نوع مقاله : مقاله پژوهشی
چکیده
کلیدواژهها
امروزه تحول و نوآوری در همۀ زمینههای دانش بشری یک امر مسلم و بدیهی است که با سرعتی شگرف در حال رخ دادن است. به عبارت دیگر، به مانند گذشته هیچ یک از دانشها و زمینههای علمی بشری نمیتوانند برای مدت طولانی بدون تحول و نوآوری کارایی لازم را داشته باشند (سالاروندیان، 1390، 7).
در سایۀ این تحولات سریع و شگرف، افراد باید به کسب دانش و مهارتها و گسترش آن در طول زندگی خود بپردازند، تا از این طریق در جامعه و سازمانهای مربوطه حضور جدی و موثری داشته باشند و علاوه بر رفع نیازها و امیال خود، به صورت منطقی به اجرای نقش اجتماعی و سازمانی خویش نیز اقدام نمایند، زیرا حیات موثر سازمانها از طریق کارایی مدیران و کارکنان آگاه، ماهر، خلاق و توانا میسر میگردد (فتحی واجارگاه و کامکاری، 1389، ص89).
آموزش در سازمانهای امروزی، به مثابۀ امری بنیادی نگریسته میشود، زیرا نبود آموزش، آثار زیانبار شدیدی را بر پیکر سازمان وارد میسازد. پیشگیری از این آثار زیانبار، منوط به پی افکندن بنیانهای آموزش در قالب برنامههای استراتژیک میباشد، بهطوری که خطاهایی که کارکنان در سازمان از خود بروز میدهند و سازمان را با تهدید روبرو میسازند، ناشی از ناآموختگی است (فوت، 2001).
آموزش و بهسازی نیروی انسانی برای سازمانها امری ضروری و حیاتی است. تافلر معتقد است، منابع کلیدی در سازمانها کارکنان دانا خواهند بود. مدیریان در نقش پدر خانواده هستند که قدرت اصلی را دارند. با حفظ وفاداری، سریع تصمیم میگیرند و به سرعت وضعیت خود را با اهداف و نیازهای سازمان تطبیق میدهند (عبدالهادیان، 1381).
با توجه به گسترش روزافزون علوم و فنون و پیچیدهتر شدن شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، این ضرورت بیش از پیش احساس میشود که کارکنان سازمانها برای برخورداری موثر با مسایل و مشکلات آموزشی و تلاش برای حل آنها، باید با استفاده از روشهای جدید و بدیع و بهرهبرداری از حداکثر تواناییهای علمی، شیوههای خویش را تکامل و توسعه بخشند (صباغیان، 1374).
آموزش و بهسازی منابع انسانی، نوعی سرمایهگذاری مفید و یک عامل کلیدی در توسعه محسوب میشود که اگر به درستی و شایستگی برنامهریزی و اجرا شود، میتواند بازده اقتصادی قابل ملاحظهای داشته باشد. نتایج پژوهشها نشان میدهند که توجه به آموزش و بهسازی نیروی انسانی، افزایش بهرهوری را به دنبال دارد .برای مثال، در سال 2004 پس از سنجش اثر بخشی دورههای آموزشی در شرکت موتورلا مشخص شد که هر یک دلار سرمایهگذاری در آموزش کارکنان، 33 دلار بازده به همراه داشته است. بررسی دیگر درسال 2006 گویای آن است که بسیاری از سازمانهای امریکایی افزایش مناسب بودجههای آموزشی خود را با میانگین 7 درصد رشد نسبت به سال گذشته گزارش کرده و بیان کردهاند که حدود 1273 دلارصرف آموزش هر کارآموز در سال میکنند. آنها مبلغی بالغ بر 55.8 بیلیارد دلار در این سال صرف آموزش و بهسازی نیروهای انسانی خود کردهاند (عیدی به نقل از نشریۀ آموزش 2006:21 )
لذا، تعیین نیازهای آموزشی اولین گام برنامهریزی آموزش کارکنان و در واقع، نخستین عامل ایجاد و تضمین اثربخش کارکرد آموزش و بهسازی است که اگر به درستی انجام گردد، احتمال تطابق آن با نیازهای سازمان افزایش خواهد یافت. در نتیجه، تعیین نیازهای آموزشی برای کارکنان استانداری خراسان جنوبی، نقطۀ آغاز هر نوع آموزش است که تاثیر عمدهای در اثربخشی و نیز فراهم آوردن مبنایی برای ارزیابی و تصمیمگیری در زمینههای مختلف آموزش دارند و میتوان مطرح نمودکه هیچ وظیفهای مهمتر از تعیین نیازها در فرآیند آموزش و بهسازی وجود ندارد. از این رو اقتضا میکند که نیازهای آموزشی پس از شناسایی، اولویتبندی شوند. اهمیت اولویتبندی از آن جهت است که نیازهایی که برای سازمان یا شغل ارزشمند است را مشخص میکند و دادههایی که برنامۀ آموزشی بر آن بنا خواهد شد را تعیین میکند.
2-مبانی نظری تحقیق
2-1- اهمیت آموزش کارکنان
همانگونه که جوامع بشری از سنتی به صنعتی و از صنعتی به فراصنعتی شدن گام برمیدارند، علوم و فنون تکنولوژی هم در حال پیشرفت میباشد. به موازات این تغییرات است که اهمیت و لزوم آموزش کارکنان بیش از پیش ملموس و محسوس میگردد تا آنجا که بعضی صاحب نظران در اهمیت آموزش میگویند آموزش در حقیقت خود مدیریت است بدین معنا که بدون آموزش کارکنان، پایههای مدیریت متزلزل و فرو میریزد (صباغیان، 1372).
گارت ویلیامز در صفحات 19 تا 21 کتاب خود "بسوی آموزش مداوم" مینویسد: در بسیاری از مشاغل علمی و فنی مهندسی، پزشکی و کشاورزی تغییرات تکنولوژیک بقدری سریع بوده است که آن مهارت خاص که افراد در اوایل زندگی کاری داشتهاند نمیتواند در طول زندگی شغلی آنها مفید باشد و مدتها قبل از اینکه به سن بازنشستگی برسند از درجۀ اعتبار ساقط است (به نقل از دستمردی، 1389، ص 18).
واقعیت آن است که راهبردهای آموزش سنتی و منفعل نمیتوانند مزایای رقابتی برای سازمانها ایجاد کنند، مگر اینکه آموزشهای موجود در سازمانها در نقش اهداف، کارکرد و ساختارهای موجود خود تجدیدنظر اساسی یا تحول ایجاد نمایند (فرجاد، 1388، 6).
بسیاری از صاحب نظران دربارۀ اهمیت و نقش آموزش در جامعه اظهارنظر کردهاند. از جمله پیتر دراکر عقیده دارد که علی رغم هزینههای سنگین تربیت نیروی کار، آموزش همراه با اعمال صحیح مدیریت، هر کشور عقب ماندهای را در مدتی کوتاه در زمرۀ کشورهای پیشرفته و برخوردار از بهرهوری بالا قرار میدهد (فرمیهنی فراهانی، 1384).
2-2- نیازهای آموزشی
هرچند که در حوزههای مختلف آموزش، طی سالیان متوالی بحثهای زیادی در مورد تعریف واژۀ نیاز وجود داشته، اما آنچه که از مفهوم نیازهای آموزشی مورد نظر است، شناسایی نیازهایی است که در برنامهریزی، تشخیص و شناسایی مسائل فردی، ارزیابی یادگیری افراد، بهبود عملکرد شغلی و فردی کارکنان و مداخلات آموزشی کمک کننده است (فرجاد، 1388).
نیاز آموزشی فاصلهای است میان آنچه فرد یا گروه شغلی خاصی باید بدانند و انجام دهند و آنچه که در شرایط موجود میدانند و انجام میدهند، نیاز آموزشی در حقیقت شکاف میان سطح کنونی و سطح مطلوب توانایی افراد در انجام وظایف و مسئولیتهای خویش می باشند (ردائی، 1386).
نیاز آموزشی، به عنوان خواستهها و ترجیحات کارکنان، به عنوان یک مساله یا مشکل در عملکرد افراد و به عنوان فاصلۀ بین وضع موجود و وضع مطلوب مطرح میشود (فتحی واجارگاه، 1381).
تعیین نیازهای آموزشی، نقطۀ آغاز هرگونه فعالیت آموزشی است که نقش و تاثیر فراوانی در اثربخشی و نیز فراهم آوردن مبنایی برای ارزیابی و تصمیمگیری در زمینههای مختلف آموزشی دارد (عیدی و همکاران،1387).
2-2-1- روشهای تعیین نیازهای آموزشی
تعیین نیازهای آموزشی کارکنان، بررسی دقیق و موشکافانه از اهداف و رسالتهای سازمانی، شناسایی توانمندیهای کارکنان، میزان و نوع محصولات، هزینهها و دیگر عوامل تاثیرگذار است (سالاروندیان، 1390، 49).
متداولترین روشهای تعیین نیازهای آموزشی به شرح زیر است:
1- نظرخواهی از مدیران
2- ارزیابی عملکرد
3- برنامههای قسمتها و بخشهای سازمانی
4- نظرخواهی از مدیر آموزش و توسعۀ منابع انسانی
5- تجزیه و تحلیل شغل
6- تجزیه و تحلیل فرد
7- تجزیه و تحلیل سازمان
8- تجزیه و تحلیل مشکلات
9- آزمون
10- پرسشنامه
11- کارگاه آموزشی(جزایری،1384)
2-2-2-تشخیص نیازهای آموزشی
شناخت و تحلیل اثربخش نیازهای آموزشی، پیش نیاز یک سیستم آموزشی موفق است. تعیین نیازهای آموزشی اولین گام برنامهریزی آموزش کارکنان و در واقع نخستین عامل ایجاد و تضمین اثربخشی کارکرد آموزش و بهسازی است که اگر بدرستی انجام شود، مبنای عینیتری برای برنامهریزی اثربخش فراهم خواهد شد و احتمال تطابق آن با نیازهای سازمان، حوزههای شغلی و کارکنان و در نهایت اثربخشی آن افزایش خواهد یافت (عباسزادگان و ترکزاده،1381) یک تحلیل نیازهای آموزشی که بنحو مناسبی تهیه شده باشد به اثربخشی و کارایی سازمانی و رقابت در محیط مملو از تغییر و رشد کمک میکند. چنین تحلیلی اساس محکمی برای تهیۀ برنامۀ توسعۀ کارکنان در تمام سطوح بشمار میآید. ( Paul &Taylor,1998)
2-2-3- هفت گام کلیدی در انجام موثر تحلیل نیازهای آموزشی(Bailley,2000):
1- شناخت هدف، مقیاس و حوزۀ تحلیل نیازهای آموزشی.
2- شناخت گروههایی ذینفع اصلی و انتظارات آنها.
3- تعریف منبع دریافت اطلاعات و افرادی که به آنها گزارش میدهیم.
4- شناخت برنامۀ زمانبندی تحلیل نیازهای آموزشی.
5- جمعآوری دادههای مورد نیاز.
6- تحلیل و ارزیابی یافتهها.
7- تهیه و ارائۀ گزارشی با نیازهای آموزشی مشخص و پیشنهادات آن و آن اشخاص به چه آموزشهایی نیاز دارند، مستلزم تحقیق و بررسی است.