تحلیلی بر سطح توسعه شاخص‌های آموزشی به‌عنوان عاملی جهت ارزیابی نابرابری‌ها و نیل به عدالت آموزشی پایدار: مطالعه موردی، مناطق آموزش و پرورش استان مازندران

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی ،گروه علوم تربیتی، دانشکده ادبیات، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران

2 استاد گروه علوم تربیتی، دانشکده ادبیات، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.

3 استاد گروه علوم تربیتی، دانشکده ادبیات،دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران

چکیده

هدف: در حال حاضر نابرابری های آموزشی، یکی از عوامل بسیار مهم در حوزه برنامه ریزی آموزشی می باشد که نقش مهم و تعیین کننده ای گسترش عدالت آموزشی و توسعه عدالت اجتماعی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سطح توسعه شاخص‌های آموزشی به-عنوان عاملی جهت ارزیابی نابرابری‌ها و نیل به عدالت آموزشی پایدار در شهرستان‌های استان مازندران انجام است.
روش: روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی است که به روش پیمایشی اجرا شده است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از بررسی اسناد مربوطه و اجرای پرسشنامه، جمع آوری شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش‌آموزان سال آخر دوره دوم متوسطه 22 شهرستان استان مازندران در سال تحصیلی 400 ـ 1399 می‌باشد (21981 =N). جهت انتخاب نمونه، از روش نمونه‌گیری طبقه‌ای با انتساب متناسب، 924 نفر انتخاب شده است. تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‎افزار (SPSS)، (Excel) و (ArcGIS) انجام گرفته و از مدل (TOPSIS)، ضریب آنتروپی شانون و آزمون F استفاده شده است.
یافته‌ها: شهرستان‌های سوادکوه شمالی (با ضریب 995/0)، سیمرغ (با ضریب 685/0)، جویبار (با ضریب 354/0) به ترتیب در بالاترین رتبه و شهرستان‌های محمودآباد (با ضریب 0204/0)، آمل (با ضریب 0176/0) و بهشهر (با ضریب 0121/0) دارای ضعیف‌ترین وضعیت به لحاظ برخورداری از نظر شاخص‌های آموزشی(درون داد، فرآیند و برون داد) مورد نظر این مطالعه می‌باشند.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج بدست آمده، شهرستان‌های استان مازندران از نظر توسعه شاخص‌های آموزشی در یک سطح نبوده و این استان برای نیل به عدالت آموزشی پایدار نیازمند بازبینی در بسیاری از برنامه‌ها می‌باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

An Analysis of the Development Level of Educational Indicators as a Factor for Assessing Inequalities and Achieving Sustainable Educational Justice: A Case Study, Education Areas of Mazandaran Province

نویسندگان [English]

  • seyed ali ghafari esmaili 1
  • Mohammad Hassani 2
  • Hassan ghalavandi 3
1 Department of Educational Sciences, Faculty of Literature, Urmia University, Urmia, Iran.
2 Professor, Department of Educational Sciences, Urmia University, Urmia, Iran
3 Professor, Department of Educational Sciences, Urmia University, Urmia, Iran
چکیده [English]

Objective: At present, educational inequalities are one of the most important factors in the field of educational planning, which has an important and decisive role in the development of educational justice and the development of social justice. The aim of this study was to investigate the level of development of educational indicators as a factor to assess inequalities and achieve sustainable educational justice in the cities of Mazandaran province.
Methods: The method is descriptive-analytical which has been performed by survey method.The required information was collected by reviewing the relevant documents and using a questionnaire. The statistical population includes all high school students in 22 cities of Mazandaran province in the academic year 2020-2021 (N = 21981).To select the sample, 924 people were selected from the stratified sampling method with proportional assignment. Data analysis was performed using (SPSS), (Excel) and (ArcGIS) software. Also, (TOPSIS) model, Shannon entropy and F test were used.
Results: North Savadkuh (with a coefficient 0.995), Simorgh (with a coefficient 0.685), Joybar (with a coefficient 0.354) in the highest rank and Mahmoudabad (with a coefficient 0.0204), Amol (With a coefficient 0.0176) and Behshahr (with a coefficient 0.0121) have the weakest status in terms of educational indicators (input, process and output) considered in this study.
Conclusion: According to the results, the cities of Mazandaran province are not at the same level in terms of development of educational indicators and this province needs to be reviewed in many programs to achieve sustainable education justice.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Educational indicators
  • inequality
  • justice
  • Mazandaran

مقدمه

در طول تاریخ و در جوامع مختلف همواره سوالاتی در زمینه نابرابری و اینکه نابرابری چیست؟ چگونه به وجود آمده است؟ چه مشخصه­هایی دارد؟ چگونه می­توان نابرابری را تعدیل کرد؟، مطرح بوده است. امر آموزش در توسعه و پایداری یک کشور نقش بسیار مهمی دارد و در زمینه­های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر و عامل رشد و توسعه یک شهر و جامعه محسوب می­شود، ایجاد یک فرصت برابر برای همه طبقات جامعه در زمینه آموزش می­تواند موجب تحرّک اجتماعی، توسعه و پایداری جامعه شود(Rostai, 2016: 63).

برابری آموزش و پرورش در بسیاری از اسناد حقوقی بین المللی ارزش گذاری شده است. برابری در آموزش نه تنها به این دلیل که می تواند تولید سرمایه انسانی را بهبود بخشد، بلکه به بخاطر اینکه فرصت ایجاد عدالت را در سیستم های اقتصادی - اجتماعی ارائه می دهد، اهمیت پیدا می کند. ( Xiang et al, 2020: 91). همچنین در اسناد بالا دستی ایران، مانند سند نقشه جامع علمی کشور نیز ایجاد فرصت های برابر آموزش مادامالعمر بسیار مورد توجه قرار گرفته است. قدم نخست برای ایجاد فرصت های برابر آموزشی، شناسایی وضعیت موجود نابرابری های این حوزه است. چراکه سنجش میزان نابرابری در آموزش، از آن جهت حائز اهمیت است که وجود نابرابری، منجر به کاهش بهره وری می گردد (chabook et al, 2021: 252). برابری آموزشی یا به عبارتی دیگر برخورداری یکسان همگان از آموزش و پرورش برابر به این معنی است که هرکس در داخل نظام آموزشی فرصت و امکان توفیق مساوی داشته باشدفراهم کردن شرایط مساوی برای دستیابی به فرصت های آموزشی از جهات عدیده به ویژه ازنظرسیاسی،اجتماعی واقتصادی حائزاهمیت است(Rafati et al, 2019: 57).

منظور از برابری آموزشی وجود فرصت­های برابر آموزشی برای احاد جامعه است تا دور از هرگونه فشار مالی، اجتماعی یا فرهنگی خود را برای مشارکت فعالانه و همه جانبه در جامعه آماده سازد. تساوی فرصت­های آموزشی به خودی خود یک هدف نیست، بلکه وسیله­ای برای کاهش نابرابری­های اجتماعی و اقتصادی است. برابری در موفقیت و دسترسی دو مقیاس اساسی از برابری در فرصت­ها و امکانات آموزشی است. برابری در دستیابی به موفقیت جنبة کیفی فرصت را منعکس می­کند. از سوی دیگر برابری در دسترسی، جنبة کمّی برابری فرصت­ها را نشان می­دهد (Tamol, 2011: 37). تساوی آموزشی به معنای آن نیست که همگان به سطح واحدی از تحصیلات ارتقاء یابند، در واقع چنین چیزی به دلیل تفاوت­های فردی عملاً غیر ممکن است، مفهوم برابری فرصت­های آموزشی مفهومی است نسبی که به تبع شرایط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جامعه در حال تغییر بوده و شامل برابری فرصت­های آموزشی به معنی درون داد مساوی، برابری فرصت­های آموزشی به معنی فرآیند مساوی و برابری فرصت­های آموزشی به معنی برون داد مساوی می­باشد (Darbanastaneh & Sadi, 2016: 92).

یکی از موارد اصلی در بررسی و سطح­­بندی وضعیت شاخص­های مختلف آموزشی با تأکید بر نابرابری­ها، محل زندگی افراد جامعه یا به عبارتی منطقه جغرافیایی آنها می­باشد. زیرا، در بسیاری از مواقع، نابرابری­های مرتبط با فرصت­های برابر آموزشی ناشی از محدودیت منطقه زندگی افراد ناشی می­شود (Sameri et al., 2015: 106). در طول دهه اخیر، توجه به توسعه مناطق مختلف در اقتصاد ایران و اجراى سیاست های منطقه اى آن، مورد توجه دولت بوده است، به طوری که این موضوع در برنامه ریزى های کشور، به ویژه در برنامه چهارم و پنجم توسعه مورد تأکید قرار گرفته است(Nazmfar et al, 2019: 28). نتایج مطالعات مختلف نشان می­دهد که نابرابری در سیستم آموزش و پرورش یکی دغده­ها و چالش­های اصلی در زمینه توسعه یافتگی مناطق می­باشد (Poorsaeid et al., 2012; Rahimi et al., 2016; Rahnemaei & Pourkhodadad, 2016; Maleki et al., 2014; Vaisinab et al., 2016). البته شکاف بین گروه های نژادی دانش آموزان که ناشی از نابرابری منطقه ای است، یک پدیده طبیعی نیست و شکاف های طبیعی در توانایی دانش آموزان را منعکس نمی کند(Mizrav, 2021: 2). کاهش این نوع نابرابری در مرحله اول منوط به توزیع متناسب منابع و امکانات در نواحی مختلف و توان سیستم­های آموزشی در ایجاد تغییرات اساسی برای کاستن از نابرابری­های منطقه ای است. هرچند از میان برداشتن نابرابری فرصت­های آموزشی دشوار و مستلزم اجرای برنامه­های درازمدت بسیاری از موسسات و نهادها می­باشد، اما قبول این واقعیت مانع از این نمی­شود که اقدامات لازم در جهت بهبود فرصت­های برابر دسترسی آموزشی صورت نگیرد. بدین ترتیب پژوهش حاضر می­کوشد تا با وجود انواع نابرابری­های آموزشی، زمینه­ای و منطقه­ای، وضعیت موجود مناطق آموزشی استان مازندران را از لحاظ عدالت آموزشی بررسی نموده، که بتواند مدیران و برنامه­ریزان مربوطه را یاری نموده و راهکارها و استراتژی­های مناسبی در جهت رفع این کمبودها اتخاذ نمایند. براساس آنچه که گفته شد، هدف از تحقیق حاضر، بررسی و تحلیل سطح توسعه شاخص­های آموزشی به­عنوان عاملی جهت ارزیابی نابرابری­ها و نیل به عدالت آموزشی پایدار در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران می­باشد. همچنین، سوالاتی که در این مطالعه مورد بررسی قرار گرفته­اند به شرح زیر است:

1- شهرستان­های استان مازندران از نظر برخورداری از شاخص­های زمینه فردی ـ خانوادگی در چه وضعیتی قرار دارند؟

2- شهرستان­های استان مازندران از نظر برخورداری از شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی(شهری ـ منطقه­ای) در چه وضعیتی قرار دارند؟

3- شهرستان­های استان مازندران از نظر برخورداری از شاخص­های آموزشی در چه وضعیتی قرار دارند؟

 

 

- نابرابری

نابرابری مفهومی است که در مقابل، برابری قرار گرفته و از جمله مفاهیمی بوده که تعریف واحدی برای آن ارائه نشده و از طرفی، مفهومی نسبی و پویا می­باشد. لذا، باید با توجه به شرایط زمانی و مکانی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و به عبارتی در بافت همان نظام تفسیر شود (Ahmadi, 2017: 22). در ادامه باتوجه به هدف اصلی مطالعه حاضر، به بررسی مفاهیم نابرابری آموزشی و نابرابری منطقه­ای پرداخته شده است.

الف) نابرابری آموزشی

در حال حاضر نابرابری­های آموزشی، یکی از مقوله­های بسیار مهم در حوزه برنامه­ریزی آموزشی است. بررسی تاریخچة آموزش و پرورش و تحولات آن نشان می­دهد که آموزش و پرورش در طول تاریخ، تا یکی دو قرن پیش در سراسر دنیا ماهیتی طبقاتی داشته و صاحبان ثروت و قدرت، آموزش و پرورش را در انحصار خود داشتند و مصرّ بودند که تعلیمات ویژه­ای را برای فرزندان خود طلب کنند و آنها را برای پذیرش مسئولیت­های خاص در جامعه آماده سازند (Rafati et al., 2019: 61).

مسئله برابری یا نابرابری موجود در نظام آموزشی را می­توان از سه دیدگاه بررسی و مطالعه کرد: اول از نظر دسترسی به، یا برخورداری از آموزش؛ دوم از نظر منابعی که به عنوان نهاده­های نظام در اختیار نظام آموزشی قرار گرفته­اند؛ نظیر هزینه سرانه، نسبت معلم به دانش­آموز و امکاناتی که در اختیار مدرسه قرار می­گیرد. سوم از نظر عملکرد نظام آموزشی که با شاخص­هایی نظیر نسبت مردودین به قبول­شدگان، نرخ ارتقای علمی، نرخ اُفت تحصیلی و سطح نمرات مورد سنجش قرار می­گیرد (Motavaseli & Ahanchian, 2011: 32). براساس نظریه­های عدالت آموزشی، چهار جنبه جهت تعریف برابری آموزشی عنوان شده که عبارتند از: برابری دستیابی رسمی، برابری شرایط، برابری شرکت و برابری نتایج (Samons, 2010: 6). Gerese  (2005) نیز بیان می دارد که از طریق سه دیدگاه برخورداری از منابعی به عنوان درونداد آموزشی، فرایندی آموزشی و عملکرد یا بازده نظام آموزشی مسئله نابرابری­های آموزشی را می­توان مورد مطالعه قرار داد. لازم به توضیح است، در نظریه برابری آموزشی در جوامع مدرن، برگرفته از نظرات Rawls (2015) بوده، که مطابق با این نظرات سه اصل کلی در زمینه برابری فرصت­ها در سیتم آموزشی شامل 1- ایجاد امکانات و زیرساخت­های لازم برای اقشار محروم؛ 2- فراهم کردن حداقل­های سطح آموزش برای همه­ی افراد جامعه و 3- فراهم کردن تسهیلات آموزشی برابر برای همه­ی افراد واجد شرایط جامعه، است.

در رابطه با بحث نابرابری آموزشی و نقش آموزش و پرورش در جوامع مدرن معمولاً دو ریکرد ساختاری ـ کارکردی و تئوری تعارض مطرح بوده و مورد استفاده قرار می­گیرد (Sameri et al., 2015؛ Rafati et al., 2019). نظریه­پردازانی از رویکرد ساختاری ـ کارکردی از جمله پارسونز (1959) و شولتز (1961) عنوان کرده­اند، باتوجه به تأثیر آموزش و پرورش بر توانایی ایجاد فرصت­های برابر که موجب تحرک اجتماعی نیز خواهد شد، لذا از آموزش پرورش به عنوان برابر ساز بزرگ می­توان یاد کرد (Parsons, 2015: 298). لازم به توضیح است باتوجه به موارد عنوان شده، در این رویکرد نابرابری در آموزش و پرورش مورد قبول بوده و این نابرابری آموزشی را به موارد مختلفی از جمله متفاوت بودن استعداد افراد مختلف، نگرش­های متفاوت دانش آموزان و حتی سطح متفاوت مسئولیت­پذیری دانش­آموزان مرتبط دانسته­اند.

از طرفی دیگر، نظریه­پردازان مختلفی از رویکرد تعارض از جمله Collins (1971)، Bourdieu (1977)،  Althusser (1971) و ... معتقدند که نقص و کم­کاری در سیستم اجتماعی باعث به­وجود آمدن نابرابری­های مختلف در سیستم آموزشی و اجتماعی خواهد شد، و معتقداند که آموزش و پرورش یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین ابزار­های ایدئولوژیک دولت بوده و فقط در جهت منفعت طبقه حاکم تلاش کرده و به نوعی به این طبقه خدمت می­کند (Bowles & Gintis, 2015: 79; Collins, 2015: 1003). در مطالعه نابرابری­های آموزشی، این نابرابری­ها را می­توان در میان گروه­های مختلف جامعه به لحاظ جنسیت، نژادی، قومی، بین مناطق شهری و روستایی و حتی طبقه­ی اجتماعی مورد بررسی قرار داد. نکتة اساسی در ارائة تصویری از نابرابری­ها در نظام آموزشی آن است که نخست باید گروه­های مورد نظر مشخص گردند. به عبارت دیگر باید معین شود که نابرابری آموزشی، بین چه کسانی و یا واحدهایی مورد سنجش قرار می­گیرد. در این مطالعه عوامل موثر بر نابرابری آموزشی شامل عوامل مربوط به زمینه خانوادگی، عوامل مربوط به دروندادها، فرآیندها و برون دادهای نظام آموزشی و عوامل مرتبط با توسعه منطقه­ای بوده و هر کدام از آنها دارای متغیرهای دیگری نیز می­باشند. ب) نابرابری منطقه­ای

Joneston (1990) در پژوهشی ابعاد برابری فرصت­های آموزشی را شامل؛ برابری فرصت­های آموزشی بین طبقات اجتماعی گوناگون یک جامعه؛ برابری جنسیتی فرصت­های آموزشی بین دختران؛ برابری فرصت­های آموزشی برای همه اقوام و نژادهای مختلف و برابری فرصت­های آموزشی برای مناطق مختلف شهری و روستایی دانسته است (EsmaeilSoorkh, 2006: 107). براین اساس، یکی از موارد مورد بررسی در زمینه تأثیرگذاری بر ایجاد نابرابری آموزشی، برخوردار و یا غیر برخوردار بودن منطقه مورد نظر و به عبارتی نابرابری منطقه است.

در خصوص نابرابری­های منطقه­ای دو نظر متفاوت وجود دارد: بعضی از دانشمندان آن را مثبت و برخی از نظریه­پرداران آن را منفی ارزیابی می­کنند. گروه اول معتقدند که نابرابری­های منطقه­ای نتیجة منحصر به فرد بودن منابع و قابلیت­های بعضی مناطق در مقابل سایر مناطق بوده و به عبارتی این نابرابری­ها می­تواند مزیت­های رقابتی را برای آن­ها فراهم نماید. اما گروه دوم، نابرابری موجود بین مناطق مختلف را به دلیل استفادة نادرست از پتانسیل­ها و قابلیت­های مناطق می­دانند (Kutscherauer, 2010: 55). البته اگر نابرابری­های منطقه­ای در نتیجة تخصصی شدن کارها و فعالیت­ها در یک منطقه باشد، می­تواند مثبت باشد و یا حتی مفید تلقی می شود (Kim, 2008: 32). اگر عدم تعادل و نابرابری در سطح مناطق منعکس کنندة تبعیض یا بی­عدالتی باشد، تفاوت­های منطقه­ای می­تواند به عنوان عامل تهدید در نظر گرفته شود. بنابراین، در واکنش به نابرابری­های موجود، کوشش یک سیاست توسعة متعادل ناحیه­ای، بر آن است که بهترین شرایط و امکانات را برای توسعة جامع همة نواحی فراهم آورد و تفاوت های کیفیت زندگی بین ناحیه­ای و درون ناحیه­ای را به حداقل برساند. این اتفاق نظر وجود دارد که از میان نهادهای موجود در جامعه فقط از طریق سیستم آموزشی است که می­توان برابری را در جامعه ایجاد کرد و نابرابری منطقه­ای را کاهش داد (Najjari & Hassani, 2019: 166).

- عدالت آموزشی

مفهوم عدالت آموزشی مفهومی گسترده است. عدالت آموزشی به مهیاسازی فرصت­های برابر، متناسب با نیازهای ویژه هر فرد اشاره دارد؛ زیرا افراد در دانش، مهارت، توانایی، انواع یادگیری، پیشینه فرهنگی و نیازهای آموزشی و علایق شان با هم متفاوت­اند (Dehghan, 2004: 3). Shekari et al. (2013) عدالت آموزشی را نوعی تعادل در آموزش دانسته و معتقداند اگر در آموزش و فرهنگ یک جامعه گریز از تبعیض و فساد، خیانت و حق کشی موجود باشد و مردم به عدالت گرایش داشته باشند، در آن جامعه می­توان به نوعی به تعادل در آموزش رسید که همان عدالت آموزشی خواهد بود(Shekari et al., 2013: 2). با دقت در تعاریف مشخص خواهد شد که محقق شدن عدالت در یک جامعه ارتباط تنگاتنگی با فرهنگ و آموزش آن جامعه دارد و یکی از مؤثرترین راه­های تحقق عدالت به ویژه عدالت اجتماعی، تأمین عدالت آموزشی و فرصت­های برابر آموزشی برای دسترسی عموم افراد جامعه به آموزش و پرورش است. بر همین مبنا کشورها به خصوص کشورهای درحال توسعه درصدد ایجاد عدالت آموزشی و فرصت­های برابر دسترسی همگان به آموزش و پرورش هستند (Abdos, 2001: 1).

مفاهیم فعلی عدالت آموزشی بسیار پیچیده است، اما آنچه مشهود است شامل عدالت در منابع یا درونداد (حامیان مالی، امکانات و غیره)، عدالت در فرآیند (تجربه، برنامه، محتوا، دسترسی و غیره) و عدالت در پیامد (یادگیری کسب شده، تاثیر بر زندگی آینده و غیره) می­باشد (Mohammadzadehaval et al., 2019: 218). در ادامه جهت تکمیل اطلاعات اولیه به بررسی نتایج مطالعات انجام شده در زمینه اهداف این مطالعه پرداخته شده است. Najjari (1397) در مطالعه­ای با هدف بررسی تحلیل نابرابری فرصت­ها در دسترسی به آموزش عالی در شهرستان­های استان آذربایجان غربی نشان داد، شاخص­های آموزشی و شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را در پیشگویی نابرابری فرصت­های دسترسی به آموزش عالی بین شهرستان­های استان آذربایجان غربی داشته­اند. نتایج مبیّن نیاز مناطق کمتر برخوردار از دسترسی به آموزش عالی، به برنامه­ریزی و توجه ویژه سیاست­گذاران این حوزه به این نابرابری­ها می­باشد. Ahmadi (2017) در مطالعه­ای به منظور بررسی نابرابری مدرسه­ای بین مدارس متوسطه شهرستان ارومیه نشان داد که بین انواع مدارس از نظر شاخص­های مورد مطالعه (منابع آموزشی، جو مدرسه وضعیت اجتماعی اقتصادی)، تفاوت معنی­دار وجود دارد. همچنین، بطور متوسط دانش آموزان مدارس گزینشی وضعیت اجتماعی اقتصادی بالاتری نسبت به همتایان خود در مدارس دولتی داشتند که می­تواند بیانگر تاثیر وضعیت اجتماعی اقتصادی بر دسترسی به فرصت­های آموزشی باشد.  

Vaisinab et al. (2016)،  پژوهشی را با هدف ارزیابی و تحلیل سطح توسعه یافتگی استان­های منطقه زاگرس (ایلام، کرمانشاه، کردستان، لرستان و همدان) به لحاظ شاخص آموزشی در قالب 20 متغیر انجام دادند و  گزارش کردند که شکاف توسعه­ای شدید میان استان­های منطقه به لحاظ شاخص آموزشی وجود دارد. همچنین، Darbanastaneh et al. (2016)، در مطالعه­ای با هدف بررسی شناخت و تحلیل فضایی نابرابری آموزشی بین شهرستان‌های کشور نشان داده­اند شهرستان‌های مرزی کشور نسبت به مرکز دارای نابرابری در توزیع امکانات و بهره‌مندی از آموزش هستند و این نابرابری در شهرستان‌های جنوبی کشور نمایان‌تر است.

Nazmfar & Alibakhshi (2015)، در مطالعه خود نابرابری فضایی شهرستان‌های استان خوزستان بر اساس شاخص‌های آموزشی جهت دستیابی به میزان و علل نابرابری‌های فضایی، را مورد بررسی قرار داده و نشان داده­اند شهرستان‌های استان خوزستان به لحاظ برخورداری از نظر شاخص‌های آموزشی یکسان و برابر نبودند و تفاوت آشکار و محسوسی در میزان برخورداری از امکانات و فضاهای آموزشی در بین شهرستان‌ها وجود داشت.

Sameri et al. (2015)، مطالعه­ای را با هدف تبیین نابرابری‌های آموزشی مناطق 24 گانۀ آموزش‌ و پرورش استان آذربایجان غربی با استفاده از تحلیل شاخص‌های آموزشی انجام دادند. نتایج نشان داد، شاخص‌های امکانات دانش‌آموزی دارای بیشترین و شاخص‌های امکانات فیزیکی دارای کمترین تأثیرات بر نابرابری مناطق آموزش ‌و پرورش استان آذربایجان غربی بوده‌اند. نتایج پیش‌بینی با استفاده از شبکۀ عصبی نشان داد، بیشترین تأثیر را بخش شاخص‌های اقتصادی و کمترین تأثیر را شاخص نیروی انسانی در پیشگویی نابرابری مناطق آموزش‌وپرورش استان آذربایجان غربی داشته‌اند.

Tesema & Braeken (2018) در پژوهشی با هدف بررسی نابرابری­های منطقه­ای و تفاوت­های جنسیتی در پیشرفت تحصیلی در اتیوپی، گزارش کرده­اند که عملکرد دانش آموزان در مناطق مختلف اتیوپی، با توجه به تفاوت­های گسترده بین مدارس در همه مناطق، ممکن است مداخلات سطح مدرسه راهی موثر برای بهبود فرصت­های آموزشی و نتایج یادگیری باشد. Zhang, Qin & Liu (2019) در پژوهشی با عنوان بهبود کیفیت، برابری و عدالت آموزشی در چین، به این نتیجه رسیده­اند که قرار دادن سهمیه برای برخی از دانش­آموزان می­تواند بر کیفیت و برابری آموزش تأثیر بگذارد. آنان بیان کرده­اند که برای بهبود کیفیت و برابری آموزشی باید تا جایی که می­شود شرایط را برای دانش­آموزان متقاضی دانشگاه و دانشجویان یکسان کرد.

 

روش شناسی

روش پژوهش این تحقیق توصیفی ـ تحلیلی است. همچنین، تحقیق مورد نظر از نوع تحقیقات کاربردی است و شیوه­های جمع­آوری اطلاعات اسنادی و میدانی و ابزار تحقیق پرسشنامه است. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل، دانش­آموزان سال آخر دوره دوم متوسطه 22 شهرستان استان مازندران در سال تحصیلی 400 ـ 1399 می­باشد (21981 = N). در این مطالعه جهت تعین و انتخاب نمونه مورد مطالعه، از روش نمونه­گیری تصادفی - طبقه­ای با انتساب متناسب، 924 نفر انتخاب شده است. بدین ترتیب که بعد از استخراج حجم کلی نمونه برای استان مازندان به تناسب جمعیت دانش­آموزی سال سوم متوسطه هر شهرستان، تعداد نمونه مشخص شد. سپس در هر شهرستان به شیوه تصادفی، نمونه نهایی جهت مطالعه انتخاب شدند. حجم نمونه انتخابی به تفکیک شهرستان در جدول (1) قابل مشاهده است.

 

جدول (1). حجم نمونه انتخابی به تفکیک شهرستان­های استان مازندران

شهرستان

جامعه

نمونه

دختر

پسر

مجموع

دختر

پسر

نمونه انتخابی نهایی

ساری

2260

1630

3890

94

68

162

میاندورود

206

103

309

9

5

15

گلوگاه

114

68

182

5

3

8

بهشهر

653

509

1162

26

21

47

نکا

431

339

770

17

15

32

سوادکوه

137

81

218

6

4

10

سوادکوه شمالی

81

72

153

4

3

7

قائمشهر

1149

844

1993

45

36

81

جویبار

341

267

608

15

12

27

سیمرغ

62

34

96

3

2

5

بابلسر

505

344

849

24

15

43

بابل

2313

1825

4138

96

76

174

فریدونکنار

146

127

273

7

6

13

آمل

1574

1185

2759

63

49

116

محمود آباد

257

170

427

11

7

18

نور

425

355

780

18

15

33

نوشهر

382

308

690

15

13

28

چالوس

364

314

678

15

13

28

عباس آباد

221

120

341

10

5

15

کلاردشت

90

77

167

4

3

7

تنکابن

603

496

1099

23

21

44

رامسر

265

138

403

11

6

17

جمع

12576

9403

21981

523

401

924

مأخذ: یافته­های تحقیق، 1400

 

بخشی از داده­های مورد استفاده در این مطالعه از طریق پیمایش میدانی و با استفاده از پرسشنامه و بخشی دیگر از طریق بررسی داده های اسنادی جمع­آوری گردید. ابزار جمع­آوری اطلاعات میدانی شامل سه بخش اصلی بود، بخش اول در خصوص شاخص های زمینه ای شامل سوال­های دموگرافیکی مربوط به ویژگی­های فردی، اجتماعی و اقتصادی خانواده های دانش­آموزان مورد مطالعه بود، بخش دوم مربوط به سوالاتی در خصوص شاخص­های آموزشی شامل (دروندادی، فرآیندی و بروندادی)؛ لازم به توضیح است که داده های مربوط به بخش درون دادهای نظام آموزشی، با استفاده از داده های اسنادی که شامل اسناد بالادستی آموزش و پرورش و آخرین آمارهای اداره کل آموزش و پرورش استان مازندران(1398) از قبیل منابع انسانی، فضای فیزیکی، مالی و ... و شاخص های فرآیندی با استفاده از پرسشنامه Pisa(2003) که این ابزار در پژوهش Sameri (2014)، Ahmadi (2017) و Najjari (2017) استفاده شده است و شاخص های برون دادی با استفاده از پرسشنامه های بهزیستی اجتماعی Kize(1993) به نقل از  Goodarzi et al(2014)، امید به آینده Schneider (2005) به نقل از Najjari (2017) و Sameri (2014)، مهارت های جستجوی شغلیWaryszak & King (2001)، حل مسالهD,Zurilla  (2002) -که توسط Mokhberi et al (2010) هنجاریابی شده است، توجه به سلامتی  Sijtsema & Backus(2009)، توجه به محیط زیست Farj & Martinez (2006) و هوش فرهنگی W,Prado ((2006 استفاده شده است و داده های بخش سوم مربوط به شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی(شهری ـ منطقه­ای) که با استفاده از آخرین سرشماری عمومی  نفوس و مسکن(1395)، اطلاعات رایانه ای مرکز آمار ایران(1398) و ...) جمع­آوری گردید.

 

جدول (2). شاخص­های انتخاب شده جهت ارزیابی نابرابری­های آموزشی در استان مازندران

متغیر

مولفه­ها

زیرمولفه­ها

متغیر

مولفه­ها

زیرمولفه­ها

شاخص­های آموزشی

دروندادی

فضای آموزشی و امکانات فیزیکی

شاخص­های آموزشی

بروندادی

فارغ التحصیلان

منابع انسانی

      معدل

منابع مالی

امید به زندگی

شاخص دانش آموزی

مشارکت اجتماعی

فرایند

جو مدرسه

اعتماد اجتماعی

ارتباط دانش آموزان با کادر مدرسه

هوش فرهنگی

حمایت معلم از دانش آموز

توانایی حل مساله

کارآمدی معلم

مهارتهای جستجوی شغلی

رفتار عادلانه

توجه به سلامت

 

 

نگرش زیست محیطی

شاخص­های توسعه یافتگی شهری ـ  منطقه­ای

اجتماعی – فرهنگی

 اقتصادی

 زیرساختی

  بهداشتی – درمانی

 کشاورزی

 وضعیت مسکن

 وضعیت آموزشی

مأخذ: یافته­های تحقیق، 1400

 

به منظور بررسی ضریب بازآزمایی و اطمینان بیشتر به جهت تعیین روایی صوری پرسشنامه از نظرات متخصصان و اساتید علوم تربیتی در دانشگاه استفاده شد و بر اساس نظرات و پیشنهادات آنان اصلاحات لازم در پرسشنامه اعمال گردید. همچنین، روایی سازه­ای ابزار تحقیق به صورت عاملی مورد بررسی قرار گرفت. لازم به توضیح است تحلیل عاملی به روش تحلیل اکتشافی و با استفاده از تحلیل مولفه­های اصلی با چرخش واریماکس انجام شده است. مقدار ضریب KMO بدست آمده برابر با 785/0 (000/0 = Sig و 120/49712 = Bartletts test) بوده، و نشان دهنده کیفیت مناسب حجم نمونه­ها و متغیرهای انتخابی برای انجام تحلیل عاملی مورد نظر است. در این مطالعه جهت بررسی پایایی ابزار تحقیق، ابتدا شهرستان­های استان به سه منطقه شرق، غرب و مرکزی تقسیم شده و سپس یک شهرستان از شرق استان، یک شهرستان از غرب استان و یک شهرستان از مرکز انتخاب و در هر یک از این سه شهرستان اقدام به توزیع اولیه به تعداد 30 پرسش نامه در نمونه آماری گردید و سپس با استفاده از فرمول محاسبه ضریب الفای کرونباخ اقدام به سنجش پایایی برای پرسش نامه شد. میزان ضریب پایایی پرسش نامه کلی 91/0 محاسبه شد. با در نظر گرفتن اینکه همه ضرایب بزرگتر از 7/0 می باشند. پایایی آنها قابل قبول است و این موضوع بیانگر همبستگی درونی بین متغیرها براس سنجش مفاهیم مورد نظر می­باشد و بر این اساس می توان گفت که پرسش نامه پژوهش حاضر از قابلیت اعتماد و پایایی لازم برخوردار است. لازم به توضیح است به دلیل شرایط ویژه کرونا ویروس، پرسشنامه بصورت آنلاین طراحی و اجرا شده است.

در پژوهش حاضر برای رتبه­بندی شهرستان­های مورد مطالعه از مدل تصمیم گیری چند معیاره تاپسیس و جهت وزن­دهی از روش آنتروپی شانون و آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید و جهت بررسی فضایی شهرستان­های مورد مطالعه از نظر وضعیت برخورداری از شاخص­های مورد مطالعه از نرم­افزار GIS استفاده شده است. نرم­افزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل SPSS، Excel و ArcGIS بود.

 

یافته­ها

نتایج توصیفی

در ابتدا به بررسی ویژگی­های جمعیت­شناختی افراد مورد مطالعه در شهرستان­های استان مازندران پرداخته شده و سپس به اطلاعات لازمه در زمینه متغیرهای مورد بررسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج اولیه بدست آمده در زمینه افراد مورد مطالعه نشان داد، میانگین سن آنها 76/17 سال با انحراف معیار 511/0 بوده و بالاترین محدوده سنی دانش­آموزان مورد مطالعه 18 سال و کمترین 16 سال بود. براساس متغیر جنسیت، 8/40 درصد از افراد مورد مطالعه پسر و 2/59 درصد نیز دختر بوده، و متوسط (میانه) سطح سواد والدین دانش­آموزان مورد مطالعه به ترتیب برای مادران در سطح دیپلم (1/48 درصد) و برای پدران نیز در سطح سطح دیپلم (45 درصد) بود همچنین، شغل اصلی اکثریت والدین آنها به ترتیب برای پدران شغل آزاد (1/48 درصد) و برای مادران شغل خانه­دار (68 درصد) می­باشند.

 

بررسی سوال اول:

1- شهرستان­های استان مازندران از نظر شاخص­های زمینه فردی ـ خانوادگی در چه سطحی قرار دارند؟

جهت بررسی وضعیت شهرستان­های استان مازندران به لحاظ برخورداری از شاخص­های زمینه فردی ـ خانوادگی از مدل تاپسیس استفاده شده است. لازم به توضیح است که جهت محاسبه اوزان شاخص­های مورد نظر نیز از مدل آنتروپی شانون استفاده شده است جدول(3).

 

جدول (3). برآورد وزن شاخص­های فردی ـ خانوادگی با استفاده از مدل آنتروپی شانون

شاخص

شاخص­های فردی

شاخص­های خانوادگی

وزن

252/0

748/0

مأخذ: یافته­های پژوهش، 1400

 

نتایج نهایی مدل تاپسیس در شکل(1) نشان داده شده است. از بین شهرستان­های 22گانه مورد مطالعه به ترتیب شهرستان­های آمل (با ضریب 966/0)، جویبار (با ضریب 965/0)، میاندورود (با ضریب 943/0) در بالاترین رتبه، به لحاظ برخوداری از شاخص­های فردی ـ خانوادگی مورد بررسی قرار دارند. همچنین، شهرستان­های کلاردشت (با ضریب 411/0)، چالوس (با ضریب 269/0) و بهشهر (با ضریب 03/0) پایین­ترین رتبه را، به لحاظ برخورداری از نظر شاخص­های فردی ـ خانوادگی مورد نظر این مطالعه، به خود اختصاص داده­اند. از طرفی دیگر، بر اساس نتیجه بدست آمده در زمینه شکاف توسعه که از طریق بررسی نسبت (تقسیم) بیشترین ضریب تاپسیس بدست آمده در این بخش بر کمترین ضریب تاپسیس بدست آمده، می­توان گفت شهرستان آمل که به لحاظ برخورداری از شاخص­های فردی ـ خانوادگی مورد بررسی در رتبه اول قرار دارد، به میزان 68/31 برابر توسعه یافته­تر از شهرستان بهشهر که به لحاظ برخورداری از شاخص­های مورد بررسی در جایگاه آخر قرار دارد، است.

 

 

شکل (1). رتبه بندی شهرستان­های استان مازندران بر اساس شاخص­های فردی ـ خانوادگی

 

بررسی سوال دوم:

2- شهرستان­های استان مازندران به لحاظ شاخص­های مربوط به توسعه یافتگی جغرافیایی(شهری-منطقه ای) در چه وضعیتی قرار دارند؟

جهت بررسی و پاسخگویی سوال مورد نظر در زمینه وضعیت شهرستان­های استان مازندران به لحاظ توسعه یافتگی جغرافیایی از مدل تاپسیس و برای محاسبه اوزان شاخص­های مورد نظر از مدل آنتروپی شانون (جدول 4) استفاده شده است.

 

جدول (4). برآورد وزن شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی با استفاده از مدل آنتروپی شانون

شاخص

اجتماعی – فرهنگی

اقتصادی

زیرساختی

بهداشتی – درمانی

وضعیت مسکن

وضعیت آموزشی

وزن

198/0

293/0

077/0

233/0

161/0

034/0

مأخذ: یافته­های پژوهش، 1400

 نتایج نهایی مدل تاپسیس در زمینه شهرستان استان مازندران را از نظر برخورداری از شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی، نشان داد از بین شهرستان­های 22گانه مورد مطالعه، به ترتیب شهرستان­های ساری (با ضریب 973/0)، بابل (با ضریب 773/0)، آمل (با ضریب 474/0) به ترتیب در بالاترین رتبه قرار دارند. همچنین، شهرستان­های سیمرغ (با ضریب 0049/0)، کلاردشت (با ضریب 0047/0) و فریدونکنار (با ضریب 0033/0) به لحاظ برخورداری از نظر شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی مورد نظر این مطالعه، دارای وضعیت ضعیف می­باشند (شکل 2). از طرفی دیگر، بر اساس نتیجه بدست آمده در زمینه شکاف توسعه که از طریق بررسی نسبت (تقسیم) بیشترین ضریب تاپسیس بدست آمده در این بخش بر کمترین ضریب تاپسیس بدست آمده، می­توان گفت شهرستان ساری که به لحاظ برخورداری از شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی مورد بررسی در رتبه اول قرار دارد، به میزان 48/29 برابر توسعه یافته­تر از شهرستان فریدونکنار که به لحاظ برخورداری از شاخص­های مورد بررسی در جایگاه آخر قرار دارد، است.

 

 

شکل (2). رتبه بندی شهرستان­های استان مازندران بر اساس شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی

 

بررسی سوال سوم:

3- شهرستان­های استان مازندران از نظر برخورداری از شاخص­های آموزشی در چه وضعیتی قرار دارند؟

جهت بررسی شاخص­های آموزشی از شاخص­های دروندادی، بروندادی و فرآیندی استفاده شده که وضعیت شهرستان­های مورد مطالعه به لحاظ شاخص­های مورد نظر با استفاده از نتایج مدل­های تاپسیس، تحلیل خوشه­ای، تحلیل واریانس یک طرفه (F فیشر) و GIS مورد بررسی قرار گرفته و نتایج آنها در ادامه نشان داده شده است.

دانش­آموزان مورد مطالعه در شهرستان­های استان مازندران به لحاظ شاخص­های دروندادی براساس ضریب تاپسیس استخراج شده و با استفاده از مدل تحلیل خوشه­ای قابل تفکیک به 5 سطح می­باشند. سطح­بندی انجام شده در این مطالعه از خیلی محروم، محروم، بینابین، برخوردار و خیلی برخوردار را شامل می­باشد. همان­طور که مشاهده می­شود (شکل 3)، دانش­آموزان مورد مطالعه در شهرستان بهشر، آمل، محمودآباد، نکا، عباس­آباد، چالوس، بابلسر، تنکابن، بابل، نوشهر، قائمشهر و ساری در سطح خیلی محروم و دانش­آموزان مورد مطالعه در شهرستان­های سوادکوه شمالی و سیمرغ در سطح خیلی برخودار قرار گرفته­اند. براساس نتایج بدست آمده می­توان گفت بین دانش­آموزان شهرستان­های استان مازندران از لحاظ شاخص درون­دادی نابرابری (تفاوت) وجود دارد.

 

 

شکل (3). سطح بندی وضعیت برخورداری شهرستان­های استان مازندران بر اساس شاخص­های دروندادی

 

جهت بررسی وضعیت شاخص فرآیند در بین شهرستان­های مورد مطالعه، از روند آماری تحلیل واریانس و با کمک مدل خطی عمومی تک متغیره استفاده شده است. در آزمون تحلیل واریانس (جدول 4)، از آنجا که برای عامل­های مورد مطالعه، واریانس بین گروه­ها خیلی کوچکتر از واریانس درون گروه­ها است، نسبت F(که نسبت تغییرپذیری بین گروه­ها به درون گروه­ها می­باشد) بزرگ بوده و میزان یا سطح معناداری (Sig) آزمونF  کوچک است (000/0 = Sig، 45/3 = f). بنابراین می­توان نتیجه گرفت که نتایج (اختلاف بین شهرستان­های مورد مطالعه از نظر شاخص مورد مطالعه) برحسب تصادف نمی­باشد و فرضیه صفر  (H0) تساوی میانگین دانش آموزان شهرستان­های مورد مطالعه در استان مازندران در زمینه شاخص­های فرآیند رد شده و فرضیه مخالف (H1) پذیرفته می­شود. به عبارتی دیگر بین دانش­آموزان شهرستان­های استان مازندران از لحاظ شاخص فرآیند مدرسه نابرابری (تفاوت) وجود دارد. همچنین، براساس نتایج موجود در جدول(4) بین واریانس­های شاخص­های بروندادی شناختی دانش­آموزان در شهرستان­های مورد مطالعه رابطه معناداری وجود دارد (000/0 = Sig، 429/2 = f). به عبارتی حداقل میانگین شاخص مورد نظر یکی از شهرستان­های مورد مطالعه، متفاوت از دیگر شهرستان­ها می­باشد. لذا براساس نتیجه بدست آمده، فرضیه صفر  (H0)تساوی میانگین شاخص­های بروندادی شناختی دانش­آموزان رد شده و فرضیه مخالف (H1) پذیرفته می­شود.

 

جدول (4). نتایج آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نابرابری شاخص فرآیند

شاخص

واریانس

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

سطح معنی­داری

شاخص فرآیند

بین­گروهی

94/63

21

045/3

45/3

000/0

درون­گروهی

15/796

902

883/0

مجموع

09/860

923

 

شاخص بروندادی شناختی

بین­گروهی

68/0

21

032/0

429/2

000/0

درون­گروهی

02/12

902

013/0

مجموع

7/12

923

 

مأخذ: یافته­های پژوهش، 1400

 

البته لازم به ذکر است، تنها با استفاده از تحلیل واریانس نمی­توان مشخص نمود که این تفاوت­ها بین کدام یک از گروه­ها یا شهرستان­ها می­باشد. برای مشخص شدن اختلافات سطح شهرستان­های مورد مطالعه از نظر شاخص­های فرآیند و بروندادی شناختی، از آزمون دانکن نیز استفاده شده است شکل(4). نتایج آزمون دانکن نشان داد که به لحاظ شاخص فرآیند، دانش­آموزان شهرستان­های بهشهر و فریدون­کنار با توجه به رتبه میانگین بالاتر از دیگر شهرستان­ها بوده و در رتبه اول و شهرستان­های سوادکوه شمالی، قائمشهر و جویبار نیز در رتبه آخر به لحاظ شاخص فرایند قرار گرفته است. همچنین، براساس نتایج بدست آمده از آزمون دانکن مشخص شد که به لحاظ شاخص برونداد شناختی، شهرستان­های عباس­آباد و نوشهر در رتبه اول قرار دارند و دانش­آموزان شهرستان گلوگاه با توجه به رتبه میانگین، پایین­تر از دیگر شهرستان­ها بوده و در رتبه آخر قرار گرفته است.

 

 

شکل (4). سطح بندی وضعیت برخورداری شهرستان­های استان مازندران بر اساس شاخص­های فرآیند و بروندادی شناختی

 

دانش­آموزان مورد مطالعه در شهرستان­های استان مازندران به لحاظ شاخص­های برون­دادی پیشرفت تحصیلی (غیرشناختی) براساس ضریب تاپسیس و نتیجه نهایی استخراج شده از مدل تحلیل خوشه­ای قابل تفکیک به 5 سطح می­باشند. سطح­بندی انجام شده از خیلی محروم، محروم، بینابین، برخوردار و خیلی برخوردار را شامل می شود، شکل (5). دانش­آموزان مورد مطالعه در شهرستان­های بهشر، گلوگاه، سیمرغ و عباس­آباد در سطح خیلی محروم و دانش­آموزان مورد مطالعه در شهرستان­های نور، تنکابن، رامسر و ساری در سطح خیلی برخودار قرار گرفته­اند. براساس نتایج بدست آمده می­توان گفت بین دانش­آموزان شهرستان­های استان مازندران از لحاظ شاخص­های برون­دادی پیشرفت تحصیلی (غیرشناختی) نابرابری (تفاوت) وجود دارد.

 

 

شکل (5). سطح بندی وضعیت برخورداری شهرستان­های استان مازندران بر اساس  برونداد غیرشناختی

 

بحث و نتیجه­گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل سطح توسعه شاخص­های آموزشی به­عنوان عاملی جهت ارزیابی نابرابری­ها و نیل به عدالت آموزشی پایدار در مناطق آموزش و پرورش استان مازندران انجام شده است. در این پژوهش جهت بررسی هدف اصلی مورد نظر از شاخص­های همچون شاخص زمینه فردی ـ خانوادگی، شاخص­های دروندادی، فرایندی، بروندادی، وضعیت توسعه­یافتگی جغرافیایی استفاده شده است.

نتایج بررسی سوال اول پژوهش نشان داد که به ترتیب شهرستان­های آمل (با ضریب 966/0)، جویبار (با ضریب 965/0)، میاندورود (با ضریب 943/0) در بالاترین رتبه، به لحاظ برخوداری از شاخص­های فردی ـ خانوادگی مورد بررسی قرار دارند. همچنین، شهرستان­های کلاردشت (با ضریب 411/0)، چالوس (با ضریب 269/0) و بهشهر (با ضریب 03/0) پایین­ترین رتبه را، به لحاظ برخورداری از نظر شاخص­های فردی ـ خانوادگی مورد نظر این مطالعه، به خود اختصاص داده­اند. همچنین، می­توان گفت شهرستان آمل که به لحاظ برخورداری از شاخص­های فردی ـ خانوادگی مورد بررسی در رتبه اول قرار دارد، به میزان 68/31 برابر توسعه یافته­تر از شهرستان بهشهر که به لحاظ برخورداری از شاخص­های مورد بررسی در جایگاه آخر قرار دارد، است. در این زمینه نتایج مطالعات مختلفی از جمله Rafati (2018)، Gholamian (2007) وSameri  (2014) عنوان کرده­اند که وضعیت یا سطح اقتصادی و اجتماعی خانوار (والدین) بر نحوه برخورد و پیگیری فعالیت­ها و وضعیت آموزشی فرزندان تأثیر مستقیمی داشته و حتی عنوان شده که دانش­آموزان با طبقات اجتماعی ـ اقتصادی بالاتر شانس دسترسی بیشتر و بهتری به فرصت­های آموزشی خواهد داشت. براین اساس می­توان گفت در مناطقی که سطح شاخص­های فردی ـ خانوادگی (به ویژه طبقات اجتماعی ـ اقتصادی والدین) پایین هستند، امکان مشارکت والدین دانش­آموزان در مباحثی که نیازمند کمک­های مالی مرتبط با تحصیل دانش­آموزان خواهد بود، پایین بوده و این مورد می­تواند بر ایجاد شکاف هرچه بیشتر در نابرابری­های آموزش تأثیر مستقیم بگذارد. به نظر می­رسد شاخص فردی ـ خانوادگی به تنهایی تأثیر خیلی بالایی بر ایجاد فرصت­های برابر آموزشی نداشته، بلکه از طریق تأثیرگذاری عوامل دیگری از جمله شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی یک منطقه، دارای تأثیر بیشتری بر وجود برابری یا نابرابری دسترسی به فرصت­های آموزشی و حتی نیل به عدالت آموزشی پایدار خواهد بود. منطقه جغرافیایی محل سکونت افراد مختلف از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر محدودیت دسترسی به فرصت­های آموزشی بوده، و به عبارتی می­توان گفت این نوع نابرابری (توسعه جغرافیایی) یکی از چالش­های اصلی در زمینه سیستم­های آموزشی می­باشد. جهت اصلاح این وضعیت، باید به سمت توزیع مناسب و متناسب منابع و امکانات سخت­افزاری و حتی نرم­افزاری رفت. لازم به توضیح است که در مطالعه Rafati (2018)، Gholamian (2007)، Sameri (2014) نیز به اهمیت توسعه یافتگی جغرافیایی یک منطقه بر نحوه توزیع فرصت­های آموزشی اشاره کرده­اند. نتایج بررسی شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی، نشان داد از بین شهرستان­های 22گانه مورد مطالعه به ترتیب شهرستان­های ساری (با ضریب 973/0)، بابل (با ضریب 773/0)، آمل (با ضریب 474/0) به ترتیب در بالاترین رتبه، به لحاظ برخوداری از شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی مورد بررسی می­باشند. از طرفی دیگر، بر اساس نتیجه بدست آمده، می­توان گفت شهرستان ساری که به لحاظ برخورداری از شاخص­های توسعه یافتگی جغرافیایی مورد بررسی در رتبه اول قرار دارد، به میزان 48/29 برابر توسعه یافته­تر از شهرستان فریدونکنار که به لحاظ برخورداری از شاخص­های مورد بررسی در جایگاه آخر قرار دارد، است.

اگر بحث عدالت آموزشی را محدود به محیط­های آموزشی کنیم، می­توان سه دسته عوامل را در آن دخیل دانست: (1) موقعیت، منابع و امکاناتی که از طرف مسئولان نظام آموزشی تدارک دیده می­شود مانند معلم، منابع اولیه، برنامه درسی، محیط آموزشی؛ (2) ویژگی­هایی که از طرف دانش­آموزان وارد محیط آموزشی می­شود؛ مانند زمینه اقتصادی، فرهنگی و موقعیت اجتماعی دانش آموزان؛ (3) ویژگی­های نامحسوس که در نتیجه برخورد متقابل همه این عوامل به وجود می­آید؛ مانند نوع برخورد معلمان با کودکان و نوع برخورد دانش آموزان با یکدیگر (Anderson, 2007: 596). همچنین، با بررسی تعاریف مرتبط با عدالت آموزشی می­توان گفت یکی از تأثیرگذارترین عوامل در ایجاد عدالت اجتماعی، دسترسی کلیه افراد جامعه به آموزش و پرورش و به­عبارتی دیگر ایجاد فرصت­های برابر آموزشی (عدالت آموزشی) می­باشد. در این زمینه،Abdos  (2001) بیان می دارد یکی از شاخص­های پیشرفت اجتماعی، آموزش و پرورش و چگونگی بهره مندی از آن بوده، لذا، کشورهای درحال توسعه درصدد ایجاد عدالت آموزشی و فرصت­های برابر دسترسی همگان به آموزش و پرورش هستند. براساس آنچه که گفته شد، نتایج بررسی سوال سوم مطالعه در زمینه وضعیت برخورداری شهرستان­های استان مازندران به لحاظ شاخص­های آموزشی (دروندادی، فرایندی و بروندادی) نشان داد، از بین شهرستان­های 22گانه مورد مطالعه به ترتیب شهرستان­های سوادکوه شمالی (با ضریب 995/0)، سیمرغ (با ضریب 685/0)، جویبار (با ضریب 354/0) به ترتیب در بالاترین رتبه، به لحاظ برخوداری از شاخص­های آموزشی مورد بررسی می­باشند. همچنین، شهرستان­های محمودآباد (با ضریب 0204/0)، آمل (با ضریب 0176/0) و بهشهر (با ضریب 0121/0) دارای وضعیت نامطلوب به لحاظ برخورداری از نظر شاخص­های آموزشی مورد نظر این مطالعه می­باشند. از طرفی دیگر، بر اساس نتیجه بدست آمده می­توان گفت شهرستان سوادکوه­شمالی که به لحاظ برخورداری از شاخص­های آموزشی مورد بررسی در رتبه اول قرار دارد، به میزان 23/82 برابر توسعه یافته­تر از شهرستان بهشهر که به لحاظ برخورداری از شاخص­های مورد بررسی در جایگاه آخر قرار دارد، است.

باتوجه به نتایج بدست آمده در بخش­های قبلی، نتایج زیر را می­توان پیشنهاد نمود:

- در رابطه با نتایج بدست آمده در زمینه شاخص­های فردی ـ خانوادگی و توسعه جغرافیایی مناطق در زمینه نیل به عدالت آموزشی می­توان به مواردی از جمله افزایش سهم دولت در آموزش و پرورش و تخصیص اعتبارات ویژه به شهرستان­های کمتر برخوردار و محروم اشاره نمود؛

- تخصیص یارانه­های آموزشی بیشتر به مناطق کمتر توسعه یافته و محروم استان در جهت جبران کمبودهای موجود آموزشی؛

 - توجه دقیق به شاخص­های توسعه یافتگی مناطق مختلف استان در جهت توزیع متناسب امکانات آموزشی، بانگاهی ویژه به مناطق محروم و کمتربرخوردار.

تقدیر و تشکر

نویسندگان مقاله از کلیه کسانی که در در انجام این پژوهش مؤثر بوده اند به ویژه مدیران، معلمان و دانش آموزان استان مازندران شرکت کننده در این پژوهش، مراتب تشکر خود را اعلام می دارند. نویسندگان برای انجام این پژوهش هیچگونه حمایت مالی دریافت نکرده اند.

تضاد منافع

نویسندگان مقاله اذعان می دارند که هیچ نوع تعارض منافعی وجود ندارد.

سهم نویسندگان

سید علی غفاری اسمعیلی چهارچوب کلی طرح را برنامه ریزی نموده، سپس پروژه را اجرا، یافته ها را تحلیل و نتایج را گزارش کرده است و همچنین وظیفه ارسال مقاله و اصلاح را بر عهده داشته و نویسنده مسئول است. دکتر محمد حسنی به عنوان راهنمای اول در تدوین چارچوب نظری، تحلیل و نتیجه گیری نهایی همکاری داشته اند. دکتر علیرضا قلعه ای به عنوان راهنمای دوم هدایت روند کلی پژوهش را برعهده داشتند. بحث درباره یافته ها، مرور و تایید نسخه نهایی مورد تایید نویسندگان است.

Mokhberi, F. Dortaj, A. Darreh Kurdi,(2010), Evaluation of psychometric indices and standardization of social problem solving ability questionnaire. Educational Measurement, 1 (4), 55-72.
Abdos, M. (2001). Investigating the effective factors in unequal educational opportunities between girls and boys. Summary of Reform Engineering Articles in Education, Tehran: Education Research Institute.
Ahmadi, S. (2017). Explaining school inequality between high schools in Urmia and its educational strategies. PhD Thesis in Educational Management, Urmia University, Urmia.
Anderson, E. (2007). Fair opportunity in Education: A Democratic Equality Perspective. Ethics, vol.117. No. 4. Symposium on Education and Equality (July 2007), pp. 595- 622.
Bowles, S., Gintis, H. (2015). Schooling in capitalist America: Educational reformed the contradictions of economic life. New York: Basic Books.
Chabook, F. A; Kayhan, J; Hassani, M; Samari, M; Faizi, A. (2021). Investigating the status of faculties of Urmia University of Medical Sciences in terms of input, process and educational output and presenting an upgrade model. Journal of Nursing and Midwifery, 19 (3), 251-264.
Collins, R. (2015). Functional and Conflict Theories of Educational Stratification. American Sociological Review, 36: 1002-1019.
Darbanastaneh, A.R., Sadi, S. (2016). The evaluation and ranking of educational justice of disabled people across the countries’ provinces using the Promethee model. Journal of Educational Planning Studies, 5(10), 91-112.
Darbanastaneh, A.R., Tahmasebi, S., Rezaeii, P. (2016). Analysis of the inequality pattern of the educational space of the country's cities. Journal of Educational Planning Studies, 5(9), 31-50.
Dehghan, S. (2004). Investigating educational opportunities in Fars province in the second and third development plans. Master Thesis, Faculty of Psychology and Educational Sciences, University of Isfahan.
Elena Farj, Eva Martinez,(2006), " Environmental values and lifestyles as determining factors of ecological consumer behavior: an empirical analysis" , Journal of Consumer Marketing, 23/3,pp. 133- 144.
EsmaeilSoorkh, J. (2006). Educational inequality and spatial inequalities in ethnic and regional dimensions (a case study of elementary school in West Azerbaijan province) in 2001-2002. Journal of Education, 23(3): 103-124.
Farj, E., Martinez, E. (2006), " Environmental values and lifestyles as determining factors of ecological consumer behavior: an empirical analysis" , Journal of Consumer Marketing, 23/3,pp. 133- 144.
GERESE (2005). Equity of the European Educational Systems, A set of indicators. European Commission, Brussels: Directorate General of Education and Culture.
Gholamian, A. (2007). Investigating the relationship between educational inequality and social stratification with academic performance of high school students in Tabriz. Master Thesis, Urmia University. (in Persian)
Goodarzi, Mohammad Ali, Mazrouqi, Rahmollah, Nouri, Akram,(2014), Construction and validation of the Islamic-Iranian gratitude scale in Iranian students, Journal of Principles of Mental Health, Volume 16 (2), Summer 93, pp. 129-120.
Kim, S. (2008). Spatial Inequality and Economic Development: Theories, facts, and policies, Working Paper (No.6), Commission on Growth and Development, Washington, DC: The International Bank for Reconstruction and Development.
Kutscherauer, A. (2010). Regional Disparities in Regional Development of the Czech Republic,Ostrava: University Of Ostrava, pp. 54-71.
Maleki, S., Shanbehpoor, F., Ekrami, N., Ghaforzadeh, M. (2014). Assessing the degree of development of Hormozgan cities in terms of educational index using numerical taxonomy method. The Second National Conference on Sustainable Development in Geography and Planning, Architecture and Urban Planning, Tehran.
Mizrav, E. (2021). Segregate, Discriminate, Signal: A Model for Understanding Policy Drivers of Educational Inequality, Journal of Educational Policy, 1–28.   
Mohammadzadehaval, R., Yadegari, F., Sharifi, A.A (2019). Investigating the effective components on educational justice in Islamic Azad universities of Tehran . Quarterly Journal of Educational Leadership & Administration, 13(2): 217-232.
Motavaseli, M., Ahanchian, M.R. (2011). Economics of Education. Tehran, fifth edition, Samat Publications.
Najjari, M. (2017). Analysis of Inequality of Opportunities in Access to Public Higher Education in West Azerbaijan Province. PhD Thesis in Educational Management, Urmia University, Urmia.
Najjari, M., Hassani, M. (2019). Analysis Inequality of Higher Education Access Opportunities (Case Study: Townships of West Azerbaijan). Journal of Educational Planning Studies, 7(14), 76-96.
Nazmfar, H. Alavi, S. Eshghichaharborj, A. (2019). Analysis of spatial-educational and cultural inequalities in the macro-region of Azerbaijan. Journal of Regional Planning Quarterly, 8 (2): 27- 40.
Nazmfar, H., Alibakhshi, A. (2015). Assess the spatial development of regional inequality (Case study: the Khuzestan province). Spatial Planning, 3(4): 99-114.
Parsons, T. (2015). The school class as a social system: some of its functions in American society. Harvard Educational Review (Fall), pp. 297-318.
Poorsaeid, A., Esmaeili, A., Jokar, S. (2012). Determining Educational Developing Rankings in Khozestan Towns Using Numerical Taxonomy Method. Amayesh Journal, 5(17): 41-61.
Rafati, R. (2018). Structural model of educational inequality in educational areas of Mashhad. Islamic Perspective on Educational Science, 6(10), 71-99.
Rafati, R. Shahrakipoor, H. Nazem, F. (2019). Identifying the causes and components of educational inequalities in education areas The city of Mashhad in order to provide a favorable model. Journal of Educational Planning Studies, 8(15): 56-80.
Rafati, R., Shahrakipoor, H., Nazem, F. (2019). Identifying Factors and Components of Educational Inequalities in Mashhad Education and Training Areas in order to Present a Desirable Model. Journal of Educational Planning Studies, 8(15), 56-80. 
Rahimi, M., Kakadezfoli, A., Kakadezfoli, A. (2016). Evaluation of the provinces in terms of educational development using multi-criteria decision-making techniques. Journal of Educational Planning Studies, 5(10), 12-29.
Rahnemaei, M.T., Pourkhodadad, B. (2016). Determining the degree of educational development of the Guilan counties. Geography, 13(46): 41-62.
Rawls, J. (2015). A theory of justice. Cambridge. MA: Harvard University Press.
Robert Warszak, Brian King,(2001)," Managerial attitudes towords work activities in the hospitality and service industries" , International Journal of Hospitality, 13/4,pp. 197-203.
Rostai, S., Naimi, K., Mahmodi, S. (2016). A Spatial Analysis of Educational Inequalities and Its Role in Urban Social Sustainability the Spatial Statistical Methods (a Case Study of Saqqez). Social Development & Welfare Planning, 8(26), 61-92.
Sameri, M. (2014). Modeling the reduction of educational inequalities in the education regions of West Azerbaijan province, in order to achieve sustainable development. PhD Thesis in Educational Management, Faculty of Literature and Humanities, Urmia University.
Sameri, M., Hassani, M., Seyed abbaszadeh, M.M., Mousavi, M.M. (2015). Explanation of Educational Inequality and Presenting Educational Development Model in order to Monitor and Achieving Educational Equity Case Study: Educational Districts of West Azarbaijan Province. Geography and Territorial Spatial Arrangement, 5(14): 105-122.
Samons. P. (2010). School effectiveness and equity: making connection. CFBT, education trust.
Shekari, A., Ghiadi, E., Khaseh, E. (2013). The position of educational justice in the evolution of Iran's education system. Fourth Conference on the Philosophy of Education. Siet Sijtsema, Ge Backus,(2009), "linking perception of health-promoting food attributes to tangible product characteristics" ,British Food Journal, vol. 111, No. 3, pp. 207-222.
Sijtesma, S., Backus, G., " linking perception of heaith – promoting food attributes to tangible product characteristics" , British Food Journal, vol. 111, No. 3, pp. 207 – 222.
Tesema, M. T., Braeken, J. (2018). Regional inequalities and gender differences in academic achievement as a function of educational opportunities: Evidence from Ethiopia. International Journal of Educational Development, 60 (1): 51 – 59.
Tomul, E. (2011). Educational Inequality in Turkey: An Evolution by Gini Index. Journal of Education and Science, 2(14), 36-47.
Vaisinab, F., Babaiiaghdam, F., Alipoor, Kh., Niazi, Ch. (2016). Evaluation and ranking of the level of educational development of the provinces of Zagros region using the Vickor multi-criteria model. Journal of Educational Planning Studies, 5(9), 11-29. (in Persian)
Warszak, R. King, B. (2001)," Managerial attitudes towords work activities in the hospitality and service industries" , International Journal of Hospitality, 13/4,pp. 197-203.
William H.Prado,(2006), "The relationship between cultural intelligence and perceived environmental uncertainty", Dissertation.
Xiang, L. Stillwell, J. Burns, L. Heppenstall, A. (2020) Measuring and Assessing Regional Education Inequalities in China under Changing Policy Regimes. Journal of Applied Spatial Analysis and Policy, 13:91–\112.
Zhang, Y., Qin, F., & Liu, J. (2019). Improving education equality and quality: Evidence from a natural experiment in China. International Journal of Educational Development, 70, 102078.