نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه مازندران
2 استادیار دانشگاه مازندران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
purpose of this research was analysis of the components of economic literacy of textbooks in the second grade of high school which was conducted by survey and Shannon entropy. The statistical population consisted of 120 teachers and 360 high school students in Amol city. The sample consisted of 60 teachers and 184 secondary school students which were selected using stratified random sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire, content validity was obtained and test reliability was (0.91). Results showed the present status of the components of economic literacy in the goals of the program and the implementation is relatively favorable. Such as (the preservation and development of wealth, economy and livelihoods, business, idleness and unemployment, attention to entrepreneurship, lavishness and attachment, legalization and the transformation of occupation and profession). As well as independent T-results showed no significant difference between students and teachers. The results of Shannon entropy showed in Sociology textbook, the highest factor was the importance of the component of job and career transformation (3.05) and economy and livelihood (2.67) and the least component of idleness and unemployment (0) and entrepreneurship (0.38). In the economics textbook, the coefficient of importance of the component of wealth preservation and development with (12.12) was the highest and the components of extravagance (1.14), business (1.52) and entrepreneurship (1.90) were the least. Considering the role of method and goals of textbooks in student economic literacy, teachers and authors of textbooks must have the necessary attention to the components of economic literacy, Particularly to business, solvent acquisition, the maintenance and development of wealth and entrepreneurship.
مقدمه :
تربیت اقتصادی[4] از دیر باز مورد توجه بشر بوده است. فرهنگها، ایدئولوژیها و تمامی تمدنها و ادیان بشری و الهی به انحای مختلف، تلویحاً و تصریحاً و در قالب آموزههای مختلف اخلاقی، فلسفی، عرفانی، فقهی، حقوقی و علمی، تعالیم اقتصادی خود را به پیروان و وابستگان خود آموزش داده و رفتارهای اقتصادی آنها را مدیریت کردهاند (پیغامی و تورانی،1390). تربیت اقتصادی به این دلیل اهمیت بسیار زیادی دارد که در عرصه مسائل اقتصادی، راه انتخاب بهتر را به انسان آموزش می دهد. جوامع انسانی به کمک تربیت اقتصادی میتوانند برای استفاده از منابع محدود خود روش مناسبتری بیابند و آن را برای دستیابی به نتیجه مطلوب به کار گیرند (علیپور و همکاران، 1394).
امروزه، با وجود توجهات زیادی که به مبحث نابرابریهای اقتصادی در مدرسه میشود، تحقیقات اندکی به وضعیت توسعه دانش و سواد اقتصادی می پردازند (لنی[5]، 2014). سواد اقتصادی به بیان علم برنامهریزی آموزشی، تحقق اهداف شناختی، گرایشی و رفتاری در حوزه اقتصادی است که از آن به طور عام به عنوان تربیت اقتصادی یاد میشود.
آموزش سواد اقتصادی در مدرسه به رشد و توسعه اقتصاد و به حوزه تربیت اقتصادی مربوط است. توجه به اهمیت تربیت مالی[6] و رفتارسازی مطلوب در حوزه اقتصاد مقولهای است که در طول سالیان گذشته همواره مد نظر برنامهریزان اقتصادی و آموزشی کشورهای مختلف البته منطبق بر دیدگاه آنها از الگوی مطلوب و مادی زندگی فردی و اجتماعی قرار داشته و برای اجرایی نمودن آن سیاستگذاری هدفمندی را در عرصه نظام آموزشی و فرهنگی تدارک دیدهاند (برینیا[7] و ویکاس[8]، 2014). یکی از مهمترین فرصتها برای تربیت اقتصادی مربوط به کتاب های درسی در سنین نوجوانی و مدارس متوسطه است. در دنیای امروزی داشتن سواد اقتصادی برای دانشآموزان حیاتی است، زیرا بحرانهای اقتصادی در دورههای زمانی مختلف ایجاد میشوند و نسلهای مختلف نیاز به یادگیری نحوه مواجهه با این بحرانها و خطرات را دارند. امروزه هزاران مرکز آموزشی و صدها انجمن و مرکز ملی و بین المللی در جهان، با حجم ادبیاتی قریب به دها کتاب و هزاران مقاله در سال، در زمینه تربیت اقتصادی نوجوانان فعالیت می کنند و صدها میلیون مخاطب را چه به عنوان دانشآموز در مدرسه و چه در قالب مخاطبان رسانههای جمعی از مقاطع کودکستان تا دبیرستان و بالاتر تحت پوشش مستقیم و غیرمستقیم تعلیم و تربیت و به عبارت دیگر رفتارسازی مطابق الگوی مطلوب اقتصادی خود قرار میدهند. حوزه سواد مالی و اقتصادی حوزهای بسیار شناخته شده و فربهی به لحاظ حجم ادبیات و تجارب حاصله در دنیای امروز محسوب میگردد (لنی، 2015). از مهمترین مولفههای تربیت اقتصادی جهانی عبارتند از حفظ و توسعه ثروت فردی و جامعه (بکر[9]، 1990)؛ موضوع معیشت فردی (باچ[10]، 2009، بکر، 1990)؛ دانش قوانین کسب و کار، پرهیز از بطالت و بیکاری؛ داشتن روحیه کارآفرینی (سانتومرو[11]، 2003)؛ پرهیز از اسراف و تبذیر و توجه به تحول در مشاغل و حرفهها (سیگفرید[12]، 1998). خوشبختانه آموزش و پرورش ما نیز توجه به این مقوله مهم در ساحت اقتصادی سند تحول بنیادین توجه کرده است. با اینحال، حوزه تربیت اقتصادی در دوره متوسطه هم اکنون از مهمترین محورهای مغفول در کتاب های درسی به شمار می رود (پیغامی، ١٣٩٣). به عبارت دیگر آموزش و پرورش متوسطه نتوانسته مفاهیم پیچیده اقتصادی امروز را با مفهوم پردازی های مناسب به مدرسه منتقل کند تا نسل آینده برای مواجهه با مشکلاتش، بر اساس مؤلفههای اقتصادی تربیت شود. حتی کودک پیش دبستانی، در سالهای نخستین تحصیلش نیازمند این است که بداند کارکردن با ارزش و امری است لذت بخش، مقدس و ثمره کار، درآمد است (پیغامی، ١٣٩٣).
از نظر بکر (2001) تربیت اقتصادی تمام مهارتها و توانمندیهایی را در بر میگیرد که بر دانش اقتصاد متمرکز است و شامل محتوای آموزشی، روشهای تدریس، ارزیابی این روشها و به طورکلی اطلاعات اقتصادی عمومی است که از دوره ابتدایی تا پایان دبیرستان، معلمان باید به آن توجه کنند و ضرورت دارد که دانشآموزان به آنها دست یابند (پیغامی و تورانی،1390، ص6). بکر، گرین و روزن[13](1990) در پژوهش خود با عنوان "سواد اقتصادی در مدارس متوسطه"، نشان دادند که 5/49 درصد از دانشآموزان از کمکی که مدارس برای رشد آگاهی های اقتصادی آنها داشته اظهار رضایت نداشته اند و تنها20 درصد از آنها اعلام کردند که درسهایی پراکنده در رابطه با تربیت اقتصادی در طول سال تحصیلی گذرانده اند. نتایج مصاحبه آنها نیز نشان داد که سطح علایق و دانش دانشآموزان، همبستگی قوی با آن چه که در برنامههای درسی ارائه میشود دارد (نقل از مولی زاده و همکاران، 1394). پیغامی و تورانی (١٣٩٠) در پژوهش خود با عنوان"نقش برنامه درسی اقتصاد در برنامه تعلیم و تربیت رسمی و عمومی دنیا" با استفاده از روش کیفی نشان دادند که نهادهای تصمیمساز کلان و راهبردی کشور نمیتوانند نسبت به رفتارسازی و فرهنگسازی اقتصادی ایرانیان مبتنی بر ابعاد اسلامی ایرانی بی توجه باشند، لذا ضروری است تا نسبت به برنامههای درسی مغفولی چون اقتصاد در برنامه درسی ملی به طور ویژه اهتمام ورزند. احمدی، امام جمعه و علیزاده کتنلوئی (1394) در پژوهش خود با عنوان "بررسی میزان توجه به مولفههای سواد مالی و اقتصادی در محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی" به روش تحلیل محتوا نشان دادند که میزان توجه به هر یک از مولفههای سواد مالی و اقتصادی در محتوای کتابهای درسی متفاوت است؛ ضمنا به مولفههای سواد اقتصادی بیشتر از سواد مالی پرداخته شده است. اسلامی بیدگلی و کریم خانی (1395) در پژوهشی تحت عنوان "سواد مالی؛ زمینه های سیاسی – اقتصادی پیدایش و جایگاه آن در اقتصاد بازار" به واشکافی و فهم ابعاد مختلف سواد مالی پرداخته اند و آنرا مولود عصر مالی سازی میدانند. این پژوهش سواد مالی را در زمینههای نئولیبرالیسیم، توضیح داده است. موسی زاده و عظیم زاده (١٣٩٤) در پژوهش خود نشان دادند که باید بر مبنای سه مؤلفه هدف، ابزار و آسیب شناسی؛ استنباطهای تربیتی انجام گیرد تا اهداف آموزشی در سطوح شناختی، نگرشی و توانشی بر اساس آیات قرآن در حوزه تربیت اقتصادی تدوین شود و مورد استفاده آموزش و پرورش قرار گیرد. سامه آیلار و همکاران (١٣٩٣) در پژوهش خو نشان دادند که که میتوان با ارائه متون اقتصادی به دانشآموزان و ارائه راهکارهای مناسب تربیت، نظیر خدمت به کشور و تلاش برای ساختن اقتصاد ملی و اسلامی در دانشآموزان شوق و انگیزه اقتصادی لازم را ایجاد کرد. آدم زاده و دروگریان (١٣٨٧) در پژوهش خود نشان دادند که کارآفرینی را میتوان به عنوان موضوعی بین رشتهای آموزش داد. آن چه در دنیای امروز کارآفرینی را دامن زده و مورد توجه محققین قرار داده است، نگرانی مدیریت اقتصادی کشورها و سیاست مداران در رابطه با اشتغال و مشکل بیکاری است که به طور فزاینده ای تفکر خود اشتغالی را به عنوان راه حل مورد توجه آن ها قرار داده است. این مطالعه نشان داد رشد و توسعه کارآفرینی در دوران مدرسه میتواند زمینه رشد و توسعه اقتصادی را فراهم کند. ژیرو[14] (٢٠٠٩) در پژوهش خود بیان کردند که معلم را باید به عنوان روشن فکر و اندیشمندی نگریست که به نوعی تفکر اشتغال دارد. معلم را نباید فقط به عنوان مجری نگریست که از لحاظ حرفه و تخصص مجهز شده است تا اهداف را تحقق بخشد، بلکه آنها متخصصانی هستند که با تلاش خود آیندهای روشن را برای کشور رقم میزنند. باچ[15] (٢٠٠٩) در پژوهش خود نشان داد که نگرشهای اقتصادی دانشآموزان در مدارس متوسطه پکن مطلوب است. با این وجود، فراگیران هنوز فاقد دانش و مهارت های تربیت اقتصادی بودند. باناسزاک[16](2008) در تحقیقی با عنوان میزان توجه به ویژگیهای تربیت اقتصادی در برنامه درسی دوره ابتدایی در اسپانیا نشان داد که برنامه درسی در بعد شناختی به میزان ١٠/٢٠ درصد، بعد عملکردی به میزان١٠/٦ درصد و بعد نگرشی به میزان ١٥/٣ درصد به ویژگیهای تربیت اقتصادی توجه شده است که این موضوع بیانگر کمتوجهی به این مؤلفههاست. چنگ[17](2007) در پژوهشی تحت عنوان نقش معلم در رابطه با فعالیتهای تربیتی - اقتصادی دانش آموزان" نشان داد که معلم نقش مهمتری نسبت به سایر عوامل در تربیت اقتصادی دارد لذا معلم می تواند با تقویت روحیه کسب وکار و قدرت تفکر در فراگیران به انتخاب شیوههای درست و تربیت اقتصادی کمک کند. لنی و همکاران )2015( در تحقیق خود با عنوان اثربخشی آموزش تربیت اقتصادی بر روی دانشآموزان پیش دبستانی" نتیجه گرفت که دانشآموزان دارا و بی بهره از برنامه در تربیت اقتصادی تفاوت معناداری با یکدیگر در حوزه اقدام و عمل اقتصادی دارند. میکا [18](2015) در پژوهشی با عنوان جایگاه آموزش اقتصاد در دروس ریاضی و فیزیک دبیرستان به این نتیجه رسید که این دروس می توانند به تربیت توانایی و تفکر اقتصادی کمک کنند. پاندی و باهاتاچاریا (2012) در پژوهشی با عنوان سواد اقتصادی معلمان متوسطه در هندوستان نشان دادند که معلمان دوره متوسطه از سطح پایینی در سواد مالی برخوردارند. سطح سواد اقتصادی در بین دو جنس و مدارس متفاوت بود.
بر پایه مرور پیشینه نظری و بررسی کارهای پژوهشی مختلف انجام شده در این رابطه، ملاحظه میگردد که در کشورهای پیشرفته دنیا علیرغم این که کتب و مجلات مختلفی را برای آموزشهای اقتصادی به زبان ساده دارند که از سنین پایین آغاز میکنند. کتابهایی مثل بچههای هوشمند[19] و پول هوشمند[20] والدین را راهنمایی میکنند که چگونه فرزندانی باهوش از نظر پولی تربیت کنند. یکی از مجموعههایی که سالها در این حوزه مشغول است، انتشارات وایلی[21] در آمریکا است که چند هزار کتاب با این ادبیات منتشر کرده است. اما در کشور ما تحقیقات اندکی در این زمینه انجام گرفته است. لذا با عنایت به مطالب ارائه شده، پژوهش حاضر قصد دارد به تحلیل وضع موجود مولفههای سواد اقتصادی دوره دوم متوسطه از دیدگاه معلمان و دانشآموزان بپردازد. بنابراین برای رسیدن به این هدف، پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به سوالات ذیل میباشد:
1. وضعیت اهداف سواد اقتصادی از دیدگاه معلمان چگونه است؟
2. وضعیت اجرای سواد اقتصادی از دیدگاه دانشآموزان چگونه است؟
3. وضعیت محتوای سواد اقتصادی چگونه است؟
روش شناسی پژوهش:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع پیمایشی و توصیفی از نوع تحلیل محتوا با به کار گیری روش "آنتروپی شانون" میباشد. جامعه آماری شامل تمامی معلمان(120 نفر) و دانشآموزان (360نفر) دوره دوم متوسطه منطقه دشتسر شهرستان آمل و کتابهای درسی دوره دوم متوسطه میباشد. نمونه تحقیق حاضر به صورت تصادفی طبقهای نسبی انتخاب شد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان،٦٠ نفر معلم و ١٨٤ نفر دانشآموز میباشند که جزییات آن به ترتیب جدول(1) می باشد.
جدول١: حجم نمونه بر اساس جنسیت، رشته تحصیلی و نوع مدرسه
|
تعداد |
جنسیت |
رشته تحصیلی |
نوع مدرسه |
||||
مرد |
زن |
علوم انسانی |
ریاضی و فیزیک |
علوم تجربی |
دخترانه |
پسرانه |
||
معلم |
٦٠ |
٣٠ |
٣٠ |
٢٠ |
٢٠ |
٢٠ |
٣٠ |
٣٠ |
دانش آموز |
١٨٤ |
٩٢ |
٩٢ |
١٦ |
١٥ |
١٥ |
٦٢ |
١٤٧ |
برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته برای پاسخ به سوال اول و دوم تحقیق (وضعیت اهداف و اجرای تربیت اقتصادی) و تحلیل محتوا کتاب جامعه شناسی و اقتصاد رشته علوم انسانی پایه دهم برای پاسخ به سوال سوم تحقیق استفاده شد. پرسشنامه محققساخته سواد اقتصادی: این ابزار شامل دو بخش میباشد: بخش اول به اطلاعات زمینهای و جمعیتشناختی معلمان و دانشآموزان شرکتکننده در پژوهش اختصاص دارد و بخش دوم در ارتباط با ابعاد و مولفههای سواد اقتصادی در برنامه درسی میباشد. این بخش مشتمل بر ٢٩ سوال و ٨ مولفه تربیت اقتصادی شامل حفظ و توسعه ثروت (٤ گویه)، اقتصاد و معیشت(٦ گویه)، قوانین کسب وکار(١ گویه)، پرهیز از بطالت و بیکاری(٤ گویه)، توجه به کار آفرینی(٤ گویه)، پرهیز از اسراف و تبذیر(٥ گویه)، درآمد کسب حلال( 1 گویه)، و تحول مشاغل و حرفهها(٤ گویه) میباشد. شیوه نمرهگذاری سوالات این پرسشنامه بر اساس مقیاس پنجدرجهای لیکرت با وزنهای: خیلیزیاد، زیاد، متوسط، کم و خیلیکم بود. به منظور تعیین روایی محتوایی پرسشنامه، از نظرات 3 نفر از استادان رشته مطالعات برنامه درسی و 2 نفر از استادان اقتصاد استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس رضایت تحصیلی 91/0 به دست آمد. برای تحلیل محتوا کتابهای اقتصاد و جامعه شناسی پایه دهم متوسطه، ابتدا با توجه به مبانی علمی مولفههای سواد اقتصادی، فهرست وارسی ساخته شد و پس از تعیین واحد تحلیل (کلمه و مضامین) و استخراج دادهها بر اساس فهرست وارسی سواد اقتصادی، برای تجزیه و تحلیل دادههای حاصل از فرم تحلیل محتوا از روش آنتروپی شانون استفاده شد. این روش دارای سه مرحله: مرحله اول، ماتریس فراوانیهای موردنظر باید بهنجار شود، مرحله دوم بار اطلاعاتی هر مقوله باید محاسبه شود و در مرحله سوم ضریب اهمیت هر مقوله باید محاسبه شود. هر مقوله که دارای بار اطلاعاتی بیشتری باشد، از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است.
یافتههای پژوهش :
همانطور که جدول 2 نشان می دهد در شاخص حفظ و توسعه ثروت مقدار میانگین به دست آمده 38/13 است. در شاخص اقتصاد و معیشت، میانگین معادل 15/21 می باشد. در شاخص کسب و کار میانگین معادل 06/3 می باشد. در شاخص بطالت و بیکاری، میانگین 10/13 است. در شاخص کارآفرینی میانگین 90/11 می باشد. در شاخص اسراف و تبذیر میانگین برابر 50/13 می باشد. در شاخص کسب حلال، میانگین 38/3 است. در نهایت در شاخص تحول شغل و حرف میانگین 43/15 بوده است.
جدول 2: آزمون تی تک نمونه ای اهداف سواد اقتصادی از دیدگاه معلمان
مولفه |
میانگین |
انحراف معیار |
t |
انحراف استاندارد |
سطح معناداری |
حفظ و توسعه ثروت |
38/13 |
12/3 |
66/32 |
17/3 |
000/0 |
اقتصاد و معیشت |
15/21 |
91/3 |
86/41 |
91/3 |
000/0 |
کسب و کار |
06/3 |
778/0 |
52/30 |
778/0 |
000/0 |
بطالت و بیکاری |
10/13 |
19/2 |
29/46 |
19/2 |
000/0 |
کارآفرینی |
90/11 |
01/4 |
93/22 |
01/4 |
000/0 |
اسراف و تبذیر |
50/13 |
16/3 |
04/33 |
16/3 |
000/0 |
کسب حلال |
38/3 |
738/0 |
48/35 |
38/3 |
000/0 |
تحول شغل و حذف |
43/15 |
93/4 |
24/24 |
93/4 |
000/0 |
نتایج آزمون تی تک نمونه برای شاخص های هشت گانه از دیدگاه معلمان ارائه شده است. با توجه به سطع معناداری آماره تی در تمامی شاخص های یاد شده کمتر از 05/0 میباشد، میتوان گفت تفاوت معنیداری میان میانگین واقعی و مفروض (که مقدار برش آن 3 در نظر گرفته شده است) وجود دارد. در نتیجه در تمامی شاخص های فوق الذکر فرض صفر رد و فرض مقابل آن تایید می شود. در تحلیل یافته های توصیفی و استنباطی سوال اول تایید میشود که نمره بیشتر پاسخگویان در این مولفه ها در سطح بیشتر از متوسط بوده است. به عبارت دیگر معلمان معتقد هستند وضع اهداف تربیت اقتصادی از میانگین تحقیق بالاتر است و آنها وضع تربیت اقتصادی را نسبتاً خوب گزارش کردهاند.
نتایج آزمون تی تک نمونه ای برای اجرای سواد اقتصادی از دیدگاه دانش آموزان در جدول 3 آورده شده است. در خصوص شاخص حفظ و توسعه ثروت مقدار میانگین 94/13 بدست آمده است. در شاخص اقتصاد و معیشت، میانگین معادل 89/21 می باشد. در شاخص کسب و کار، میانگین معادل 55/3 می باشد. در شاخص بطالت و بیکاری، میانگین 20/14 می باشد. در شاخص کارآفرینی، میانگین 05/14 می باشد. در شاخص اسراف و تبذیر میانگین برابر 41/15 می باشد. در شاخص کسب حلال، میانگین 85/3 است. در نهایت در شاخص تحول شغل و حرف، میانگین 91/17 می باشد.
جدول 3: آزمون تی تک نمونه ای نحوه اجرای سواد اقتصادی از دیدگاه دانش آموزان
مولفه |
میانگین |
انحراف استاندارد |
t |
انحراف استاندارد |
سطح معناداری |
حفظ و توسعه ثروت |
94/13 |
53/2 |
51/74 |
53/2 |
000/0 |
اقتصاد و معیشت |
89/21 |
80/3 |
00/78 |
80/3 |
000/0 |
کسب و کار |
55/3 |
915/0 |
75/52 |
915/0 |
000/0 |
بطالت و بیکاری |
20/14 |
56/2 |
25/75 |
56/2 |
000/0 |
کارآفرینی |
05/14 |
80/2 |
93/67 |
80/2 |
000/0 |
اسراف و تبذیر |
41/15 |
80/2 |
48/74 |
80/2 |
000/0 |
کسب حلال |
85/3 |
05/1 |
53/49 |
05/1 |
000/0 |
تحول شغل و حرف |
91/17 |
08/3 |
69/78 |
08/3 |
000/0 |
با توجه به سطع معناداری آماره تی در تمامی مولفه های یاد شده کمتر از 05/0 میباشد، میتوان گفت تفاوت معنیداری میان میانگین واقعی و مفروض (که مقدار برش آن 3 در نظر گرفته شده است) وجود دارد. در نتیجه در تمامی شاخص های فوق الذکر فرض صفر رد و فرض مقابل آن تایید می شود. لذا با توجه تحلیل توصیفی و استنباطی می توان گفت از دیدگاه دانش آموزان اجرای سواد اقتصادی در مدارس در شرایط نسبتا مطلوبی قرار دارد.
جدول4: فراوانی و بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت کتاب جامعه شناسی پایه دهم بر حسب مولفه های سواد اقتصادی
مولفه |
فراوانی |
مقدار بار اطلاعاتی |
ضریب اهمیت |
درصد اهمیت |
حفظ و توسعه ثروت |
6 |
98/16 |
0229/0 |
29/2 |
اقتصاد و معیشت |
7 |
81/19 |
0267/0 |
67/2 |
کسب و کار |
2 |
66/5 |
0076/0 |
76/0 |
پرهیز از بطالت و بیکاری |
0 |
0 |
0 |
0 |
کار آفرینی |
1 |
83/2 |
0038/0 |
38/0 |
پرهیز از اسراف و تبذیر |
4 |
32/11 |
0152/0 |
52/1 |
کسب حلال |
4 |
32/11 |
0152/0 |
52/1 |
تحول شغل و حرفه |
8 |
64/22 |
0305/0 |
05/3 |
با توجه به جدول 4 مولفه های تحول شغل و حرفه (05/3 درصد) و اقتصاد و معیشت (67/2 درصد) و حفظ و توسعه ثروت (29/2 درصد) بیشترین اهمیت و مولفه های پرهیز از بطالت و بیکاری(0 درصد) و کارآفرینی (38/0 درصد) کمترین اهمیت را در کتاب جامعه شناسی پایه دهم دارند.
جدول 5: فراوانی و بار اطلاعاتی و ضریب اهمیت کتاب اقتصاد پایه دهم بر حسب مولفه های سواد اقتصادی
مولفه |
فراوانی |
مقدار بار اطلاعاتی |
ضریب اهمیت |
درصد ضریب اهمیت |
حفظ و توسعه ثروت |
٢٧ |
71/104 |
1412/0 |
12/14 |
اقتصاد و معیشت |
7 |
81/19 |
0267/0 |
67/2 |
کسب و کار |
4 |
32/11 |
0152/0 |
52/1 |
بطالت و بیکاری |
7 |
81/19 |
0267/0 |
67/2 |
کار آفرینی |
5 |
15/14 |
0190/0 |
90/1 |
اسراف و تبذیر |
3 |
49/8 |
0114/0 |
14/1 |
کسب حلال |
10 |
30/28 |
0381/0 |
81/3 |
تحول شغل و حرفه |
7 |
81/19 |
0267/0 |
67/2 |
با توجه به جدول 5 مولفه ی حفظ و توسعه ثروت(12/14 درصد) بیشترین اهمیت و مولفه های کسب وکار (52/1 درصد) ، کارآفرینی (90/1 درصد) و پرهیز از اسراف و تبذیر(14/1 درصد) کمترین میزان اهمیت را در کتاب اقتصاد سال اول پایه دهم دارند.
بحث و نتیجه گیری
نتایج پژوهش حاضر نشان داد که از دیدگاه معلمان میزان مطلوبیت مولفههای سواد اقتصادی در اهداف نسبتاً مطلوب(متوسط) میباشد. که مولفه اقتصاد و معیشت با بیشترین میانگین وزنی (38/13)، و مولفه کسب حلال و مولفه کسب و کار (38/3) و (06/3) دارای کمترین میانگین وزنی بوده است. از دیدگاه دانشآموزان وضعیت اجرای مولفههای سواد اقتصادی نسبتاً مطلوب (متوسط) میباشد. که مولفه اقتصاد و معیشت با میانگین (89/21) و مولفه تحول شغل و حرف با میانگین وزنی(91/17) دارای بیشترین میانگین، و مولفه کسب حلال و مولفه کسب و کار (85/3) و (55/3) با کمترین میانگین وزنی بوده است. همچنین نتایج آنتروپی شانون نشان داد در کتاب جامعه شناسی از مجموع ٣٢ واحد ضبط شمارش شده، بیشترین ضریب اهمیت را مولفه تحول شغل و حرفه (٠٥/3) و اقتصاد و معیشت (67/2) و کمترین ضریب اهمیت را مولفه بطالت و بیکاری (0) و کارآفرینی (38/0) دارا میباشد. تحلیل محتوای کتاب اقتصاد نیز نشان داد از مجموع ٧٠ واحد ضبط شمارش شده، ضریب اهمیت مولفه حفظ و توسعه ثروت با (١٢/١٤) بیشترین و مولفه اسراف و تبذیر (١٤/1)، کسب وکار (52/1) و کارآفرینی(90/1 درصد) کمترین بود. نتایج پژوهش حاضر با یافته های موسی زاده و عظیم زاده (1394)، دلپیت (1999)، آدم زاده و دروگریان (1387)، روزی جو و همکاران (1393) همسویی دارد.
درتحلیل این یافته، میتوان گفت که برای رسیدن به سواد اقتصادی بر طبق اهداف سند تحول بنیادین، بازنگری در محتوای کتابهای اقتصاد و جامعه شناسی پایه دهم ضروری است و باید به مولفههای سواد اقتصادی خصوصاً مولفه توجه به کسب و کار، کسب حلال، حفظ و توسعه ثروت و کارآفرینی در کتابهای درسی دوره متوسطه توجه بیشتری شود. همچنین با توجه به نقش معلمان در تحقق آموزش اثربخش و کارآمد، مولفههای سواد اقتصادی خصوصاً مولفه کسب و کار، کارآفرینی و توجه به ثروت باید به معلمان آموزش داده شود.
با توجه به اهمیت و ضرورت سواد اقتصادی برای دانشآموزان، ضروری است مفهوم سواد اقتصادی با توجه به شاخصههای زیر ساختی آن یعنی اقتصاد و تربیت باز تعریف شود و فعالیتهای آموزشی متناسب با سطح دانش، مهارت و نگرش دانشآموزان دوره متوسطه به منظور ایجاد توانمندیهای لازم در آنها، با هدف سواد مالی و اقتصادی مطرح شود. بنابراین سیاستگذران و برنامهریزان آموزشی باید با تهیه و تدارک برنامهها و سیاستها در سطوح کلان، خرد، ملی و منطقه ای، در حوزههای بودجهای و تسهیلاتی زمینههای لازم را برای کار و کسب درآمد، پرهیز از بطالت، کارآفرینی، توجه به تحول مشاغل و حرفه را پدید آوردند. همچنین برنامهریزان درسی باید توجه بیشتری به این مقولهها در هدف گذاری، سازماندهی، طراحی محتوای کتابهای درسی و تهیه راهنما جهت اجرای موثر، داشته باشند و معلمان و دانشآموزان نیز در صدد جبران بیشتر در زمینه سواد اقتصادی بر آیند. بر این اساس، یکی از نیازهای ضروری که در برنامهریزی آموزشی وجود دارد و با زندگی روزمره شهروندان یک کشور آمیخته است و باید به طور جدی در سطوح مختلف تحصیلی به آن پرداخته شود، آموزشهای مربوط به سواد اقتصادی است. چرا که آراء و نظریات اقتصادی از هر جهت در زندگی افراد برای حل حادترین مسائل یعنی مشکلات اقتصادی تاثیر دارد. بنابراین باید از سوی برنامهریزان آموزشی برای ترویج آگاهیها و اهمیت اقتصاد و دستیابی به سواد مالی و اقتصادی تلاشهای مستمر و فشرده صورت پذیرد. شایان ذکر است دوره دوم متوسطه از دورههای مهم و حساس و مؤثر در زندگی فردی و اجتماعی آدمی است. چرا که این دوره، دوران نوجوانی را در بر میگیرد و در این دوره قسمت اعظم استعدادهای خاص نوجوانان و جوانان بروز میکند، قدرت یادگیری آنان به حد اعلای خود میرسد، کنجکاوی آنان جهت معینی مییابد و مسائل جدید زندگی نظیر انتخاب رشته، انتخاب حرفه و شغل، اداره خانواده و گرایش به مرام و مسلک، ذهن آنان را به خود مشغول میدارد و به مرحله ادراک ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و معنوی میرسند، از این رو در نظر گرفتن مختصات این دوره در برنامهریزی آموزشی تربیت اقتصادی اهمیت زیادی دارد.
پژوهش حاضر همچون سایر پژوهشها، با محدودیتهایی روبهروست. یافتههای این پژوهش محدود به نظرسنجی از معلمان و دانشآموزان متوسطه شهرستان آمل و تحلیل محتوای کتاب درسی جامعهشناسی و اقتصاد پایه اول دبیرستان رشته علوم انسانی است، بنابراین، پیشنهاد میگردد، تحقیق مشابهی در جامعه آماری بزرگتر و همچنین در مورد دیگر کتابها و رشتههای دوره متوسطه انجام گیرد. همچنین با توجه به اینکه در سواد اقتصادی دانشآموزان، معلمان نقش کلیدی دارند و تا آنها از نظر دانش و نگرش نسبت به آگاهیهای شناختی مسلط نشوند، در به کار گیری آن موفق نخواهند شد. بنابراین گنجاندن محتوای مبتنی بر آگاهیها در راهنمای تدریس معلم و آموزش معلمان در این موارد، امر ضروری به نظر میرسد.
منابع
[1]. استادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده اجتماعی و علوم انسانی، دانشگاه مازندران(نویسنده مسئول). reza.mirarab@gmail.com
[2]. استادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده اجتماعی و علوم انسانی، دانشگاه مازندران ، hajitabar62@gmail.com
[3]. دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات برنامه درسی دانشگاه مازندران
[4] - Economic education
[5] - Leny
[6] - Financial Education
[7] - Brinia
[8] - Vikas
[9] - Beker
[10] - Bach
[11] - Santomero
[12] - Siegfried
[13] - Becker
[14]-Jeroks
[15] - Bach
[16]- Banaszak
[17]-Cheng
[18]-Paten
[19] - Smart Kids
[20] - Smart Money
[21] - Wiley