابداری در دوره کارشناسی وجود دارد. این نتایج بر ضرورت توجه در زمینه همسویی دانشگاه با نیازهای حرفه‌ای تاکید می کند.

کلیدواژه: شکاف  انتظار – عمل حسابداری، آموزش حسابداری در ایران، دوره کارشناسی حسابداری،استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری شماره 3، مهارت‌های حرفه‌ای

 

 

 

مقدّمه

   نیروی انسانی متخصّص و بالنده به عنوان سرمایه حقیقی کشورها، از طریق سیستم مناسب آموزشی جهت تصدّی مشاغل مختلف آماده می شود. در ایران نیز مراکز آموزشی براساس سرفصل‌های مصوب شورای عالی برنامه ریزی وزارت علوم، تحقیقات و فنّاوری، متخصصّان رشته حسابداری مورد نیاز بازارکار را آماده می سازد و در واقع آموزش شالوده حرفه حسابداری است(علمشاهی،52:1385) از این رو موفقیّت در حرفه حسابداری نیازمند ارائه برنامه­های دقیق و اثربخش در حیطه برنامه آموزش حسابداری است. یافته های پژوهش‌های اخیر (رحمانی و بشیری منش1394، مشایخی و همکاران1394، دهنوی و همکاران1391، باغومیان و رحیمی باغی1391، نوروش و همکاران1390، رهنمای رودپشتی و طاهرآبادی1389، اعتمادی و فخاری1383) نشان دادند که متاسفانه آموزش های دانشگاهی حسابداری در ایران در تأمین نیاز حرفه و بازار کار ناکارآمد بوده و دانش آموختگان مهارت‌های حرفه‌ای لازم را ندارند. در حالی که از یک سو ما با مازاد نیروهای دارای مدرک دانشگاهی حسابداری مواجه هستیم و سمت دیگر کارفرمایان ما در بازار کار از کمبود حسابداران متخصص شکایت می کنند(صالحی و همکاران،73:1393).

   از طرف دیگر توسعه تحصیلات حسابداری در مؤسسات و مراکز آموزش عالی به عنوان عاملی برای ترویج توانایی اشتغالزایی دانش آموختگان از سوی برخی سازمان های مرتبط مورد تأکید است. در این راستا هیئت استانداردهای بین -المللی آموزش حسابداری[3] در سال 2003 برای سازمان‌های عضو فدراسیون بین المللی حسابداران (آیفک[4]) و اشخاص ذینفع در آموزش حسابداری، استاندارد بین المللی آموزشی شماره 3 را در زمینه مهارت‌های حرفه‌ای که یکی از مولفه های آموزشی در حسابداری[5] می باشد، منتشرکرد و این استاندارد در سال 2014 تجدید نظر و از سال 2015 اجرای آن الزامی شده است. یکپارچگی این آموزش‌ها باعث می شود تا حرفه، پاسخگوی انتظارات عمومی در زمینه مهارت‌های حرفه‌ای حسابداری باشد با رعایت این استاندارد، مهارت‌های حرفه‌ای لازم برای یک حسابدار حرفه‌ای و متخصص به ارمغان می آورد این مهارت‌های حرفه‌ای[6] عبارتند از : الف ) مهارت‌های فکری و ذهنی[7] ب) مهارت‌های بین فردی و ارتباطی [8]ج) مهارت‌های شخصی[9] د) و مهارت‌های سازمانی[10].. این استاندارد پیامدهای یادگیری را برای مهارت‌های حرفه‌ای تجویز می کند که حسابداران متخصّص باید از خود نشان دهند(امیری مقدم،60:1393). توجه به توسعه این مهارت‌ها، شرط لازم برای موفقیّت شغلی دانش آموختگان رشته حسابداری قلمداد می گردد. این در حالیست که برخلاف ضرورت این استاندارد، تاکنون با وجود عضویت انجمن حسابداران خبره ایران و جامعه حسابداران رسمی ایران در فدراسیون بین المللی حسابداران استانداردهای آموزشی ویژه ای توسط سازمان‌های حرفه‌ای مذکور در ایران به طور رسمی منتشر و اعلام نشده است و در واقع در حال حاضر در ایران، استاندارد آموزش حسابداری خاصّی وجود ندارد.

در خصوص اهمیّت بیشتر پژوهش حاضر می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

  • نیاز به آموزش حسابداران شایسته که دارای سطح مناسبی ازمهارت‌های حرفه‌ای با توجه به تغییرات روزافزون محیط تجاری اقتصاد نو ظهور ایران باشند؛
  • نیاز به همگرایی آموزش حسابداری و نیازهای حرفه‌ایکه طبق پژوهش‌های زیادی (نوروش،1382؛ اعتمادی و فخاری،1383؛ مشایخی و نوروش،1384؛ ستایش و منصوری ،1391؛صالحی و همکاران،1393؛ رهنمای رودپشتی و طاهرآبادی،1389) به دلیل وجود شکاف تایید شده است؛
  • نیاز به شناسایی وجود فاصله اداراکی بین دیدگاه دانشگاهیان و شاغلین حرفه که طبق پژوهش‌های مختلف(صالحی و همکاران،1393؛ مجتهدزاده و همکاران،1389؛ مشایخی و همکاران،1394) تائید شده است.
  • نیاز به تلاش برای همگرایی بین آموزش و عمل حسابداری با تاکید بر مؤلفه های آموزش حسابداری در دوره کارشناسی که پژوهش حاضر درصدد بررسی آن است؛
  • نیاز به توجه به مدل جامع «شکاف انتظار- عمل» و اجزای آن شامل « شکاف انتظار» ،« شکاف محدودیت‌ها» و «شکاف عمل» در آموزش حسابداری که پژوهش حاضر درصدد آن است.

   با توجه به موارد فوق پژوهش حاضر بر اساس شکاف انتظاراتی که بین آموزش و عمل حسابداری وجود دارد و با در نظر گرفتن اینکه عوامل مختلفی در ایجاد این شکاف موثر باشند بیان می کند که ابتدا در آموزش حسابداری باید به تبیین دانش ها وحوزه های شایستگی مؤلفه های آموزش حسابداری و پیامد های یادگیری ناشی از آن در ایران با توجه به استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری پرداخته و سپس به مدل جامع «شکاف انتظار- عمل» توجه شود. ضمنا با توجه به اهمیت نقش دوره کارشناسی و اینکه هدف اصلی دوره کارشناسی آماده کردن دانشجویان جهت ورود به بازار کار می باشد. بنابراین در این پژوهش چهار شکاف مطرح در مدل جامع «شکاف انتظار- عمل» در توسعه مهارت‌های حرفه‌ای لازم در دوره کارشناسی حسابداری براساس استاندارد بین المللی آموزشی حسابداری شماره3 مورد بررسی قرار گرفته است.

   در زمینه دانش افزایی پژوهش حاضر می توان گفت که تاکنون پژوهشی با این عنوان در ایران انجام نشده است. لذا پژوهش حاضر می تواند برای تدوین استراتژی آموزش حسابداری و همچنین برنامه ریزی های آموزش حسابداری مفید باشد و همسوئی لازم را در زمینه آموزش حسابداری مطلوب بین بازار کار و دانشگاه فراهم آورد و انتظار می رود با توجه به یافته های این پژوهش بتوان به ضرورت توجه به شکافهای موجود در بین انتظار کارفرمایان و توانمندی
دانش آموختگان رشته حسابداری در عمل تاکید نمود و با برجسته کردن مولفه های ضروری منجر به شکاف بین مهارت‌های حرفه‌ای که استادان دانشگاه بطور منطقی می توانند به دانشجو انتقال دهند و توانایی عملی دانش آموختگان رشته حسابداری، بتوان گام های بعدی برای ارتقای توانمندی های دانش آموختگان رشته حسابداری در مقطع کارشناسی و برآورده کردن انتظارات جامعه برداشت که در نهایت می تواند منجر به فرصتی مغتنم برای دست اندرکاران و نهادهای حرفه‌ای و دانشگاهی رشته حسابداری شده تا با شناخت بهتر انتظارات شاغلین در حرفه و توانمندی های دانش آموختگان رشته حسابداری در عمل به برنامه ریزی های آینده در جهت پرورش و آموزش بهتر دانش آموختگان رشته حسابداری در راستای تأمین نیازهای جامعه و حرفه اقدام کرد تا موجب کاهش شکاف انتظار –عمل مهارت‌ها در برنامه آموزش حسابداری شوند.

   بر همین اساس هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی این موضوع است که مدل جامع « شکاف انتظار – عمل» آموزش مهارت‌های حرفه‌ای دانش آموختگان رشته حسابداری به چه میزان است ؟به عبارتی دیگر بین آموزش کدام مهارت‌های حرفه‌ای به دانش آموختگان رشته حسابداری و توانایی آنها در زمینه مهارت‌های حرفه‌ای در عمل شکاف وجود داشته و دیدگاههای ذینفعان درگیر در این بحث به چه میزان است؟ 

   در این پژوهش چهار فرضیه به شرح زیر ، مورد بررسی قرار می گیرد:

فرضیه 1- از دیدگاه شاغلین در حرفه بین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار و دستیابی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری به این مهارت‌ها در عمل تفاوت معنی دار وجود دارد.

فرضیه 2- بین انتظار شاغلین در حرفه و استادان و دانشجویان دانشگاه‌ها درباره مهارت‌های  لازم در موفقیّت شغلی دانش آموختگان رشته حسابداری مقطع کارشناسی رشته حسابداری تفاوت معنی دار وجود دارد.

فرضیه 3ـ از دیدگاه استادان بین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار در موفقیّت شغلی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری و مهارت‌های حرفه‌ای تحصیل شده توسط آنها تفاوت معنی دار وجود دارد.

فرضیه 4- بین دیدگاه شاغلین حرفه و دانشجویان در دستیابی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری به مهارت‌های حرفه‌ای و  دیدگاه استادان در انتقال و آموزش این مهارت‌ها به آنها تفاوت معنی دار وجود دارد.

   درادامه پس از بیان مبانی نظری و پیشینه پژوهش به تحلیل یافته ها پرداخته ودر نهایت بحث و نتیجه گیری ارایه می شود .

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

   بر اساس تئوری سرمایه انسانی، کارکرد مؤثّر منابع انسانی کارآمد چرخ های اقتصادی و صنعتی را بکار انداخته و باعث انباشت درآمد ملّی می­شوند و از طرفی آموزش عالی جایگاه ممتازی در نظریه سرمایه انسانی دارد و خدمات آموزشی یک نوع سرمایه گذاری مولد در ذخیره نیروی انسانی است(صالحی عمران،56:1383). لذا تلاش زیادی جهت ارتقای کارآمدی آموزش‌های دانشگاهی جهت تربیت مناسب سرمایه های انسانی انجام می شود، در ایران نیز هدف از این دوره آموزش و تربیت متخصصان و کارشناسان حرفه‌ای حسابداری می­باشد. بنابراین رسالت اصلی دانشگاه‌ها در مرحله نخست، شناسایی انتظارات بازارکار و در مرحله بعد اقدام به آموزش این مهارت‌ها به دانشجویان است. البته در بعضی از رشته ها مثل حسابداری، آموزش‌های دانشگاهی از نیازهای واقعی بازارکار فاصله گرفته و اغلب دانش آموختگان رشته حسابداری در عمل انتظارات حرفه را برآورده نمی سازند و بین انتظارات و عمل دانش آموختگان رشته حسابداری شکاف وجود داردکه این می تواند شاید به این دلیل باشد که رشته علمی حسابداری نتوانسته خود را همگام با پیشرفتهای دیگر به روز کند و در شیوه آموزش و انتقال مناسب همین معلومات حسابداری به دانشجویان در دانشگاه‌ها خلاء و فاصله وجود دارد و دانشجویان براساس انتظارات حرفه آماده بازارکار نشده اند(صالحی و همکاران،75:1393). نایت و یورک[11](2003) بیان می کنند که اشتغال افراد تحصیل کرده (سرمایه های انسانی) که دارای آموزش‌های مدنظر دولت می باشد. مؤسّسات و مراکز آموزش عالی به عنوان عامل واسطه بین مرزهای دولت و کسب و کار در نظر گرفته می شود و به افراد مهارت‌ها مورد نیاز را آموزش می دهند و یورک[12] (2006) بیان می کند علاقه به اشتغال از طریق تحصیل در مراکز آموزش عالی که مهارت های افراد را توسعه می دهند، انعکاس بخشی از تئوری سرمایه انسانی می باشد(پرویز[13] ،200:2014).

   به این ترتیب، هدف این پژوهش را به شرح زیر می توان در ادبیات سرمایه انسانی قرار دارد:

   چه شکافی بین سرمایه انسانی (مهارت‌های حرفه‌ای) مورد انتظار شاغلین در حرفه و دستیابی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری به این صلاحیت‌های حرفه‌ای لازم در عمل وجود دارد؟

   از آنجایی که تاکنون بررسی ای بابت این شکاف ها در ایران انجام نشده است لذا این پژوهش برای تدوین استراتژی آموزش حسابداری و همچنین برنامه ریزی های آموزش حسابداری مفید بوده و همسوئی لازم را در زمینه آموزش حسابداری مطلوب بین بازارکار و دانشگاه فراهم می سازد.

   از طرف دیگر در این پژوهش پدیده «شکاف انتظار-عمل » بررسی می شود. «نظریه برنامه آموزشی» برای ارائه پشتیبانی معرفت شناختی و پدیدار شناسی این پژوهش مناسب است و نظریه برنامه آموزشی به عنوان یک مطالعه درون رشته ای تجربه آموزشی تعریف می شود (پینار[14]، 2004:60) .

   نظریه برنامه آموزشی[15]عبارتست از تجزیه و تحلیل یک رشته دانشگاهی به منظور توسعه برنامه های آموزشی طراحی شده برای تامین خواسته های آتی می باشد. یکی از ایدئولوژی های[16] نظریه برنامه آموزشی ایدئولوژی اثربخشی اجتماعی3 می باشد، براساس این ایدئولوژی مراکز آموزشی باید صلاحیت‌ها و دانش‌های لازم را به دانش آموختگان آموزش دهند تا این افراد در جامعه اثربخش و موفق باشند)پرویز،156:2014). مطابق با این نظریه به نظر می رسد، براساس سرفصل‌های آموزشی دوره کارشناسی حسابداری در ایران« هدف این دوره آموزش دانش‌ها و مهارت‌های حرفه­ای لازم به افراد در موفقیت شغلی و تامین انتظارات حرفه می باشد». با توجه به این نظریه هدف این پژوهش بررسی شکاف انتظار –عمل مهارت‌های حرفه‌ای در حوزه آموزش حسابداری در ایران است .

   ادبیات پژوهش نشان می دهد که پژوهش‌های مختلفی درباره آموزش حسابداری و بررسی نظرات گروههای اصلی دخیل در آموزش حسابداری و تبیین مولفه های آموزش حسابداری انجام گرفته است و از اواسط دهه 1980حرفه حسابداری، دانشگاهیان از عدم همسوئی آموزش و تربیت نیروی انسانی آماده و توانمند با مهارت‌های کافی شکایت دارند. شکایت از اینکه آموزش حسابداری قادر نبوده است دانش آموختگانی با صلاحیت و شایسته(از نظر مهارت حرفه‌ای) تربیت کند و بین انتظارات از دانش آموختگان رشته حسابداری و توانمندی های آنها در عمل شکاف وجود دارد. بیوئی وپورتر[17](2010) ، آبایدیرا و واتی[18] (2014) و پرویز(2014) با مطرح کردن چارچوب شکاف – انتظار به بررسی تفاوت‌های بین انتظارات شاغلین حرفه دانشگاهیان در مورد تحصیل صلاحیت‌های لازم و ناکارآمدی نظام آموزشی در توسعه این صلاحیت‌ها پرداخته اند و ایدئولوژی اثربخشی اجتماعی نظریه برنامه آموزشی را توسعه دادند. این چارچوب همراه با بررسی شکاف انتظار حرفه و عمل واقعی دانش آموختگان، علل هرگونه ناتوانی دانش آموختگان را از منظر سه شکاف مورد بررسی قرار دادند :

   اولین شکاف به شکاف انتظار دانشگاهیان و افراد حرفه‌ای در مورد صلاحیت‌هایی که باید دانش آموختگان رشته حسابداری داشته باشند ، مربوط می شود. در همین رابطه پژوهش‌های مختلفی (آرمیتاژ[19] ،1991؛ نوین و همکاران[20]،1997 ؛ فرانسیس و مینچینگتون[21]،1999؛ لین، خیونگ و لیویی[22]،2005؛ بلیزی و همکاران[23]،2008؛ راگوتامن، لاوین و دیویس[24]،2007؛ مشایخی و نوروش،1384؛ مجتهدزاده و همکاران،1389؛ مشایخی و همکاران، 1394) به بررسی دیدگاه شاغلان در حرفه، استادان دانشگاه برای تعیین دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای دانشجویان رشته حسابداری پرداخته اند و بیان کردند که بین دیدگاه شاغلین در حرفه و دانشگاهیان فاصله و شکاف وجود دارد.

دومین شکاف مربوط به عدم توانایی استادان در تدریس و انتقال مولفه های آموزش حسابداری موردانتظار شان می­باشد(بیوئی و پورتر، 2010؛پرویز،2014؛ ؛ آبایدیرا و واتی ،2014).

 

سومین شکاف مربوط به شکاف بین مهارت‌هایی که از نظر استادان دانشگاه به دانشجویان منتقل می شود و مهارت‌هایی دانشجویان در عمل نشان می دهند می باشد و دلیلی بر اثربخش نبودن تدریس در دانشگاه می باشد.( ولک و همکاران[25]، 1997)

   بر همین اساس پژوهش حاضر در صدد است با توجه به وجود عدم همسویی آموزش و نیازهای عملی در مورد مهارت‌های حرفه‌ای بطور جامع به بررسی یکپارچه شکاف انتظار و عمل در آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در رشته حسابداری در ایران بپردازد.

   بدیهی است برای تامین انتظارات کارفرمایان و توانمند کردن دانش آموختگان حسابداری در مورد مهارت‌های حرفه‌ای و  حل مشکلات پیش روی نظام آموزش حسابداری در ایران باید این شکاف ها بصورت یک جا و جامع شناسایی گردند تا با تدوین برنامه جامع آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در رشته حسابداری گام های بعدی جهت ارتقا آموزش رشته حسابداری و تامین انتظارات برداشته شود.

   مدل «شکاف انتظار – عمل» بطور جامع علل عدم موفقیت دانشگاه‌ها در تربیت دانش آموختگان رشته حسابداری در تامین انتظارات حرفه و بازارکار را بیان می کند. این مدل شامل « شکاف انتظار – عمل» ، «شکاف انتظار»، «شکاف محدودیت‌ها» و «شکاف عمل» می باشد (دادگر و همکاران،14:1395).

   بررسی پیشینه پژوهش ها از جهت تدوین طرح مناسب پژوهش و جلوگیری از تکراری نبودن پژوهش موثر است. بر همین اساس در ادامه به پیشینه پژوهش‌های خارجی و داخلی پرداخته می شود.

   در زمینه آموزش حسابداری در ایران و خارج از ایران پژوهش‌های زیادی انجام شده است که در ادامه به پژوهش‌های خارجی و داخلی مرتبط با موضوع پژوهش پرداخته می شود.

   پرتاما[26] (2015) به بررسی اهمیت نقش استانداردهای بین المللی آموزشی حسابداری به عنوان پلی بین حرفه و دانشگاه در زمینه شایستگی های حسابداران می پردازد و بیان می کند استانداردهای بین المللی آموزشی حسابداری مهم می باشند و به شکاف انتظارات بین استادان و اعضای حرفه پرداخته است و نتیجه می گیرد در مورد مهارت‌های حرفه‌ای شکاف انتظاراتی وجود دارد. دیدگاه استادان مبتنی بر تئوری و دیدگاه اعضای حرفه مبتنی بر نیازهای بازار و عمل می باشد.

    پرویز[27](2014)در رساله دکتری خود در پژوهشی ابتدا اهمیت مدل شکاف انتظار- عمل را بیان می کند و به شکاف انتظار- عمل در زمینه مهارت‌ها با هدف توانایی اشتغال‌زایی در پاکستان پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که انتظارات استادان دانشگاه و شاغلین در حرفه در مورد مهارت‌های دانش اموختگان متفاوت می باشد. در بیشتر مهارت‌های مورد بررسی شکاف انتظار- عمل، شکاف عمل ، شکاف محدودیت‌ها وجود دارد.

   آبایدیرا و واتی (2014) به پژوهش در باره شکاف« انتظار– عمل» مهارت‌های مهم در موفقیّت شغلی دانش­آموختگان حسابداری از دیدگاه اساتید دانشگاه و شاغلین حرفه در سریلانکا می پردازد و بیان می کند که توسعه مهارت‌ها و دانش‌های ضروری در دانش­آموختگان حسابداری برای موفقیّت شغلی بسیار مهم هستند و اگرچه اساتید دانشگاه از انتظار کارفرمایان از دانش­آموختگان حسابداری آگاه هستند و شکاف انتظار وجود ندارد ولی دانشجویان مهارت‌های مورد انتظار استادان را کسب نکرده اند و شکاف محدودیت‌ها وجود دارد. دانشجویان مهارت‌هایی که کسب کرده اند را نیز نمی توانند در عمل نشان دهند و شکاف عمل نیز وجود دارد و نهایتا اعضای حرفه بیان می کنند که دانش آموختگان رشته حسابداری بسیار از توانمندی های مورد انتظار را کسب نکردند و شکاف انتظار- عمل در رشته حسابداری وجود دارد.

   بیویی و پورتر[28](2010) برای بار اولین مدل جامع شکاف انتطار- عمل در آموزش حسابداری مطرح کردند و بیان می کنند نهادهای حرفه‌ای حسابداری، کارفرمایان دانش آموختگان رشته حسابداری و دانشگاهیان در مورد شکست دانشگاه‌ها در تجهیز دانش­آموختگان با صلاحیت‌های مورد نیاز در محیط های تجاری جدید هم عقیده اند. تغییر در آموزش حسابداری ایجاد شده است اما شکاف بین صلاحیت‌ها و توانمندی های مورد انتظار کارفرمایان و صلاحیت‌های دانش­آموختگان در عمل در مطالعات قبلی مورد ارزیابی قرار نگرفته است و باید به آن توجه نمود و بر اساس مروری بر مطالعات قبلی چارچوب شکاف انتظار- عمل ( شامل شکاف انتظار، شکاف محدودیت‌ها و شکاف عمل) پیشنهادمی­شود.

   اسمیت[29] (2006) در پژوهش خود درباره تفاوت اولویتهای آموزشی در محتوای دروس مقطع کارشناسی حسابداری بیان می دارد که مدیران مالی و شاغلین در حرفه از کارایی پایین فارغ التحصیلان حسابداری بسیار ناراضی بوده  و این نارضایتی ناشی از وجود شکاف انتظاراتی بین شاغلین در حرفه با  استادان دانشگاهی می باشد.

   لین، خیونگ و لیویی[30] (2005) نیز در پژوهشی به بررسی دیدگاه شاغلین در حرفه، استادان دانشگاه برای تعیین دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای دانشجویان رشته حسابداری در چین پرداخته اند و شکاف انتظاراتی بین شاغلین حرفه و استادان را بررسی کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد شکاف انتظار وجود دارد.

   مطالعه کمیته بدفورد[31] انجمن حسابداری آمریکا در سال 1986 از جمله مطالعات اولیه هست که به ضعف آموزش حسابداری در تجهیز دانش آموختگان در برآورد نیازهای حرفه پرداخته است و شکاف «انتظار- عمل» را بررسی می نماید. کمیته بدفورد بیان می کند که شکاف آموزش و عمل در حسابداری وجود دارد و نیاز به آموزش‌های تخصصی و گسترده حسابداری ناشی از رقابتی شدن بازارکار حسابداران را از عوامل مهم شکاف آموزش و عمل می داند. به عقیده بدفورد، آموزش حسابداری با تغییرات کمی داشته، نتوانسته واکنشی مناسب نسبت به نیازها و تغییرات محیطی اتفاق افتاده داشته باشد.

   دادگر و همکاران (1395) در مقاله خود درباره اهمیت مدل جامع« شکاف انتظار – عمل» در توسعه مؤلّفه های آموزش حسابداری بیان می کنند در سال‌های اخیر آموزش های دانشگاهی حسابداری در تأمین نیاز حرفه و بازار کار دچار چالش هایی بوده است. از جمله این چالش ها نارضایتی کارفرمایان از توانمندی حسابداران در برآورده کردن انتظارات حرفه ای در مرحله عمل است. در این راستا مدل جامع « شکاف انتظار-عمل» می تواند در دستیابی به الگویی برای رفع این چالش مؤثّر باشد. در این پژوهش که به صورت تحلیلی – توصیفی و به روش کتابخانه ای صورت گرفته است به مدل جامع« شکاف انتظار – عمل» در شناسایی و توسعه مؤلّفه های آموزش حسابداری در ایران پرداخته شده و زوایای آن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از این پژوهش بیانگر آن است که مدل « شکاف انتظار -عمل» در آموزش حسابداری ایران می تواند در شناسایی و توسعه مؤلّفه های آموزش حسابداری و در نتیجه تامین نیازهای بازار کار و توانایی اشتغال‌زای دانش آموختگان رشته حسابداری راهنمایی بی بدیل باشد.

   مشایخی و همکاران (1394) به شکاف انتظار میان استادان و دانشجویان در مورد کیفیت آموزشی حسابداری در مقطع کارشناسی ارشد پرداخته است و بیان می کند که باید «شکاف انتظار» شناسایی شود تا مسائل موجود در برنامه‌های آموزشی آشکار شود و مواردی که نیاز به اصلاح هست برجسته نماید.نتایج تحقیق نشان می دهد از نظر پاسخ دهندگان در مورد آموزش مهارت‌های حرفه‌ای شکاف انتظاراتی در رشته حسابداری وجود دارد.

   مجتهدزاده و همکاران (1389) به پژوهش در مورد اهمیّت دانش و مهارت‌های مورد نیاز دانش­آموختگان مقطع کارشناسی حسابداری از دیدگاه استادان دانشگاه ، شاغلین در حرفه و دانشجویان در استان آذربایجان غربی پرداختند. نتایج نشان می دهد بین انتظارات استادان ، شاغلین در حرفه و دانشجویان در خصوص اهمیت دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای دانش آموختگان مقطع کارشناسی حسابداری تفاوت معنا دار وجود دارد و نیز از نظر پاسخ دهندگان بین توانایی عملی دانش آموختگان حسابداری تفاوت معنی دار وجود دارد.

   اعتمادی و فخاری (1383) در پژوهش خود به ارتباط بین پژوهش‌ها، آموزش و عمل حسابداری پرداختند و در بخش وضعیت علمی حسابداری در ایران عنوان کردند که فعالیتهای آموزشی در کشور تا حدود زیادی از نیازهای حرفه‌ایفاصله گرفته و فاقد کارایی جهت رفع نیازها می باشد و بین انتظارات دانشگاهیان و اعضای حرفه شکاف زیادی وجود دارد.

   نوروش (1382) مشکل آموزش حسابداری را کمبود نیروی انسانی مورد نیاز، دانشجویان واجد شرایط و محتوای ضعیف برنامه تحصیلی عنوان داشته و یادآوری نموده که بسیاری از مطالب برنامه درسی اثربخش نمی باشد. محقق در نهایت نتیجه گیری می نماید که دانش آموختگان دوره کارشناسی رشته حسابداری نتوانستند انتظارات کارفرمایان را تامین نمایند.

   بازنگری پژوهش های انجام شده نشان می دهد که پژوهشی که بصورت جامع به بررسی شکاف انتظاراتی مهارت‌های حرفه‌ای عملی فارغ التحصیلان حسابداری بپردازد وجود ندارد بر همین اساس پژوهش حاضر در صدد بررسی این موضوع در سطح دانشگاهیان وافرادی حرفه ای در ایران می باشد.

 

روش پژوهش

   پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و از لحاظ هدف کاربردی می باشد. قلمرو زمانی پژوهش سال تحصیلی 1395 است. قلمرو پژوهش شامل اعضای هیئت علمی و دانشجویان سال آخر کارشناسی رشته حسابداری در دانشگاههای مجری مقطع دکتری ( شامل دانشگاههای تهران، علامه طباطبایی، تربیت مدرس، شهید بهشتی، الزهرا(س)،شیراز ،شهید چمران اهواز، بین المللی امام خمینی(ره)، دانشگاه شهید باهنر کرمان و دانشگاه مازندران) و حسابداران مستقل و حسابداران رسمی در سازمان‌های حرفه‌ای عضو آیفک در ایران (یعنی جامعه حسابداران رسمی ایران و انجمن حسابداران خبره ایران) می باشد. جامعه آماری فرضیه اول حسابداران مستقل و حسابداران رسمی می باشد ، جامعه آماری فرضیه دوم و چهارم دانشجویان، اعضای هیات علمی دانشگاههای دولتی مجری مقطع دکتری و حسابداران مستقل و حسابداران رسمی می باشد و جامعه آماری فرضیه سوم اعضای هیات علمی دانشگاههای مجری مقطع دکتری می باشد. حجم نمونه پژوهش براساس فرمول کوکران و جدول مورگان محاسبه گردید. با توجه به فرمول کوکران با سطح خطای 5 درصد و جدول نمونه گیری مورگان تعداد 300 نفر از اعضای حرفه حسابداری، تعداد 78 نفر از استادان دانشگاه و تعداد 180 نفر از دانشجویان دوره کارشناسی حسابداری به عنوان نمونه انتخاب گردید. جدول 1 ، حجم جامعه و حجم نمونه ها را نشان می دهد.

 

جدول1. حجم جامعه و نمونه ها

 

شاغلین در حرفه

استادان دانشگاه

دانشجویان

جمع کل

حجم جامعه

1376

96

338

1810

حجم نمونه

300

76

180

556

   توزیع پرسشنامه پژوهش به دو روش صورت گرفت؛ در روش نخست پرسشنامه برای تمامی پاسخ دهندگان از طریق پست الکترونیکی ارسال شد که تعداد پرسشنامه های برگشت داده شده انگشت شمار بودند(فقط دو پرسشنامه). در روش دوم پژوهشگران به صورت حضوری به دفاتر انجمن حسابداران خبره ایران، جامعه حسابداران رسمی ایران، موسسات حسابرسی، دانشگاه‌ها و سازمان حسابرسی مراجعه کردند. در این روش با توجه به ابزار پرسشنامه و احتمال عدم برگشت آن، پرسشنامه‌ها در سه مرحله بین پاسخگویان توزیع گردیدکه جدول2، مراحل سه گانه توزیع پرسشنامه و میزان جوابهای دریافتی را نشان می دهد.

جدول2. توزیع پرسشنامه های ارسالی و دریافتی طی مراحل سه گانه

 

شاغلین در حرفه

استادان دانشگاه

دانشجویان

توزیع شده

دریافتی

توزیع شده

دریافتی

توزیع شده

دریافتی

مرحله اول

300

62

76

15

180

75

مرحله دوم

238

35

61

11

105

34

مرحله سوم

203

43

50

7

71

11

جمع

140

33

120

   پس از توزیع پرسشنامه‌ها 140 نسخه از شاغلین حرفه،33 نسخه از استادان و 120 نسخه ار دانشجویان جمع آوری شد که با حذف پرسشنامه‌های تکمیل نشده، در نهایت از 107 پرسشنامه شاغلین حرفه، 29 پرسشنامه استادان و
 98 پرسشنامه دانشجویان به عنوان نمونه نهایی برای تجزیه و تحلیل استفاده شد. به منظور کنترل این موضوع که آیا نتایج پرسشنامه‌های دریافت نشده می توانست بر یافته های پژوهش اثر بگذارد، میانگین سه مرحله توزیع پرسشنامه از طریق آزمون تحلیل واریانس مقایسه شدند. با توجه به مقدار معنی داری این آزمون(034/0) که کمتر از 5 درصد است، می توان گفت در صورت پاسخگویی سایر افراد نمونه انتخابی نیز، نتایج به دست آمده تغییری نمی کرد.

   پرسشنامه پژوهش براساس مولفه های استاندارد شماره 3 آموزش حسابداری هیات استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری درباره مهارت‌های حرفه‌ای در سال 2014 می باشد. این استاندارد دارای 28 مولفه مهارت حرفه‌ای هست که شامل توانایی ذهنی، توانایی ارزیابی اطلاعات از منابع و دیدگاههای مختلف از طریق تحقیق،تحلیل و یکپارچه سازی، توانایی اعمال قضاوت حرفه‌ای، شامل شناسایی و ارزیابی گزینه های جایگزین برای رسیدن به نتایج مستدل بر اساس تمام حقایق و شرایط مربوطه، توانایی شناسایی زمان مناسب برای مشورت با متخصصان برای حل مشکلات و نتیجه گیری، توانایی اعمال استدلال، تجزیه و تحلیل انتقادی و تفکر خلاق برای حل مسائل، توانایی پیشنهاد راه حل برای مسائل بدون ساختار و مسائل چند بعدی، مهارت‌های بین فردی و ارتباطی، توانایی انجام همکاری و کار گروهی در هنگام تلاش جهت  اهداف سازمانی، توانایی برقراری ارتباط به صورت واضح و مختصر هنگام ارائه، بحث و گزارش در شرایط رسمی و غیر رسمی، بصورت کتبی و شفاهی، توانایی ابراز آگاهی از تفاوت های فرهنگی و زبانی در تمام ارتباطات، توانایی اعمال گوش دادن فعال و مهارت‌های مصاحبه موثر، توانایی اعمال مهارت های مذاکره برای رسیدن به راه حل و توافق، توانایی اعمال مهارت های مشاوره ای برای به حداقل رساندن و یا حل تضاد، حل مشکلات، و به حداکثر رساندن فرصت ها، توانایی ابراز عقاید و نفوذ به دیگران برای ایجاد پشتیبانی و عمل به تعهدات، مهارت‌های شخصی، توانایی تعهد به یادگیری مادام العمر، توانایی اعمال تردید حرفه‌ای از طریق پرسش و ارزیابی انتقادی همه اطلاعات، توانایی ایجاد استانداردهای شخصی بالا برای ارائه و نظارت بر عملکرد شخصی، از طریق بازخورد از دیگران و از طریق تفکر، توانایی مدیریت زمان و منابع برای تحقق تعهدات حرفه‌ای، توانایی پیش بینی چالش ها و برنامه ریزی راه حل های بالقوه، توانایی اعمال ذهن باز برای فرصت های جدید، مهارت‌های سازمانی، توانایی انجام وظایف در زمان مشخص مطابق با آیین نامه سازمان، توانایی بررسی کار خود و دیگران برای تعیین اینکه آیا آن مطابق با استانداردهای کیفیت سازمان است، توانایی اعمال مهارت های مدیریت افراد برای ایجاد انگیزه و تربیت دیگران، توانایی استفاده از مهارت های نمایندگی برای تفویض اختیارات، توانایی اعمال مهارت‌های رهبری، توانایی کاربرد ابزار و فنآوری مناسب برای افزایش کارایی و اثربخشی و بهبود تصمیم گیری می باشد. در پرسشنامه مذکور از مقیاس 5 درجه ای لیکرت برای سنجش داده ها استفاده شده است.

   در این پژوهش برای سنجش روایی پرسشنامه از شاخص نسبت روایی محتوایی( CVR) استفاده شده است. جهت محاسبه این شاخص از نظرات کارشناسان متخصص در زمینه محتوای آزمون مورد نظر استفاده می شود. در این پژوهش 10 نفر متخصص سؤالات را مورد ارزیابی قرار داده اند. نتایج بررسی نظرات آنها نشان داد ضریب CVR در هریک از سوالات پرسشنامه پژوهش بیش از 80/0 می باشد. بنابراین از روایی لازم برخوردار می باشد. در این پژوهش برای اندازه گیری پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. میزان ضریب آلفای کرانباخ پرسشنامه 0.97 می‌باشد .بنابراین از پایایی بالایی نیز برخوردار می باشد.

یافته­های پژوهش

آمار توصیفی

   این بخش شامل یافته های مربوط به اطلاعات جمعیت شناسی پژوهش، آمار توصیفی و آمار استنباطی و آزمون فرضیه ها می باشد.

به منظور آشنایی با خصوصیات جامعه آماری، اطلاعات جمعیت شناسی پژوهش در جدول 3 درج شده است.

جدول3. جمعیت شناسی پژوهش

 

اعضای حرفه حسابداری

استادان

دانشجویان

 

مرد

زن

نامشخص

کل

مرد

زن

نامشخص

کل

مرد

زن

کل

متوسط سن

41-50

41-50

 

41-50

51-60

41-50

 

41-50

22-24

22-24

22-24

نسبت جنسیت

86%

8%

6%

100%

66%

21%

14%

100%

56%

44%

100%

متوسط سابقه کاری

16-25

6-15

 

 

6-15

6-15

 

6-15

1-5

_

_

متوسط سابقه تدریس

کمتر از 5

کمتر از 5

 

کمتر از 5

16-25

6-15

 

16-25

_

_

_

متوسط میزان تحصیلات

فوق لیسانس

فوق لیسانس

 

فوق لیسانس

دکترا

دکترا

 

دکترا

دانشجو لیسانس

دانشجو لیسانس

دانشجو لیسانس

   به منظور بررسی و تجزیه و تحلیل اولیه داده ها، آمار توصیفی پرسشنامه در جدول4 ارائه شده است. میانگین و میانه مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار که به ترتیب برای استادان4.04 و 4، شاغلین حرفه 3.84و 3.9 و دانشجویان3.83 و 3.9 ، میانگین و میانه مهارت‌های حرفه‌ای عملی که به ترتیب برای استادان 2.12 و 2.1، شاغلین حرفه 2.41 و 2.4 و دانشجویان2.46 و 2.5 به دست آمده است، نشان می دهد استادان انتظار دارند دانش آموختگان در دوره کارشناسی حسابداری بیشترین مهارت‌های حرفه‌ای را  تحصیل نمایند و نیز شاغلین حرفه و دانشجویان در مورد مهارت‌های حرفه‌ای انتظارات یکسانی دارند و از نظر دانشجویان دانش آموختگان رشته حسابداری بیشترین مهارت‌های حرفه‌ای را  به دست آمورده اند ولی از نظر استادان دانشگاه‌ها حرفه دانش آموختگان رشته حسابداری کمترین مهارت‌های حرفه‌ای را  به دست آمورده اند. از طرف دیگر باتوجه به اینکه میانگین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار از نظر شاغلین حرفه، استادان و دانشجویان بیشتر از 3 می باشد، می توان نتیجه گرفت که از نظر همه پاسخ دهندگان مهارت‌های حرفه‌ای با اهمیت می باشد و ازطرف دیگر با باتوجه به اینکه میانگین مهارت‌های حرفه‌ای عملی از نظر شاغلین حرفه ، استادان و دانشجویان کمتر از 3 می باشد، می توان نتیجه گرفت که از نظر همه پاسخ دهندگان، دانش آموختگان حسابداری  فاقد مهارت‌های حرفه‌ای عملی لازم می باشد.

جدول4. آمار توصیفی

 

استادان

اعضای حرفه حسابداری

دانشجویان

کل

میانگین

میانه

حداکثر

حداقل

میانگین

میانه

حداکثر

حداقل

میانگین

میانه

حداکثر

حداقل

میانگین

میانه

حداکثر

حداقل

مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار

4

4.04

5

3

3.84

3.9

5

3

3.75

3.8

5

2

3.83

3.9

5

2

مهارت‌های حرفه‌ای عملی

2.12

2.1

4

1

2.41

2.4

5

1

2.6

2.6

5

1

2.46

2.5

5

1

                                   

آمار استنباطی

   در این بخش ما به دنبال آزمون فرضیه های پژوهش می باشیم که برای رسیدن به این مهم از آزمون‌های آماری مقایسه ای جهت تعیین شکافهای انتظار و عملکرد از آزمون‌های مقایسه میانگین t زوجی(برای "شکاف انتظار- عمل"و "شکاف محدودیت‌ها") و تحلیل واریانس (ANOVA)( برای "شکاف انتظار" و "شکاف عمل") استفاده گردید.

فرضیه 1ـ از دیدگاه شاغلین در حرفه بین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار و دستیابی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری به این مهارت‌ها در عمل تفاوت معنی دار وجود دارد.

H0: µ1=µ2

H1 : µ1≠ µ2

جدول6. نتایج آزمون زوجی درباره فرضیه اول

آزمون  زوجی

 

تعداد

ضریب همبستگی

Sig.

اعضای حرفه

انتظار و عمل

107

0.262-

0.006

         

 

آزمون زوجی

 

تفاوت‌های زوجی

t

درجه آزادی

Sig. (دو دامنه)

میانگین

انحراف معیار

خطای استاندارد میانگین

95% اختلاف دو وزن با فاصله اطمینان

حد پایین

حد بالا

اعضای حرفه

انتظار و عمل

1.424

1.147

0.111

1.204

1.644

12.839

106

0.000

                   

   با توجه به نتیجه آزمون در جدول بالا،sig  آزمون کوچکتر از 5 درصد می باشد. در نتیجه می توان گفت با رد فرضیه 0H فرضیه اول پژوهش تایید می شود و بین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار از دیدگاه شاغلین در حرفه و دستیابی دانش آموختگان به مهارت‌های حرفه‌ای تفاوت معنی‌داری وجود دارد. بنابراین« شکاف انتظار-عمل» وجود دارد.

فرضیه 2ـبین انتظار شاغلین در حرفه و استادان و دانشجویان دانشگاه‌ها درباره مهارت‌های  لازم در موفقیّت شغلی دانش آموختگان رشته حسابداری مقطع کارشناسی رشته حسابداری تفاوت معنی دار وجود دارد.

H0: µ1=µ2=µ3

H1 : حداقل میانگین نظرات یک گروه با بقیه تفاوت دارد

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول7. نتایج آزمون تحلیل واریانس  (ANOVA) درباره فرضیه دوم

ANOVA

 

تعداد

میانگین

انحراف معیار

خطای استاندارد

95% میانگین با فاصله اطمینان

کمترین

بیشترین

حد پایین

حد بالا

اعضای حرفه

107

3.84

0.655

0.063

3.71

3.96

3

5

استادان

29

4

0.671

0.125

3.75

4.26

3

5

دانشجویان

98

3.78

0.628

0.063

3.65

3.91

2

5

کل

234

3.83

0.647

0.042

3.75

3.92

2

5

 

)ANOVAتحلیل واریانس (

 

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

Sig.

بین گروهی

1.111

2

0.556

1.332

0.266

درون گروهی

96.354

231

0.417

 

 

جمع کل

97.465

233

 

 

 

   با توجه به نتیجه آزمون در جدول بالا،sig  آزمون بیشتر از 5 درصد می باشد. در نتیجه می توان گفت با پذیرش فرضیه 0H فرضیه دوم پژوهش تایید نمی شود و بین انتظارات استادان دانشگاه، شاغلین در حرفه و دانشجویان حسابداری از نظر آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در رشته حسابداری تفاوت معنادار وجود ندارد. بنابراین« شکاف انتظار» وجود ندارد.

فرضیه 3ـ از دیدگاه استادان بین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار در موفقیّت شغلی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری و مهارت‌های حرفه‌ای تحصیل شده توسط آنها تفاوت معنی دار وجود دارد.

H0: µ1=µ2

H1 : µ1≠ µ2

جدول8. نتایج آزمون زوجی درباره فرضیه سوم

آزمون  زوجی

 

تعداد

ضریب همبستگی

Sig.

گروه استادان

انتظارات و عمل

29

0.249

0.192

         

 

آزمون زوجی

 

 

t

درجه آزادی

Sig. دو دامنه))

میانگین

انحراف معیار

خطای استاندارد میانگین

اختلاف دو وزن با فاصله اطمینان95%

حد پایین

حد بالا

گروه استادان

انتظارات و عمل

1.887

0.799

0.148

1.583

2.191

12.714

28

0.000

گروه = استادان

                   

   با توجه به نتیجه آزمون در جدول بالا،sig  آزمون کوچکتر از 5 درصد می باشد. در نتیجه می توان گفت با رد فرضیه 0H، فرضیه سوم پژوهش تایید می شود و بین مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار از دیدگاه استادان دانشگاه و دستیابی دانش آموختگان به این مهارت‌ها تفاوت معنی‌داری وجود دارد و استادان دانشگاه نتوانستند مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظارشان را به دانش آموختگان رشته حسابداری در مقطع کارشناسی انتقال و آموزش دهند. بنابراین
« شکاف محدودیت‌ها» وجود دارد.

فرضیه 4ـ بین دیدگاه شاغلین حرفه و دانشجویان در دستیابی دانش آموختگان مقطع کارشناسی رشته حسابداری به مهارت‌های حرفه‌ای و  دیدگاه استادان در انتقال و آموزش این مهارت‌ها به آنها تفاوت معنی دار وجود دارد.

H0: µ1=µ2=µ3

H1 : حداقل میانگین نظرات یک گروه با بقیه تفاوت دارد

جدول9. نتایج آزمون تحلیل واریانس  (ANOVA) درباره فرضیه چهارم

ANOVA

عملکرد

 

تعداد

میانگین

انحراف معیار

خطای استاندارد

95% میانگین با فاصله اطمینان

کمترین

بیشترین

حد پایین

حد بالا

اعضای حرفه

107

2.41

0.786

0.076

2.26

2.56

1

5

استادان

29

2.12

0.632

0.117

1.88

2.36

1

4

دانشجویان

98

2.6

0.678

0.068

2.47

2.74

1

5

کل

234

2.46

0.738

0.048

2.36

2.55

1

5

 

)ANOVAتحلیل واریانس (

انتظارات

 

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

Sig.

بین گروهی

5.685

2

2.842

5.416

0.005

درون گروهی

121.243

231

0.525

 

 

جمع کل

126.928

233

 

 

 

   با توجه به نتیجه آزمون در جدول بالا،sig  آزمون کمتر از 5 درصد می باشد. در نتیجه می توان گفت با رد فرضیه 0H، فرضیه چهارم پژوهش تایید می شود و بین نظرات استادان دانشگاه، شاغلین در حرفه و دانشجویان حسابداری از نظر مهارت‌های حرفه‌ای عملی دانش آموختگان در رشته حسابداری تفاوت معنادار وجود دارد. البته بررسی بیشتر مولفه های مربوط به این فرضیه نشان می دهد «شکاف عمل» مهارت‌های حرفه‌ای مربوط به مهارت‌های بین فردی و ارتباطی، توانایی انجام همکاری و کار گروهی در هنگام تلاش جهت اهداف سازمانی، توانایی برقراری ارتباط به صورت واضح و مختصر هنگام ارائه، بحث و گزارش در شرایط رسمی و غیر رسمی، بصورت کتبی و شفاهی، توانایی ابراز آگاهی از تفاوت های فرهنگی و زبانی در تمام ارتباطات، توانایی اعمال گوش دادن فعال و مهارت‌های مصاحبه موثر، توانایی اعمال مهارت‌های مذاکره برای رسیدن به راه حل و توافق، توانایی ابراز عقاید و نفوذ به دیگران برای ایجاد پشتیبانی و عمل به تعهدات، مهارت‌های شخصی، توانایی اعمال تردید حرفه‌ای از طریق پرسش و ارزیابی انتقادی همه اطلاعات، توانایی ایجاد استانداردهای شخصی بالا برای ارائه و نظارت بر عملکرد شخصی، از طریق بازخورد از دیگران و از طریق تفکر، توانایی مدیریت زمان و منابع برای تحقق تعهدات حرفه‌ای، توانایی اعمال ذهن باز برای فرصت های جدید، مهارت‌های سازمانی، توانایی انجام وظایف در زمان مشخص مطابق با آیین نامه سازمان، توانایی بررسی کار خود و دیگران برای تعیین اینکه آیا آن مطابق با استانداردهای کیفیت سازمان است، توانایی کاربرد ابزار و فنّاوری مناسب برای افزایش کارایی و اثربخشی و بهبود تصمیم گیری می باشد.

   نتیجه آزمون‌های مقایسه های چندگانه درباره فرضیه چهارم در جدول 10 نشان می دهد که sig نظرات گروه استادان و دانشجویان در مورد مهارت‌های حرفه‌ای عملی دانش آموختگان رشته حسابداری در دوره کارشناسی کمتر از 5 درصد می باشد، بنابراین می توان نتیجه گرفت در مورد آموزش مهارت‌های حرفه‌ای دانش اموختگان حسابداری در دوره کارشناسی  بین نظرات استادان دانشگاه و دانشجویان در خصوص مهارت‌های عملی دانش آموختگان رشته حسابداری تفاوت معنی دار وجود دارد.

 

 

 

جدول10.نتایج آزمون‌های مقایسه های چندگانه درباره فرضیه چهارم

مقایسه چندگانه

 

(I) گروه

(J) گروه

تفاوت میانگین (I-J)

خطای استاندارد

Sig.

95% فاصله اطمینان

 

حد پایین

حد بالا

آزمون توکی[32]

اعضای حرفه

استادان

0.297

0.152

0.124

0.06-

0.66

دانشجویان

0.19-

0.101

0.147

0.43-

0.05

استادان

اعضای حرفه

0.297-

0.152

0.124

0.66-

0.06

دانشجویان

0.488-

0.153

0.005

0.85-

0.13-

دانشجویان

اعضای حرفه

0.19

0.101

0.147

0.05-

0.43

استادان

0.488

0.153

0.005

0.13

0.85

آزمون شفه[33]

اعضای حرفه

استادان

0.297

0.152

0.148

0.08-

0.67

دانشجویان

0.19-

0.101

0.174

0.44-

0.06

استادان

اعضای حرفه

0.297-

0.152

0.148

0.67-

0.08

دانشجویان

0.488-

0.153

0.007

0.87-

0.11-

دانشجویان

اعضای حرفه

0.19

0.101

0.174

0.06-

0.44

استادان

0.488

0.153

0.007

.11

0.87

آزمون حداقل اختلاف معنادار

اعضای حرفه

استادان

0.297

0.152

0.051

0

0.6

دانشجویان

0.19-

0.101

0.062

0.39-

0.01

استادان

اعضای حرفه

0.297-

0.152

0.051

.6-

0

دانشجویان

0.488-

0.153

0.002

0.79-

0.19-

دانشجویان

اعضای حرفه

0.19

0.101

0.062

0.01-

0.39

استادان

0.488

0.153

0.002

0.19

0.79

*. *تفاوت میانگین در سطح 5 درصد معنادار هست

 

 

بحث و نتیجه گیری :

   سرمایه گذاری در آموزش می­تواند به عنوان انعکاس سرمایه گذاری مولد تحت دکترین تئوری سرمایه انسانی دیده شود و سرمایه گذاری در سرمایه انسانی (به وسیله آموزش ) در افراد، سازمان ها و رشد اقتصادی تاثیر قابل توجهی دارد. تئوری سرمایه انسانی شایستگی هایی که افراد با آموزش تحصیل می کنند را عامل اصلی موفقیت افراد و توسعه کشور ها بیان می نماید. نظریه برنامه آموزشی عبارتست از تجزیه و تحلیل یک رشته دانشگاهی به منظور توسعه برنامه های آموزشی طراحی شده برای تامین خواسته های آتی می باشد. یکی از ایدئولوژی های نظریه برنامه آموزشی ایدئولوژی اثربخشی اجتماعی می باشد ، براساس این ایدئولوژی مراکز آموزشی باید صلاحیت‌ها و دانش‌های لازم را به دانش آموختگان آموزش دهند تا این افراد در جامعه اثربخش و موفق باشند)پرویز،156:2014). به نظر می رسد آموزش حسابداری در دوره کارشناسی در حال حاضر، آموزش مهارت‌های حرفه‌ای و  صلاحیت‌های لازم به دانشجویان به منظور دستیابی به شغل بهتر در آینده می باشد(سرفصل برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته حسابداری) و هدف ایدئولوژی اثربخشی اجتماعی نظریه برنامه آموزشی، طراحی یک برنامه آموزشی برای به حداکثر رساندن، توانمندی ها و تامین انتظارات شاغلین در حرفه حسابداری می باشد(پرویز،173:2014). مدل جامع شکاف انتظار- عمل برای بررسی هدف پژوهش در آموزش رشته حسابداری مناسب می باشد. این بررسی نشان داد که بهینه سازی آموزش حسابداری برای ارتقاء اثربخشی و کارایی دانش آموختگان رشته حسابداری در کشورهای مختلف دنیا مورد توجه بوده است در این پژوهش که در بیش از ده دانشگاه تراز اول از نظر امکانات و رتبه علمی که مجری مقطع دکتری حسابداری در ایران و شاغلین حرفه به انجام رسید؛ آشکار گردید که شکاف معناداری بین انتظارات و عمل دانش آموختگان رشته حسابداری وجود دارد.

   از طرف دیگر براساس نتایج پژوهش‌های حکیم و بیزری،2015؛ پرویز،2014؛ آبادیرا و واتی،2014؛ بیویی و پورتر2010؛ نوروش،1382؛ اعتمادی وفخاری،1383؛ صالحی و همکاران،1393؛ مجتهدزاده و همکاران، 1389و نوروش و همکاران،1390، آموزش حسابداری در دانشگاه‌ها از نظر تامین انتظارات حرفه و بازار کار مطلوب و مناسب نیست. یکی از راه های رفع این مشکل، بهینه سازی آموزش حسابداری در دانشگاههاست و این امر بر اهمیّت شناسایی و توسعه مهارت‌های حرفه‌ای لازم در آموزش حسابداری در دانشگاه‌ها در ایران به صورت روشمند می افزاید. در این راستا مدل جامع «شکاف انتظار – عمل» می تواند در دستیابی به الگویی برای کمک به رفع این چالش مؤثّر باشد. از این رو برای ارتقا جایگاه آموزشی دانشگاه‌ها و ارتباط بهتر دانشگاه و بازارکار توجّه به مدل جامع فاصله انتظار بازارکار و عملکرد دانش آموختگان و زمینه های پیدایش این شکاف و فاصله راهگشا بوده و با آسیب شناسی درست شکاف بین انتظارهای کارفرمایان و توانمندیهای دانش آموختگان در عمل بستری برای بروزرسانی و بازکاوی آنها آماده می سازد. در نهایت با توجّه به این موضوع می توان گامی در هماهنگی بهینه میان انتظارهای حرفه و صنعت و عملکرد دانش آموختگان برداشت.

   بررسی یافته های مربوط به فرضیه اول پژوهش به وجود شکاف بین همه مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار  شاغلین در حرفه و دستیابی دانش آموختگان دوره کارشناسی رشته حسابداری اشاره می کند و حاکی از این است که دانش آموختگان دوره کارشناسی رشته حسابداری فاقد مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار حرفه حسابداری و بازار کار می باشد. نتایج این فرضیه همسو با دیدگاه محققانی نظیر حکیم و بیزری(2015) در لبنان، پرویز(2014) در پاکستان، آبادیرا و واتی(2014) در سریلانکا و بیویی و پورتر(2010) در استرالیا می‌باشد. و بیان می کند که مشابه کشورهای لبنان، پاکستان و استرالیا دانش آموختگان حسابداری در ایران نیز فاقد مهارت‌های حرفه‌ای لازم برای تامین انتظارات حرفه حسابداری در دوره کارشناسی می باشند. این امر نشان دهنده این است که مراکز دانشگاهی در رشته حسابداری ایران نیز مشابه کشورهای فوق الذکر در تامین انتظارات بازار کار ناموفق عمل کرده اند و نتوانسته اند دانش آموختگان حسابداری توانمند تربیت نمایند. لذا با توجه به اینکه دانشگاه ها مسئول اصلی تربیت متخصص جهت تامین انتظارات بازار کار می باشد، باید در دانشگاه‌ها جهت تربیت حسابداران حرفه‌ای که بتوانند انتظارات حرفه حسابداری را برآورده نماید، تلاش بیشتری صورت گیرد.

   بررسی یافته های مربوط به فرضیه دوم پژوهش بیانگر تشابه انتظارات شاغلین در حرفه، استادان و دانشجویان در مهارت‌های حرفه‌ای می باشد و دانشگاهیان انتظارات اعضای حرفه و بازار کار را می دانند. البته در مورد توانایی انجام همکاری و کار گروهی در هنگام تلاش جهت  اهداف سازمانی، توانایی انجام وظایف در زمان مشخص مطابق با آیین نامه سازمان، توانایی کاربرد ابزار و فنّاوری مناسب برای افزایش کارایی و اثربخشی و بهبود تصمیم گیری «شکاف انتظار» وجود دارد. نتایج این فرضیه همسو با دیدگاه محققانی نظیر پرتاما(2014) در اندونزی، آبادیرا و واتی(2014) در سریلانکا می‌باشد اما با نتایج تحقیق انجام شده توسط پرویز (2014) در پاکستان و بیویی و پورتر(2010) در استرالیا و مجتهدزاده و همکاران(1389) در ایران مغایر است و بیان می کند انتظارات در حال حاضر انتظارات بین دانشگاهیان و شاغلین حرفه حسابداری نزدیک شده است. با توجه به اینکه در حال حاضر در ایران برخلاف نتایج پژوهش مجتهداده و همکاران(1389) که نشان داد که دیدگاه دانشگاهیان و حرفه حسابداری در مورد مهارت‌های مورد انتظار متفاوت می باشد، مهارت‌های مورد انتظار دانشگاهیان و حرفه همسو می باشد ، که این امر نشان دهنده نزدیک شدن دیدگاه دانشگاهیان و حرفه حسابداری در مورد مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار می باشد.همچنین نشان می دهد که انتظارات دانشگاه و بازار کار در ایران، اندونزی و سریلانکا برخلاف پاکستان و استرالیا در مورد مهارت‌های حرفه‌ای مشابه می باشد.

   بررسی یافته های مربوط به فرضیه سوم پژوهش به وجود شکاف بین همه مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار استادان و آموزش و انتقال این مهارت‌ها به دانش آموختگان دوره کارشناسی رشته حسابداری اشاره می کند و می توان نتیجه گرفت استادان نمی توانند مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظارشان را به دانش آموختگان رشته حسابداری آموزش دهند. نتایج این فرضیه همسو با دیدگاه محققانی نظیر آبادیرا و واتی(2014) در سریلانکا و بیویی و پورتر(2010) در استرالیا می‌باشد. نتایج این فرضیه نشان می دهد که استادان نمی توانند مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظارشان را با توجه به موانعی که در سیستم آموزشی رشته حسابداری در دانشگاههای ایران وجود دارد، به دانشجویان انتقال بدهند. بنابراین باید با رفع موانع سیستم آموزشی رشته حسابداری، امکان انتقال مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظار استادان به دانشجویان فراهم شود.

   بررسی یافته های مربوط به فرضیه چهارم پژوهش به وجود شکاف بین مهارت‌های حرفه‌ای عملی دانش آموختگان  حسابداری از نظر شاغلین در حرفه، استادان و دانشجویان اشاره می کند و نشان دهنده این است که دانش آموختگان رشته حسابداری در عمل توانایی کاردبرد مهارت‌های حرفه‌ای اموزش دیده را ندارند. نتایج این فرضیه همسو با دیدگاه محققانی نظیر پرویز(2014)در پاکستان، آبادیرا و واتی(2014) در سریلانکا و بیویی و پورتر(2010) در استرالیا می‌باشد. با توجه به اینکه میزان توانایی عملی دانش آموختگان حسابداری از نظر دانشگاهیان و حرفه حسابداری متفاوت می باشد، باید دیدگاه های دانشگاهیان و حرفه حسابداری را در مورد میزان توانایی دانش آموختگان رشته حسابداری به هم نزدیک کرد. چرا که با نزدیک کردن دیدگاه این گروه ها می توان شرایط تربیت حسابداران حرفه‌ای و متخصص را فراهم کرد و موجب عملکرد بهتر دانش آموختگان رشته حسابداری در بازار کارشد.

   بنابراین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که در آموزش مهارت‌های حرفه‌ای در دوره کارشناسی رشته حسابداری، انتظارات حرفه حسابداری برآورده نشده است و دانش اموختگان رشته حسابداری فاقد مهارت‌های حرفه‌ای لازم در عمل می باشند . این ناتوانی دانش آموختگان دوره کارشناسی رشته حسابداری ناشی از عدم توانایی استادان در آموزش مهارت‌های حرفه‌ای مورد انتظارشان به دانشجویان و عدم توانایی دانش آموختگان رشته حسابداری در بکارگیری مهارت‌های کسب شده در عمل می باشد.

   محدودیت های این پژوهش شامل محدودیت ذاتی پرسشنامه، عدم همکاری برخی از پاسخ دهندگان در تکمیل پرسشنامه، عدم همکاری بعضی از دانشگاه‌ها در تکمیل پرسشنامه توسط دانشجویان رشته حسابداری، عدم آشنایی برخی از پاسخ دهندگان با مهارت‌های لازم بر اساس استاندارد بین المللی آموزشی حسابداری می باشد.

   با توجه به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می شود، در تدوین برنامه آموزشی رشته حسابداری در دوره کارشناسی از نظرات اعضای حرفه‌ای استفاده بیشتری صورت گیرد و ارتباط مستمر بین دانشگاه و حرفه حسابداری برقرار شود و نیز جهت حل عدم توانایی آموزش مهارت‌های مورد انتظار استادان به دانش آموختگان حسابداری، در سیستم آموزشی دانشگاههای کشور سرمایه گذاری لازم صورت گیرد و در دروس دوره کارشناسی آموزش مهارت‌های حرفه‌اینیز گنجانده شود. همچنین با ایجاد دوره های کارآموزی می توان مهارت‌های عملی دانش آموختگان حسابداری را ارتقا داد و دیدگاه دانشگاهیان و حرفه حسابداری را در خصوص توانایی عملی دانش آموختگان رشته حسابداری نزدیک نمود .

 

 

 


 

منابع

اعتمادی، حسین و فخاری، حسین. (1383). تبین نیازها و اولویت های تحقیقاتی حسابداری، ارائه الگویی جهت همسویی تحقیقات، آموزش و عمل. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، 11(35): 3-27.

امیری مقدم، معصومه. (1393). ارتقای آموزش حسابداری حرفه‌ای،گزارش سال 2013 هیئت استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری. مجله حسابرس، 74: 62-58.

باغومیان، رافیک و رحیمی باغی، علی. (1391). موانع پیشرفت آموزش حسابداری در ایران. فصلنامه مطالعات تجربی حسابداری مالی،10(35): 91-69.

دادگر، شهرام؛ فخاری، حسین و ملکیان، اسفندیار. (1395). در آمدی بر ارائه مدل جامع« شکاف انتظار – عمل» در شناسایی و توسعه مؤلّفه های آموزش حسابداری در ایران. چهاردهمین همایش ملی حسابداری ایران. ارومیه: دانشگاه ارومیه.

دادگر، شهرام؛ نوروش، ایرج و رستمیان، فروغ. (1391). بررسی اثربخشی برنامه آموزش حسابداری در مقطع کارشناسی ارشد( از نظر دانشجویان دانشگاههای مجری مقطع دکتری). دهمین همایش ملی حسابداری ایران. تهران: دانشگاه الزهرا(س).

دل واله، جی جی. (1385). پیشرفت همسان سازی اموزش حسابداری در گذار ( ترجمه حمیدرضا علمشاهی). مجله حسابرس، 34: 53-52.

دهنوی، حسن دهقان؛ معین الدین، محمود و صبا، ندا. (1391). تعیین اجزای دانش و مهارت آموزش حسابداری در محیط های تجاری جدید با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری. مجله پژوهش های تجربی حسابداری، 1(4): 119-105.

رحمانی، حلیمه و بشیری منش، نازنین. (1394). لزوم بازنگری در سیتم آموزشی رشته حسابداری. سیزدهمین همایش ملّی حسابداری ایران. تهران: دانشگاه تهران.

رهنمای رودپشتی، فریدون؛ وکیلی فرد، حمیدرضا و رئیس زاده، سید محمدرضا. (1390). تعیین اولویت ها و نیازهای آموزش محتوای دروس حسابداری از دیدگاه دانشجویان، اساتید و وشاغلین در حرفه و ارائه الگوی مؤثّر. تحقیقات حسابداری، 1(4): 97-78.

ستایش، محمد حسین و منصوری، شعله. (1391).  بررسی راهکارهای ایجاد همسویی میان محتوای آموزش حسابداری با ضرورت های محیط کسب و کار. فصلنامه مطالعات تجربی حسابداری مالی، 10(33): 37-19.

صالحی عمران، ابراهیم. (1383). دیدگاه های نظری توسعه آموزش عالی. دانشور رفتار، 11(5): 55-68.

صالحی، مهدی ، نصیرزاده، فرزانه و رستمی، وهاب. (1393). چالش های آموزش حسابداری در ایران از دید شاغلین حرفه و مراجع دانشگاهی. مجله دانش حسابرسی، 13(54): 86-67.

مجتهدزاده، ویدا، علوی طبری، سید حسین و مرادی پر، فاطمه. (1389). دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای دانش آموختگان مقطع کارشناسی حسابداری دیدگاه استادان، شاغلان در حرفه و دانشجویان حسابداری(بررسی موردی: استان آذربایجان غربی). مجله دانش حسابداری، 1(1): 87-73.

مشایخی، بیتا و نوروش، ایرج. (1384). نیازها و اولویت های آموزشی حسابداری مدیریت: فاصله ادراکی بین دانشگاهیان و شاغلین در حرفه حسابداری. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، 12(41): 161-133.

نوروش، ایرج. (1382). بررسی فرایند تغییر برنامه درسی و پیشنهاد یک برنامه درسی نوسازی شده برای دوره کارشناسی رشته حسابداری. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، 10(32): 42-21.

Abayadeera, N., Watty, K. (2014). The expectation-performance gap in generic skills in accounting graduates. Asian Review of Accounting, 2 ) 1 (: 56–72.

Ameen, E. C., Guffey, D. M. and Jackson, C. M. (2000). Silence is not golden: further evidence of oral communication apprehension in accounting majors. Advances in Accounting Education, 3: 85–105.

American Accounting Association (AAA), Committee on the Future Structure and Content and Scope of Accounting Education (The Bedford Committee). (1986). Future accounting education: Preparing for the expanding profession. Issues in Accounting Education, 1: 168–195

Armitage, J. L. (1991). Academics’ and practitioners’ views on the content and importance of the advanced financial accounting course. Journal of Accounting Education, 9(2): 327–340.

Bui, B. & Porter, B. (2010). The Expectation-Performance Gap in Accounting Education: An Exploratory Study. Accounting Education, 19)1(: 23-50.

Edgard. B. (2011). How Relevant Do Accountants Consider Knowledge, skills and Instructional Methods Acquired During College and Required by the profession? A Cross–Country Analysis. American Accounting Association Annual Meeting.

Francis, G. and Minchington, C. (1999). Quantitative skills: is there an expectation gap between the education and practice of management accountants. Accounting Education: an international journal, 8(4): 301–319.

French, G. R, Richard E. Coppage. (2003). A strategic Model for Accounting Education. Journal of Applied Business Research, 10 (2): 107-114.

Gene, L., Smith. (2006). Determining differences in the preferred undergraduate accounting curriculum among students, practitioners and educators. Ph.D. thesis, North Central University, Arizona.

IAESB. (2014). International Education Standars 3: Initial Professional Development – professional skills (Revisard). New York.

Lin, J., Xiong, X. and Liu, M. (2005). Knowledge base and skill development in Accounting education: Evidence from china. Journal of Accounting education, 4: 149-169.

Marriott, P. & Marriot, N. (2003). Are we turning them on? A longitudinal study of undergraduate accounting student’s attitudes towards accounting as a profession. Accounting Education: an international journal, 12(2): 113–133.

McPail, K. (1999). The threat of ethical accountants: an application of Foucalt’s concept of ethics to accounting education and some thoughts on ethically educating for the other. Critical Perspectives on Accounting, 1(10): 83-66.

Millard, P. (2003) Promoting the profession, Chartered Accountant Journal of New Zealand, 82(1): 13. Murdoch, B. and Guy, P. W. (2002) Active learning in small and large classes, Accounting Education: an international journal, 11(3): 271–282.

Nearon, B. (2002). A professional argues for higher education standards. The CPA Journal, 73(1): 17-22.

Novin, Pearson & Sedge (1990), Improving the curriculum for aspiring management accountants: The practitioner's point of views. Journal of Accounting Education, 8:20-32.

Parvaiz, G., S. (2014). Skills Expectation-Performance Gap: A Study of Pakistan Accounting Education (Ph.D. thesis). London: Brunel University.

Pinar, W.F. (2004). What is curriculum theory. london: Routledge.

Porter, B. A. and Carr, S. A. (1999). From strategic plan to practical realities: developing and implementing a zero-based accounting curriculum. Issues in Accounting Education, 14(4): 565–588.

Pretama, Arie. (2015). Bridging the Gap Between Academicians and Practitioners on AccoUnting Competencies: An Analysis of Internationa l Education Standards (IES) Implementation On Indonesia’s Accounting Education. procedia-social and Behavioral Sciences, 3:19-26.

Renner, C. & Tanner, M. (2001). Educating future accountants: Alternatives for meeting the ISO- hour requirement. Journal of Education for business, 76(3): 132-137.

Schiro, M.S. (2012). Curriculum theory: Conflicting visions and enduring concerns. California: Sage.

Siegel, G. and J. E. Sorensen. (1994). What corporate America wants in entry level accountants?. Management Accounting, 3: 45-56.

Simons, K., Higgins, M. and Lowe, D. (1995). A profile of communication apprehension in accounting majors: implication for teaching and curriculum revision. Journal of Accounting Education, 13(2): 159–176.

Stice, J. D. and Stocks, K. D. (2000). Effective teaching techniques: perceptions of accounting faculty. Advances in Accounting Education, 2: 179–191.

Swain, M. R. and Stout, D. E. (2000). Survey evidence of teacher development based on AECC recommendations. Journal of Accounting Education, 18(2): 99–113.

Willcoxson, L., Wynder, M. and Laing, G.K. (2010). A whole-of-program approach to the development of generic and professional skills in a university accounting program. Accounting Education, 19(1): 65-91.

Wolk, C., Schmidt, T. and Sweeney, J. (1997). Accounting educators’ problem-solving style and their pedagogical perceptions and preferences. Journal of Accounting Education, 15(4): 469–484.

Wooten, T. C. (1998). Factors influencing student learning in introductory accounting classes: a comparison of traditional and non-traditional students: Issues in Accounting Education, 13(2): 357–373.

 

 

 



[1] دکترای حسابداری، دانشیار دانشگاه مازندران09111271577

[2] دانشجوی دکترای حسابداری، دانشگاه مازندران،sh.dadgar12@gmail.com  09393586837(نویسنده مسئول)

1IAESB

2 IFAC

[5] هیئت استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری در استاندارد بین المللی آموزشی شماره یک درباره شرایط ورود به برنامه های آموزش حسابداری بیان می کند، مولفه های آموزش حسابداری باید شایستگی های حرفه‌ای لازم را به دانشجویان انتقال بدهد و تاکید دارد که مولفه های آموزش حسابداری شامل شایستگی و دانش فنی،، مهارت‌هاحرفه‌ای و  ارزشها،اصول اخلاقی و نگرشهای حرفه‌ای می باشد. آنها معتقدند یکپارچگی این آموزشها سبب می شود تا حرفه ،پاسخگوی  انتظارات عمومی در زمینه شایستگی های حرفه‌ای حسابداری شود. در ادامه استانداردهای بین المللی آموزشی حسابداری،  شایستگی فنی در استاندارد شماره 2، مهارت‌هاحرفه‌ای  در استانداردشماره 3، ارزشها،اصول اخلاقی و نگرشهای حرفه‌ای در استانداردشماره   تشریح کرده است.

[6] professional skills

[7] Intellectual

[8] Interpersonal & Comunication

[9] Personal

[10]Organizational

[11] Knight and Yorke

[12] Yorke

[13] Parvaiz

[14] Pinar

[15] curriculum theory

[16] شیرو (2012) برای نظریه برنامه آموزشی چهار ایدئولوژی به شرح زیر بیان می­شود :1 - ایدئولوژی محقق دانشگاهی( یادگیری برای فکر کردن و رفتار کردن مانند یک عضو هیئت علمی دانشگاه)2-ایدئولوژی یادگیرنده محور ( دانشجویان، استاد و برنامه آموزشی هر سه در یادگیری نقش دارند ولی دانشجویان باید آنچه را اساتید تدریس و آموزش می دهند، یاد بگیرند 3-ایدئولوژی بازسازی اجتماعی (فرض می شود که آموزش می تواند جامعه را از تباهی نجات داد، به دلیل آن که جامعه ناسالم است و دوره های آموزشی وسیله ای برای حل مشکلات جامعه است)4 - ایدئولوژی اثربخشی اجتماعی (زندگی انسان عبارتست از کاربرد توانایی های خاص می باشد و برنامه های آموزشی باید افراد را برای زندگی آماده کنند بنابراین مراکز آموزشی با برنامه های آموزشی باید این ادامه توانایی های خاص را به افراد آموزش دهند و) و در قرن 21، با توجه به غلبه قدرت های اقتصادی و سیاسی، می توان متوجه شد که برنامه های آموزشی بیشتر از ایدئولوژی 'اثربخشی اجتماعی تاثیر پذیرفته اند.

[17] Bui, B. & Porter

[18] Abayadeera& Watty

[19] Armitage

[20] Novin et al.

[21] Francis and Minchington

[22] Lin, Xiong, and Liu

[23] Blazey et al.

[24] Ragothaman, Lavin and Davis

[25] Wolk et al.

[26] Pretama

[27] Parvaiz

[28] Bui & Porter

[29] Smith

[30]Lin, Xiong, and Liu

[31] Bedford Committee

[32] Tukey

اعتمادی، حسین و فخاری، حسین. (1383). تبین نیازها و اولویت های تحقیقاتی حسابداری، ارائه الگویی جهت همسویی تحقیقات، آموزش و عمل. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، 11(35): 3-27.
امیری مقدم، معصومه. (1393). ارتقای آموزش حسابداری حرفه‌ای،گزارش سال 2013 هیئت استانداردهای بین المللی آموزش حسابداری. مجله حسابرس، 74: 62-58.
باغومیان، رافیک و رحیمی باغی، علی. (1391). موانع پیشرفت آموزش حسابداری در ایران. فصلنامه مطالعات تجربی حسابداری مالی،10(35): 91-69.
دادگر، شهرام؛ فخاری، حسین و ملکیان، اسفندیار. (1395). در آمدی بر ارائه مدل جامع« شکاف انتظار – عمل» در شناسایی و توسعه مؤلّفه های آموزش حسابداری در ایران. چهاردهمین همایش ملی حسابداری ایران. ارومیه: دانشگاه ارومیه.
دادگر، شهرام؛ نوروش، ایرج و رستمیان، فروغ. (1391). بررسی اثربخشی برنامه آموزش حسابداری در مقطع کارشناسی ارشد( از نظر دانشجویان دانشگاههای مجری مقطع دکتری). دهمین همایش ملی حسابداری ایران. تهران: دانشگاه الزهرا(س).
دل واله، جی جی. (1385). پیشرفت همسان سازی اموزش حسابداری در گذار ( ترجمه حمیدرضا علمشاهی). مجله حسابرس، 34: 53-52.
دهنوی، حسن دهقان؛ معین الدین، محمود و صبا، ندا. (1391). تعیین اجزای دانش و مهارت آموزش حسابداری در محیط های تجاری جدید با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری. مجله پژوهش های تجربی حسابداری، 1(4): 119-105.
رحمانی، حلیمه و بشیری منش، نازنین. (1394). لزوم بازنگری در سیتم آموزشی رشته حسابداری. سیزدهمین همایش ملّی حسابداری ایران. تهران: دانشگاه تهران.
رهنمای رودپشتی، فریدون؛ وکیلی فرد، حمیدرضا و رئیس زاده، سید محمدرضا. (1390). تعیین اولویت ها و نیازهای آموزش محتوای دروس حسابداری از دیدگاه دانشجویان، اساتید و وشاغلین در حرفه و ارائه الگوی مؤثّر. تحقیقات حسابداری، 1(4): 97-78.
ستایش، محمد حسین و منصوری، شعله. (1391).  بررسی راهکارهای ایجاد همسویی میان محتوای آموزش حسابداری با ضرورت های محیط کسب و کار. فصلنامه مطالعات تجربی حسابداری مالی، 10(33): 37-19.
صالحی عمران، ابراهیم. (1383). دیدگاه های نظری توسعه آموزش عالی. دانشور رفتار، 11(5): 55-68.
صالحی، مهدی ، نصیرزاده، فرزانه و رستمی، وهاب. (1393). چالش های آموزش حسابداری در ایران از دید شاغلین حرفه و مراجع دانشگاهی. مجله دانش حسابرسی، 13(54): 86-67.
مجتهدزاده، ویدا، علوی طبری، سید حسین و مرادی پر، فاطمه. (1389). دانش و مهارت‌های مورد نیاز برای دانش آموختگان مقطع کارشناسی حسابداری دیدگاه استادان، شاغلان در حرفه و دانشجویان حسابداری(بررسی موردی: استان آذربایجان غربی). مجله دانش حسابداری، 1(1): 87-73.
مشایخی، بیتا و نوروش، ایرج. (1384). نیازها و اولویت های آموزشی حسابداری مدیریت: فاصله ادراکی بین دانشگاهیان و شاغلین در حرفه حسابداری. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، 12(41): 161-133.
نوروش، ایرج. (1382). بررسی فرایند تغییر برنامه درسی و پیشنهاد یک برنامه درسی نوسازی شده برای دوره کارشناسی رشته حسابداری. مجله بررسی های حسابداری و حسابرسی، 10(32): 42-21.
Abayadeera, N., Watty, K. (2014). The expectation-performance gap in generic skills in accounting graduates. Asian Review of Accounting, 2 ) 1 (: 56–72.
Ameen, E. C., Guffey, D. M. and Jackson, C. M. (2000). Silence is not golden: further evidence of oral communication apprehension in accounting majors. Advances in Accounting Education, 3: 85–105.
American Accounting Association (AAA), Committee on the Future Structure and Content and Scope of Accounting Education (The Bedford Committee). (1986). Future accounting education: Preparing for the expanding profession. Issues in Accounting Education, 1: 168–195
Armitage, J. L. (1991). Academics’ and practitioners’ views on the content and importance of the advanced financial accounting course. Journal of Accounting Education, 9(2): 327–340.
Bui, B. & Porter, B. (2010). The Expectation-Performance Gap in Accounting Education: An Exploratory Study. Accounting Education, 19)1(: 23-50.
Edgard. B. (2011). How Relevant Do Accountants Consider Knowledge, skills and Instructional Methods Acquired During College and Required by the profession? A Cross–Country Analysis. American Accounting Association Annual Meeting.
Francis, G. and Minchington, C. (1999). Quantitative skills: is there an expectation gap between the education and practice of management accountants. Accounting Education: an international journal, 8(4): 301–319.
French, G. R, Richard E. Coppage. (2003). A strategic Model for Accounting Education. Journal of Applied Business Research, 10 (2): 107-114.
Gene, L., Smith. (2006). Determining differences in the preferred undergraduate accounting curriculum among students, practitioners and educators. Ph.D. thesis, North Central University, Arizona.
IAESB. (2014). International Education Standars 3: Initial Professional Development – professional skills (Revisard). New York.
Lin, J., Xiong, X. and Liu, M. (2005). Knowledge base and skill development in Accounting education: Evidence from china. Journal of Accounting education, 4: 149-169.
Marriott, P. & Marriot, N. (2003). Are we turning them on? A longitudinal study of undergraduate accounting student’s attitudes towards accounting as a profession. Accounting Education: an international journal, 12(2): 113–133.
McPail, K. (1999). The threat of ethical accountants: an application of Foucalt’s concept of ethics to accounting education and some thoughts on ethically educating for the other. Critical Perspectives on Accounting, 1(10): 83-66.
Millard, P. (2003) Promoting the profession, Chartered Accountant Journal of New Zealand, 82(1): 13. Murdoch, B. and Guy, P. W. (2002) Active learning in small and large classes, Accounting Education: an international journal, 11(3): 271–282.
Nearon, B. (2002). A professional argues for higher education standards. The CPA Journal, 73(1): 17-22.
Novin, Pearson & Sedge (1990), Improving the curriculum for aspiring management accountants: The practitioner's point of views. Journal of Accounting Education, 8:20-32.
Parvaiz, G., S. (2014). Skills Expectation-Performance Gap: A Study of Pakistan Accounting Education (Ph.D. thesis). London: Brunel University.
Pinar, W.F. (2004). What is curriculum theory. london: Routledge.
Porter, B. A. and Carr, S. A. (1999). From strategic plan to practical realities: developing and implementing a zero-based accounting curriculum. Issues in Accounting Education, 14(4): 565–588.
Pretama, Arie. (2015). Bridging the Gap Between Academicians and Practitioners on AccoUnting Competencies: An Analysis of Internationa l Education Standards (IES) Implementation On Indonesia’s Accounting Education. procedia-social and Behavioral Sciences, 3:19-26.
Renner, C. & Tanner, M. (2001). Educating future accountants: Alternatives for meeting the ISO- hour requirement. Journal of Education for business, 76(3): 132-137.
Schiro, M.S. (2012). Curriculum theory: Conflicting visions and enduring concerns. California: Sage.
Siegel, G. and J. E. Sorensen. (1994). What corporate America wants in entry level accountants?. Management Accounting, 3: 45-56.
Simons, K., Higgins, M. and Lowe, D. (1995). A profile of communication apprehension in accounting majors: implication for teaching and curriculum revision. Journal of Accounting Education, 13(2): 159–176.
Stice, J. D. and Stocks, K. D. (2000). Effective teaching techniques: perceptions of accounting faculty. Advances in Accounting Education, 2: 179–191.
Swain, M. R. and Stout, D. E. (2000). Survey evidence of teacher development based on AECC recommendations. Journal of Accounting Education, 18(2): 99–113.
Willcoxson, L., Wynder, M. and Laing, G.K. (2010). A whole-of-program approach to the development of generic and professional skills in a university accounting program. Accounting Education, 19(1): 65-91.
Wolk, C., Schmidt, T. and Sweeney, J. (1997). Accounting educators’ problem-solving style and their pedagogical perceptions and preferences. Journal of Accounting Education, 15(4): 469–484.
Wooten, T. C. (1998). Factors influencing student learning in introductory accounting classes: a comparison of traditional and non-traditional students: Issues in Accounting Education, 13(2): 357–373.