Consistency of technical institutes and vocational training with the needs of small industries of Ahvaz

Document Type : research article

Authors

1 MSc. Student, Education campus Shahid Chamran university of Ahvaz

2 (corresponding author) , Assistant Professor, Education campus, Shahid Chamran university of Ahvaz

3 Professor, Education campus Shahid Chamran university of Ahvaz

Abstract

The main purpose of this research was a survey on the consistency of technical and vocational training institutes with the needs of small industries of Ahwaz city. The resaearch method was mixed in type of exploratory.  Interview was used to collect qualitative data and survey method was used to collect quantitative data. Participants in qualitative part included specialists and managers of small industries that selected 10 from by purposive sampling with select desired items; then, semi-structured interviews were conducted. The results, which were small industry training needs, were extracted. In the quantitative part, using 75 census managers and teachers of technical and vocational schools and 120  managers and experts of the small industries of town  that were selected by simple random sampling, distributed questionnaire with Cronbach's alpha coefficient 0/91 and validity that was confirmed by faculties of Educational Sciences department, between them. Also, 10 questionnaires in the form of training needs given to the managers and experts in industrial estates. The results showed that, there is no adaptation between technical and vocational training institutes and needs of small businesses. So, to solve this problem, proposed small-scale industry at the micro level are being educated and evaluated policies in the field of technical institutes and vocational training tailored to small business needs change and professional disciplines of technical institutes and industrial estates are consistent and coordinated with industrial activities.

Keywords


 

 

 

 

مقدمه

بازار کار یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های اقتصادی هر کشوری است که به لحاظ سروکار داشتن مستقیم با انسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. افزایش رشد اقتصادی و کاهش بیکاری و افزایش مشارکت نیروی کار می‌تواند در کاهش فقر و کاهش عوارض ناشی از آن نظیر جرم، جنایت، فساد،... مؤثر باشد. با رشد نظریه سرمایه انسانی در دهه 1960، نقش و تأثیر آموزش‌وپرورش در رشد اقتصادی کشورها مورد توجه قرار گرفت به‌گونه‌ای که در دهه‌ی 1970 بسیاری از کشورهای پیشرفته به‌عنوان یک استراتژی اقتصادی به رفع موانع موجود، اصلاح و بهبود نظام آموزش به‌ویژه نظام‌های آموزش فنی و حرفه‌ای خود تأکید ورزیدند تا بتوانند بر رکود اقتصادی موجود و بیکاری جوانان غلبه کرده و آن را بهبود بخشند (لوگو[4] و همکاران، 1988؛ به نقل از چیذری، شریعت زاده، نوروزی،1384). جرج[5] (2010) معتقد است از آن جا که جهان امروز در دانش و فن آوری در حال تغییر می باشد، در نتیجه برای به روز شدن دانش و اهداف اقتصادی لازم است سیاست ها و استراتژی های جدیدی در فرایند های آموزشی اتخاذ شود و باید متناسب با تحقیق و نیاز بازار کار، در برنامه درسی و آموزش های فنی و حرفه ای تجدید نظر کرد تا از این طریق بتوان به سمت جهانی شدن حرکت کرد.

توسعه‌ی منابع انسانی به ‌طور عمده با آموزش‌های رسمی و غیررسمی و مستمر ضمنی تأمین می‌شود. به همین دلیل آموزش‌ و پرورش، هم یک عامل خدمات اجتماعی محسوب می‌شود و هم یک سرمایه‌گذاری اقتصادی است که باعث تسهیل رشد و توسعه‌ی انسانی خواهد شد؛ بنابراین ارتباط اصلی بین آموزش ‌و پرورش و رشد و توسعه‌ی اقتصادی به‌طور عمده نتیجه‌ی تربیت نیروی انسانی مورد نیاز بازار کار از طریق آموزش ‌و پرورش است (ماریس[6]، 2003؛ به نقل از شریف، نیک‌خواه نیلی احمدآبادی، 1386). ازجمله عوامل مؤثر در رشد و توسعه‌ی اقتصادی، افزایش سطح مهارت‌های فنی و حرفه‌ای نیروی کار است. آموزش فنی و حرفه‌ای[7] درواقع پلی است میان آموزش و بازار کار و درواقع، یکی از اساسی‌ترین کاربردهای آموزش‌های فنی و حرفه‌ای، انتقال و ارتقای دانش، فناوری، ایجاد مشاغل و ایجاد مهارت و توانایی افراد به‌منظور تصدی مشاغل و رفع نیاز به هنگام بازار کار است (صالحی عمران، 1386). تقویت چنین ارتباطی بین آموزش و دنیای کار از طریق افزایش آگاهی و مهارت‌های لازم در طول دوره‌های فنی و حرفه‌ای امکان‌پذیر است. این آموزش‌ها نقشهایی چون: کمک به کاهش فقر، افزایش امنیت غذایی، ارتقاء انسجام اجتماعی، ارتقاء مهارت و توانایی و ظرفیت‌های فنی و بین فردی افراد، بهبود ارتباط بین آموزش و دنیای کار را به دنبال خواهد داشت (یونسکو، 1999؛ به نقل از باقری خلیلی، میرکمالی، 1384). این عوامل سبب شده است که در کشور ما آموزش‌های فنی و حرفه‌ای در قالب‌های آموزش‌های رسمی (هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای و کار و دانش وابسته به وزارت آموزش ‌و پرورش) و غیررسمی (مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای وابسته به وزارت کار و امور اجتماعی) مورد توجه قرار گیرد و از اهمیتی ویژه ای برخوردار گردد.

در حال حاضر، از یک ‌طرف ایران شاهد تحولاتی در عرصه‌ی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که مهم‌ترین این تغییرات، سیاست‌ گذاری ملی برای پیاده‌سازی اصل 44 قانون اساسی و خصوصی‌سازی بخش‌های مختلف دولتی است. این اصل، الزامات نوینی را برای اقتصاد ایران و نظام‌های مهارت سازی و مهارت‌آموزی به وجود آورده است. بدون شک، افزایش کارایی و اثربخشی آموزش‌های مرتبط با فنی و حرفه‌ای، در سایه‌ی تعامل آن با نظام‌های بازار کار و اشتغال، دولت و استراتژی‌های آن، افراد و انگیزه‌های آنان، آموزش ‌و پرورش در سطح عمومی و عالی و نظام صلاحیت‌های حرفه‌ای صورت می‌گیرد (مهرعلی زاده، 1384). از طرفی دیگر، تأمل در مفهوم و رسالت آموزش‌های مهارتی فنی و حرفه‌ای و کاردانش در نگاهی ملی و بین‌المللی و تعمق در وضعیت فارغ ‌التحصیلان این آموزش‌ها در نظام آموزش متوسطه کشور، از تعارضی اساسی و آسیبی جدی حکایت دارد. به بیانی دقیق‌تر، در نگاهی ملی، تعریف آموزش‌های مهارتی فنی حرفه‌ای و کاردانش، به آموزش‌های مهیاکننده شرایط و موجبات ایجاد مهارت‌های لازم، ارتقای دانش افراد، به فعالیت درآوردن استعدادهای نهفته آن‌ها، آماده کردن افراد برای احراز شغل، حرفه و کسب‌وکار و یا افزایش کار آیی، توانایی و مهارت آن‌ها برای انجام کارها اطلاق می گردد (کلیات نظام جدید آموزش متوسطه، 1373، دبیرخانه شورای عالی هماهنگی فنی حرفه‌ای، 1368). علاوه بر این، اهدافی چون اعتلای سطح فرهنگ و دانش عمومی و پرورش ملکات و صفات اخلاقی، بینش سیاسی و اجتماعی، شناخت بهتر استعداد و علایق دانش‌آموزان و ایجاد زمینه مناسب برای هدایت آن‌ها به سمت اشتغال مفید و احراز آمادگی نسبی برای ادامه تحصیل در شته‌های علمی و کاربردی در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) ذکر شده است. در نگاهی جهانی، رسالتی مانند «تحقق اهداف فرهنگی صلح، توسعه پایدار مبتنی بر محیط‌زیست سالم و همبستگی اجتماعی و شهروندی اجتماعی و تربیت نیروی انسانی موردنیاز بخش های مختلف جامعه در عصر حاضر متناسب با چالش‌های پیش روی آن مانند انفجار دانش، اطلاعات و...» (دومین کنگره جهانی آموزش فنی حرفه‌ای، 1999)، کمک به «رشد حرفه‌ای برای آینده» از قبیل کمک به افراد در پیداکردن شغل و کمک به موفقیت جوامع از طریق مهیاکردن آموزش‌های باکیفیت بالا و ایجاد فرصت‌های یادگیری برای نیروی کار، کمک به رفاه شغلی افراد به دلیل نیاز اکثر شاغلین به آموزش (انجمن استرالیایی خدمات اجتماعی[8] 2007) و همچنین ارتقای سطح درآمدهای افراد شرکت‌کننده در آموزش‌های فنی حرفه‌ای (کارمل، مارک و نگوین[9]، 2009) برای آموزش های فنی و حرفه ای در نظر گرفته شده است. با توجه به آنچه گفته شد ایجاب می‌کند که این آموزش‌ها از جایگاه و وضعیت مناسبی در نظام آموزشی کشور برخوردار بوده و بروندادهای آن‌ها، کارآیی و اثربخشی بالایی داشته باشند. لیکن بر اساس یافته‌های پژوهشی موجود به نظر می‌رسد که دانش آموختگان این آموزش‌ها وضعیتی همسو با اهداف قصد شده ندارند، به‌نحوی‌که حسن‌پور (1380) در مطالعات خود نرخ اشتغال را در سال 1380، 2/16% و برزگر و نویدی (1391) همین نرخ اشتغال فارغ‌التحصیلان را 51% برآورد کرده اند. این آمار نشان از رشد دارد ولی به سطح مطلوب نرسیده و میزان رضایت از شغل و رضایت از آموزش‌های فنی و حرفه‌ای پایین و کم است. 

رسالت هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای، تربیت‌ هنرجویانی است که‌ پس‌ از فراغت‌ از تحصیل‌ یا اتمام‌ دوره‌ آموزشی‌ بتوانند به‌آسانی‌ در محیط‌ کار از مهارت‌ خود استفاده‌ کرده‌ و از عهده‌ کارهای‌ محوله‌ برآیند و خود را با تغییرات‌ فناوری‌ هماهنگ‌ سازند. این امر مستلزم آن است که برنامه های آموزشی هنرستانها متناسب با نیازهای جامعه و بازار کار طراحی شود. از طرف دیگر، دنیای کار و مؤسسات آموزشی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند، به این ترتیب که مؤسسات صنعتی و تولیدی و خدماتی، فرصت‌های شغلی برای فارغ ‌التحصیلان مؤسسات آموزشی فراهم می‌آورند و مؤسسات آموزشی نیز نیروی انسانی ماهر مورد نیاز آن‌ها را تربیت می‌کنند. بنابراین، برنامه های آموزشی هنرستانها نقش مهمی در اشتغال هنرجویان دارد.

شهرستان اهواز یکی از مهم‌ترین قطب‌های اقتصادی کشور است و صنایع و شرکت‌های دولتی و خصوصی زیادی در این استان مشغول فعالیت هستند. این صنایع و شرکت‌های اقتصادی نیازمند نیروی انسانی ماهر می‌باشند، از طرفی طبق آیین‌نامه‌ی آموزشی مصوب 1379 آموزش‌وپرورش، یکی از اهداف آموزش فنی و حرفه‌ای، شناخت استعدادها و علاقه دانش آموزان و هدایت آنان به سمت اشتغال مفید است (وزارت آموزش‌ و پرورش، 1379). در هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان اهواز رشته های گوناگونی شامل: الکترونیک، ساخت و تولید، عمران، الکتروتکنیک، صنایع فلزی، صنایع چوب، مکانیک خودرو، صنایع شیمیایی، کامپیوتر، گرافیک، کشاورزی و معماری متناسب با توانایی و استعداد هنرجویان و متناسب با بازار کار آموزش داده می شود. لذا نقش هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای می‌تواند برای جهت‌دهی به فراگیران به سمت صنایع کوچک و بنگاه های اقتصادی کوچک بسیار مهم باشند. اما با وجود این ظرفیت و پتانسیل اقتصادی بالا، شواهد نشان می دهد که هنرآموختگان هنرستان های شهر اهواز یا جذب این بنگاه های اقتصادی نشده اند یا به صورت محدودی جذب شده اند. از این رو، مساله این است که آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای اهواز تاچه اندازه با نیاز های صنایع کوچک در این شهرستان انطباق دارد؟

اهداف پژوهش

هدف کلی:  بررسی میزان تناسب آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای با نیاز های صنایع کوچک شهر اهواز.

هدف بخش کیفی: شناسایی نیازهای آموزشی صنایع کوچک شهرستان اهواز از نظر مدیران و کارشناسان صنایع و کارشناسان هنرستان های فنی و حرفه ای.

اهداف بخش کمی:

1. اولویت بندی نیاز های آموزشی صنایع کوچک در شهرستان اهواز.

2. مقایسه‌ی وضعیت موجود آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای با نیازهای آموزشی شناسایی شده صنایع کوچک شهر اهواز.

سؤالات پژوهش

1-اولویت های آموزش های فنی و حرفه ای مورد نیاز صنایع کوچک شهرستان اهواز کدامند؟

2-آیا بین وضعیت موجود آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای با نیاز های آموزشی شناسایی شده صنایع کوچک این شهرستان رابطه ای وجود دارد؟

3-  نیاز های آموزشی بخش صنایع کوچک شهرستان اهواز کدامند؟

ادبیات و پیشینه پژوهش

   درمورد آموزشهای فنی و حرفه ای، نوع رویکرد جوامع نسبت به این آموزشها حائز اهمیت می باشد. نظریه هایی همچون نظریه سرمایه انسانی نیز به لحاظ نوع رویکرد به نیروی انسانی، و مدل شایستگی به عنوان یکی از رویکردهای استراتژیک مدیریت منابع انسانی از این آموزشها حمایت می کنند که در ادامه به آنها پرداخته می شود.

در حال حاضر، با توجه به شرایط فرهنگی، سیاسی، اقتصادی جوامع و رویکرد آنها نسبت به آموزش­های فنی و حرفه ای، سه الگوی رسمی برای ارائۀ آن‌ها ایجاد شده است: الگوی اول؛ که کشورهایی مانند انگلیس، امریکا و ژاپن، بیشتر از آن تبعیت می­کنند، الگوی بازار محور است. در این الگو مراکز حرفه­آموزی در مؤسسات تولیدی و خدماتی استقرار یافته­اند. در الگوی دوم؛ که آموزش فنی و حرفه­ای تمام وقت است، آموزش عملی و نظری، به طور مشترک ارائه می­شوند و دارای ارتباط کافی با بازار کار نیست. این الگو در کشورهایی مانند فرانسه، اسپانیا و ایران استفاده می­شود. در الگوی سوم؛ تحصیلات و کارآموزی در دو محیط مدرسه و کار صورت می­گیرد و یادگیری مرتبط با بازار کار اصل زیربنایی آن را تشکیل می­دهد. آلمان، استرالیا و سوئیس از این الگو تبعیت می­کنند (هادلستون و اوه، 2004؛ به نقل از آهنگ،1390).

توصیه یونسکو[10] (2004) درباره آموزش فنی و حرفه­ای این است که آموزش فنی و حرفه‌ای باید بخش مکمل نظام آموزشی همه جانبه باشد و به این سبب باید به محتوای فرهنگی آن توجه کافی شود. بنابراین طبق توصیه­نامه­های یونسکو، آموزش فنی و حرفه­ای نه تنها جزئی از آموزش عمومی است، بلکه وسیله ای است برای آماده شدن در یکی از رشته های شغلی و درعین حال، جنبه های مستمری از آموزش مداوم است.

آموزش­های فنی و حرفه­ای و یا به تعبیر بهتر، آموزش و تربیت حرفه­ای دارای انواع نظام­ها و شیوه های اجرایی است و بالتبع، ساختار سازمانی آن متفاوت است و از نظر مدیریت و سازمان به سه نظام مشخص زیر قابل تقسیم است (رومیانی، 1389):

1-آموزش حرفه­ای[11] یا مدرسه محور: آموزش بلند مدت فنی و حرفه­ای برای تربیت سطوح کارگران نیمه ماهر و ماهر، تکنیسین و مهندسان را که سهم عمده­اش موضوعات درسی نظری است، ارائه می­دهد. این نوع آموزش در مدارس آموزش متوسطه عمومی (مدارس متوسطه فراگیر که گاهی بنام نظام آمریکایی شناخته می شود)، هنرستان­های فنی و حرفه­ای (یا مدارس آموزش حرفه­ای که اغلب به عنوان نظام فرانسوی نام برده می شود) آموزشکده­های فنی و حرفه­ای، دانشکده­های فنی و دانشگاه‌ها و نیز نظام دوگانه[12] (که غالباً به عنوان نظام آلمانی نامیده می شود) صورت می گیرد. نظام آموزش حرفه­ای معمولاً توسط وزارت آموزش و پرورش اداره می شود و به کارآموختگان مدرک تحصیلی اعطا می شود و به همین دلیل به نظام آموزش رسمی فنی و حرفه­ای معروف می باشد. در کشور ما علاوه بر وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری از طریق دانشگاه جامع علمی- کاربردی و دانشکده­های فنی در این موضوع مشارکت دارند.

2– حرفه­آموزی بازار کار[13] یا مبتنی بر مرکز حرفه آموزی:این نوع آموزش فنی و حرفه­ای که هدف آن عرضه مهارت­های مرتبط با شغل است، عمدتاً توسط کارگزاران حرفه آموزی بازار کار اداره می شود (غالباً به نام نظام ژاپنی از آن یاد می­ شود) و موظف است تا برای جوانان تسهیلات حرفه آموزی مرتبط با شغل فراهم نموده و به بیکاران برای مشاغل در دسترس، بازآموزی حرفه­ای ارائه کنند. دوره ها در مراکز حرفه آموزی برگزار می­شود و بر خلاف مدارس، دروس نظری دیگری به جز تخصص مربوطه ارائه نمی­شود و به همین علت خارج از آموزش های رسمی محسوب شده و به مهارت آموختگان به‌جای مدرک تحصیلی، گواهینامه مهارت داده می شود. نقطه مهم آموزش در این نوع حرفه آموزی بازار کار است که به طور مستقیم به کمبودهای مهارتی موجود و آنچه انتظار از آن می رود، محدود می شود. بنابراین برنامه­های گسترده- مبنایی[14] مرتبط با مشاغلی را عرضه می کند که دوره­های کوتاه مدت ورود به بازارکار برای جوانان، دوره­های کوتاه و بلند مدت مبتنی بر نیازهای فردی برای بیکاران و دوره های ارتقای سطح مهارت برای شاغلان را در بر می گیرد. در حرفه آموزی بازار کار، معمولاً بازیگران اصلی عبارتند از: سازمان­های آموزش فنی و حرفه­ای (سازمان­های ملی حرفه آموزی) که توسط وزارت کار و یا مقامات مسئول بازار ملی کار اداره می­شوند. مصداق این نوع آموزش در کشورمان در سازمان آموزش فنی و حرفه­ای کشور و آموزشگاه‌های فنی و حرفه­ای آزاد تحت پوشش آن اتفاق می افتد. علاوه بر این سازمان، تعداد حدود72 دستگاه اجرایی[15]، سازمان و موسسه در ایران که از بودجه دولت دریافت می کنند مبادرت به ارائه آموزش های فنی و حرفه ای می کنند.

3-حرفه آموزی بنگاه اقتصاد[16] (درون بنگاهی): آن دسته از برنامه­های آموزشی را پوشش می­دهد که به وسیله کارفرمایان عرضه یا تأمین مالی شده است و در پیروی از مقررات و یا به صورت داوطلبانه، این خدمات را در اختیار کارکنانشان قرار می­دهند. این نوع حرفه آموزی بر ایجاد مهارت و بازآموزی برای کارکنان در طول عمر سازمانی­شان عرضه می­شود. نظام حرفه آموزی بنگاه‌های اقتصادی در قالب مراکز جوار یا بین کارگاهی در صنایع متوسط و بزرگ و یا به صورت استاد- شاگردی در کارگاه‌های کوچک اجرا می شود. کشورها از نظر برخوردشان با حرفه آموزی درون بنگاهی و راهبری آن نقش­های متنوعی را بر عهده می گیرند. سه نوع تعامل میان دولت و بنگاه‌ها قابل تشخیص است: فاقد قانون مندی، تنظیم خودکار و تنظیم شده توسط دولت. این شیوه آموزش مهارتی نیز چون خارج از چارچوب نظام رسمی آموزش اتفاق می افتد منجر به مدرک تحصیلی نمی شود.

سرمایه انسانی و برنامه‌های آموزش توسعه منابع انسانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل توسعه اقتصادی و اجتماعی هر کشور به شمار می‌روند (صالحی و همکاران، 1385). نظریه های سرمایه انسانی[17]به کارگران به عنوان نگه دارندگان سرمایه با مهارت هایی که از طریق آموزش‌های فنی و حرفه‌ای کسب می‌کنند، می‌نگرد که ظرفیت سرمایه گذاری را در خودشان دارند. برای آن‌ها دوره‌های آموزشی شکلی از مصرف نیست، بلکه یک نوع سرمایه گذاری مولد در ذخیره نیروی انسانی است (صالحی عمران، 1384). این نظریه همچنین معتقد است که رشد بلند مدت آموزش به عنوان پیامدی از افزایش فنی اقتصاد است که به‌نوبه خود منجر به نوین سازی زندگی و رشد اقتصادی از طریق ظرفیت مدارس در اجتماعی افراد با ارزش‌های نو، تعهد و مهارت‌ها می‌گردد (روبینسون به نقل از مهرعلیزاده، 1384). طرفداران نظریه سرمایه انسانی معتقدند که نیروی انسانی یکی از عوامل عمده رشد اقتصادی است و رابطه ثابتی بین حجم تولید و مهارت افراد وجود دارد (سازگارنژاد، 1383). 

نظریه سرمایه انسانی رابطه‌ی مستقیمی بین نیاز به نیروی انسانی آموزش دیده در بازار کار و گسترش مراکز آموزشی ایجاد می‌کند که بنیاد تحلیل اقتصادی گسترش مراکز آموزش فنی و حرفه‌ای به شمار می‌آید. آموزش فنی و حرفه‌ای به سبب انعطاف پذیری نشأت گرفته از خصیصه‌های بازار کار و نیز به دلیل آموزش و ایجاد مهارت‌های لازم در افراد برای توانایی در احراز مشاغل نقش به سزایی دارد. بر اساس این نظریه آموزش فنی و حرفه‌ای و بازار کار مجموعه‌ای از روابط دو جانبه را شکل می‌دهند. نظام آموزش فنی و حرفه‌ای به شدت هم تحت تأثیر ساختار بازار کار است و هم تحت تأثیر رفتار بازار کار (امیری و همکاران، 1382). همچنین این آموزش‌ها ابزار مهمی برای بهبود، پویایی، انطباق پذیری و بهره‌وری نیروی کار است. به همین خاطر در افزایش توان رقابت بنگاه‌های اقتصادی، صنعتی و تولیدی نقش داشته و زمینه‌ی کاهش عدم توازن در بازار کار را ایجاد می‌کند (کایلودس[18]، 1994). با توجه به این نظریه، می توان گفت هنرآموختگان هنرستانها، با دانش و مهارت هایی که کسب نموده اند، سرمایه های مولدی هستند که می توانند با کارامدی خود، به توسعه اقتصادی جامعه کمک کنند. از این رو، محتوای برنامه های آموزشی آنها دارای اهمیت می باشد.

در سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در 1404، به ویژگیهایی همچون:  برخورداری از دانش پیشرفته، توانا در تولید علم و فناوری، متکی بر سهم برتر منابع انسانی و سرمایه ی اجتماعی در تولید ملی، امن، مستقل و مقتدر ... ،  دست‌یابی به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه آسیای جنوب غربی  با تأکید بر جنبش نرم‌افزاری و تولید علم، رشد پرشتاب و مستمر اقتصادی، ارتقاء نسبی سطح درآمد سرانه و رسیدن به اشتغال کامل  (دبیرخانه ی مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1383) در این حوزه اشاره شده است. از طرفی قانون برنامه ی پنجم توسعه ی کشور، دولت را موظف می کند که آموزش های فنی و حرفه ای را گسترش داده و با آموزش  مهارت های کافی به افراد، فرصت های شغلی را برای جوانان فراهم نماید.  اهداف شاخه فنی و حرفه ای هنرستان به شرح زیر می باشد:

الف) اعتلای سطح فرهنگ و دانش عمومی

ب) پرورش کمالات و فضایل اخلاقی ، بیش سیاسی و اجتماعی

ج) شناخت بهتر استعدادها و علاقه دانش آموزان

د) ایجاد زمینه مناسب جهت هدایت هنرجویان به سمت اشتغال مفید

ه) احراز آمادگی نسبی هنرجویان برای ادامه تحصیل در رشته های علمی ـ کابردی

و)  تربیت نیروی انسانی متعهد و کارآمدی است که بتواند علاوه بر انجام وظایف شهروندی ،با استفاده از آموخته های خویش در مشاغل مربوط به « رشته » در سطوح میانی تکنیسین به کار اشتغال ورزد (به نقل از دفتر آموزش های فنی و حرفه ای ـ متوسطه ی دوم، 1394).

در بین کشورهای اروپایی، سوئد، که یکی از الگوهای موفق در آموزش‌های فنی و حرفه‌ای است در فرایند تغییر و تحول در ساختار این نظام آموزشی، چهار محور را هدف قرار داده که اولین آن تمرکز زدایی از نظام آموزش حرفه‌ای است (مهمویی و همکاران، 1385). از جمله هدف‌هایی که در این تجربه نوین سوئد دنبال شد این بود که مدارس فنی و حرفه‌ای با توجه به نیاز منطقه‌ای، بومی گردیدند تا ضمن ممانعت از مهاجرت بی‌مورد، فاصله فراغت از تحصیل تا اشتغال کاهش یابد و روش‌های تدریس با توجه به محتوا تغییر کند (یعقوبی نجف آبادی، 1389).

در سازمانهای پویای امروز، دیگر مدیریت منابع انسانی بر اساس مشاغل، که تنها نتایج را در نظر می گیرند چندان کاربرد ندارد، بلکه رویکرد دیگری به نام مدیریت منابع انسانی شایسته محور مطرح شده است. صاحبنظران به این نتیجه رسیده اند که  توسعه منابع انسانی، بدون درک و کشف قابلیت ها، توانمندی ها و شایستگی های سرمایه انسانی در هر کشور یا سازمان میسر نخواهد بود (ابطحی، کرمانشاهی، منتظری و شادان، 1392 ). در واقع شایستگی، هسته مرکزی تمامی فعالیت های منابع انسانی سازمان قرار گرفته و به عنوان زبانی مشترک برای کارکردهای مختلف منابع انسانی مطرح شده است (فریدن بیک و لوی[19] ، 2004). مدل شایستگی، فهرستی معتبر، قابل مشاهده و قابل اندازه­گیری از دانش، مهارت و نگرش­هاست که به صورت رفتاری در نتایج عملکرد ممتاز یک زمینه شغلی مشخص می­شود (یونیدو[20]، 2002، نقل از پور عابدی، ضرابی، نایینی و رضی، 1395). مدیریت منابع انسانی مبتنی بر شایستگی عبارت است از به کارگیری مجموعه ای از شایستگی ها برای سامانه مدیریت منابع انسانی به طوری که این عملکرد به صورتی کارا و اثربخش در تحقق اهداف و استراتژی­های سازمانی مشارکت نماید. مدیرت مبتی بر شایستگی بر شناسایی مهارت های فنی ضروری ونیز بر توسعه شایستگی هایی که منجر به نتایج فوق العاده ای می شوند، تمرکز می کند (سویگزدنین[21] ،2006).

 کامپرفرم[22] (2002) انواع شایستگی را در قالب شایستگی­های رفتاری و فنی بیان می­کند:

 1- شایستگی­های رفتاری: مجموعه­ای از رفتارها هستند که برحسب اصطلاحات قابل مشاهده و قابل­اندازه­گیری توصیف می­شوند، به گونه­ای که وقتی در موقعیت مناسب به­کار برده می­شوند، فرد را در کارش اثربخش می­سازند. مدل شایستگی­های رفتاری ممکن است به منظور توصیف رفتارهای عمومی و اصلی که برای کارکنان در سرتاسر یک سازمان قابل کاربرد می­باشد، به کار رود.

2- شایستگی­های فنی: دانش و مهارت­های اساسی که بر حسب اصطلاحات قابل اندازه­گیری توصیف می­شوند تا نوعی خاص یا سطح فعالیت کاری خاصی را نشان دهند. شایستگی­های فنی نوعا منعکس کننده کنترل شایستگی­ها برای هر واحد شغلی یا مجموعه­ای از مشاغل است. .(نقل از کرمی و صالحی، 1388).

لایی و شیرخانی(1394) در پژوهش خود دریافتند که تنها5/10 درصد از نمونه بعد از گذراندن آموزش های فنی و حرفه ای مشغول به کار شده اند.این آمار بسیار پایین بوده و نشان از این دارد که این آموزش ها نتوانسته است رسالت خود را در کاهش بیکاری انجام دهند. مهرعلی زاده، قلاوند و مالی هزاروندی(1392) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که بسترهای آموزش مهارتی در این استان به خاطر تأثیرپذیری از وضعیت کل کشور با چالش‌های مهمی روبه‌رو است. به‌رغم رشد آموزش‌های مهارتی در دستگاه‌های اجرایی مانند آموزش‌وپرورش، میان آموزش فنی و حرفه‌ای با بخش صنعت تعاملی ایجاد نشده است. نتایج پژوهش های حسینی، صدری و مطور(1391)، پژوهش یوسفی، کشتی آرای و موسوی (1391) در فالورجان انتظاریان و طهماسبی(1390)، شریف، نیکخواه، نیلی احمد آبادی (1386) در شهرکرد، مهرعلی زاده(1386) در خوزستان، جلیلیان (1392) در خرمشهر، غلامی الیاسوند (1392) در اندیمشک حاکی از اشتغال پایین دانش آموختگان هنرستان و عدم تناسب بیشتر رشته های هنرستان با نیازهای بازار کار می باشد.   

نتایج مطالعات فاطمی (1382)، کانون دانش پژوهان کاردوک (1384)، عبدالهی و سعادتمند (1390) و هاشمی وکرمی (1392) نشان داد که میزان مهارت هنرجویان در رشته های فنی و حرفه ای نسبتا مطلوب و در مجموع اثربخش بوده و بین آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز های صنعت و بازار کار تناسب وجود داشته است.  همچنین، باقری خلیلی و میرکمالی(1384) در پژوهش خود به این نتیجه رسیدند که از نظر مدیران واحد های تولیدی شرکت ایران خودرو، دانش آموختگان رشته های ساخت و تولید ،مکانیک خودرو و الکترونیک هنرستان های فنی و حرفه ای شاغل در شرکت ایران خودرو نسبتا توانمند هستند و به میزان نسبتا مطلوبی از دانش و اطلاعات تخصصی و مهارت های فنی و عملی برخوردارند.

بررسی تحقیقات خارجی نیز نتایجی مختلفی را در بر داشته است. نتایج پژوهش ریدزوان و همکاران[23](2015) در مالزی، هوانگ جانک (2011)[24] ، مارسل[25] (2000) ، در کبک کانادا بیان گر آن بود که بین آموزش های فنی و حرفه ای با بازار کار و صنعت تطابق وجود ندارد و آموزش فنی حرفه ای منجر به موفقیت شغلی افراد برای ورود به بازار کار نشده است. نتیجه بررسی چیجینا[26] (2012) نشان داد هنگامی که کسب وکار و صنعت، توسعه و گسترش بیشتری می یابد، باعث ایجاد فرصت های شغلی جدید می شود و تقاضا برای بازار کار افزایش و در نتیجه آموزش های فنی و حرفه ای بیشتری را طلب می کند. هاگز[27] (2010) دریافت که کارفرمایان و صاحبان صنایع نقش بسیار مهمی در شکل دادن به استراتژی های آموزش در مراکز فنی و حرفه ای دارند و از طریق ارتباط با نهاد های آموزش فنی و حرفه ای،تقاضا برای توسعه مهارت ها را افزایش می دهند.

نتایج پژوهشی که توسط باکار و هانافی[28] (2007) انجام گرفت نشان داد که نظام و استراتژیهای تدریس و یادگیری در یک مؤسسه آموزشی فنی و حرفه­ای در مالزی تاثیرات مثبتی بر روی توسعه مهارتهای پایه و کیفیت اشخاص و تقویت بنیه علمی در بین زنان و مردان در این کشور شده است. تجارب بدست امده نشان داده است کیفیت نیروی کار موجب پیشرفت فنی در تولید و افزایش ناخالص ملی می گردد. به همین خاطر پژوهشگران بهبود سطح آموزش­های فنی و حرفه­ای را برای دستیابی به این نتایج پیشنهاد دادند.

تحقیق فانگ مین و چیو تزنگ[29] (2002) نشان داد که عملکرد و کارایی کارآموزان مراکز فنی حرفه ای نسبت به کارآموزان دبیرستانی بالاتر می باشد که نشان دهنده کیفیت بالای آموزش های فنی و حرفه ای می باشد. نتایج پژوهش نایت و یورک[30] (2002) حاکی از آن بود که مهارت های دانش آموختگان کافی نبوده اما با وجود این کارفرمایان فارغ التحصیلان فنی و حرفه ای را برای استخدام ترجیح می دهند. از طرف دیگر، ریان[31] (2002) در پژوهش خود نشان داد که 60 درصد از کارفرمایان مورد بررسی در پژوهش، میزان عملکرد فارغ التحصیلان آموزش های فنی و حرفه ای را در حد قابل پذیرش توصیف کرده اند. در یک پروژه تحقیق در استرالیا که با حمایت مرکز آموزش ملی استرالیا و سازمان آموزش، علم، یادگیری به منظور بررسی مهارت های مورد نیاز در جهت توانمندی شغلی انجام گرفت، مشخص گردید که صرف نظر از اندازه ی سازمان ها و صاحبان صنایع، نیازمند کارکنانی است که دارای مهارت های ارتباطی، کارگروهی، حل مشکل، خلاقیت و انطباق پذیری و صلاحیت های فنی و حرفه ای هستند (کاتلین[32]، 2001).

تابرون و یانگ[33] (1998)، در تحقیقات خود در رابطه با تعامل بین تکنیک ها و آموزش های فنی حرفه­ای و آموزش توسعه اقتصادی در کشورهای پیشرفته چنین استدلال کردند که خصوصیات مهمی که در دهه گذشته در نتیجه رشد شتابان اقتصاد کشورها دچار تغییر و تحول شده عبارتند از: 1- در درجه سوم قرار دادن اقتصاد 2- نوآوری و مدرنیزه شدن 3- تشدید رقابت در بازار کار 4- جهانی شدن 5- روند آماری و خصوصی سازی. این تغییرات نیازها و تقاضاهای جدیدی برای نیروی کار خلاق، چند مهارتی شدن ایجاد کردند که برای رسیدن به این نیازها به نظر می رسد باید فاصله بین آموزش­های عمومی و آموزش­های فنی حرفه­ای کم شود. این کاهش فاصله برای افزایش کیفیت آموزش­های فنی و حرفه­ای، برای هموار نمودن مسیر تحصیل فنی حرفه­ای به تحصیلات عالیه، همکاری بین مراکز فنی و حرفه­ای و صنعت و بازار کار، و برای تحول سیستم به سوی عدم تمرکز و ارتباط دادن بیشتر کارگزاران در روند تحصیلات و تکنیک­های فنی حرفه­ای و آموزش توسعه اقتصادی می باشد.

در مطالعه ای، انتظاری و قانون (1391)، الگوی نظری لایه های شایستگی مبتنی بر اقتصاد را برای بررسی جایگاه آموزش مهارتی در توسعه اقتصادی دانش بنیان در نظر گرفتند. در شکل1، مدل مفهومی این تحقیق رسم شده است.

 

 

 

شکل 1 : مدل مفهومی سه لایه ی شایستگی مورد نیاز در اقتصاد های مبتنی بر دانش(انتظاری و قانون، 1391)

 

در این هرم،لایه ی اول مجموع وسیع شایستگی هایی است که برای موفقیت در محیط کار لازم است و به «مهارت های اشتغال»[34] پذیر هم معروف است.لایه ی دوم مهارت های فنی مشترک در تمامی مشاغل را در یک بخش صنعتی را شامل می شود.لایه ی سوم مهارت های فنی خاص و منحصر بفرد یک صنعت است که نسبت به دو لایه ی دیگر بیشتر در معرض تغییرات ناشی از تحول تقاضا و بازار قرار دارد.

روش شناسی پژوهش:

در پژوهش حاضر از روش پژوهش آمیخته[35] (کمی و کیفی) از نوع اکتشافی استفاده ‌شده است. پژوهش های آمیخته، پژوهش‌هایی هستند برای جمع‌آوری و تحلیل داده‌های کمی و کیفی در یک مطالعه‌ی جداگانه که در آن داده‌ها به‌طور همزمان یا متوالی جمع‌آوری می‌شوند (مهر علی زاده و همکاران، 1395). مهم‌ترین دلایل استفاده از این روش آمیخته در تحقیق حاضر این است که به دلیل تعدد شرکت‌های صنعتی با فعالیت‌های متفاوت آن‌ها و همچنین مؤلفه‌های هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای، پژوهشگر نمی‌تواند تنها از طریق روش‌های کمی و یا کیفی به‌صورت جداگانه موضوع را مورد بررسی قرار دهد، بنابراین برای دستیابی به داده‌های عمیق‌تر و تحلیلی واقعی‌تر، لازم است تا از ابزار جمع‌آوری داده‌های کیفی و کمی استفاده شود. ازاین‌رو، در این پژوهش با جمع‌آوری داده‌های کمی و کیفی و تحلیل همزمان آن‌ها سعی شده است درک درست‌تری نسبت به ارتباط بین هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای و صنایع کوچک فراهم شود. در این پژوهش، برای جمع‌آوری داده‌های کمی درزمینه نقاط قوت و ضعف هنرستان‌ها در ارتباط با صنایع کوچک و اولویت‌بندی نیازهای آموزشی صنایع کوچک از روش توصیفی ـ پیمایشی و برای جمع‌آوری داده‌های کیفی در مورد شناسایی نیازهای آموزشی صنایع کوچک از دیدگاه مدیران صنایع کوچک، از روش تحلیل محتوا و تحلیل اسناد استفاده گردید.  جامعه این پژوهش از یک‌طرف شامل کلیه شرکت‌های صنایع کوچک شهرستان اهواز مطابق اطلاعات ثبت شده در اداره صنایع، معدن و تجارت استان خوزستان و دفتر آمار و اطلاع رسانی وزارت صنایع، معدن و تجارت و از طرف دیگر، کلیه دبیران و مدیران تخصصی هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای شهرستان اهواز بود. مشارکت‌کنندگان در این پژوهش، دبیران، مدیران هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای و مدیران و کارشناسان صنایع کوچک (شهرک‌های صنعتی) شهرستان اهواز بودند.  به دلیل محدود بودن تعداد هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای شهرستان اهواز، برای تعیین حجم نمونه در بخش کمی، از روش سرشماری استفاده‌ شد که با توجه به اطلاعات به‌دست‌آمده از سازمان آموزش‌و پرورش تعداد این دبیران و مدیران 75 نفر بود. در قسمت صنایع کوچک نیز از روش سرشماری استفاده شد با توجه به آمار و اطلاعات به‌دست‌آمده، تعداد شرکت‌های فعال موجود در شهرک‌های صنعتی این شهرستان 67 شرکت برآورده شد که پرسشنامه محقق ساخته بین 120 نفر از کارشناسان و مدیران صنایع کوچک اجرا شد. همچنین از بین این شرکت‌ها با توجه به فعالیت آن‌ها در بخش نمونه‌گیری کیفی، 10 شرکت صنعتی با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند و با شیوه‌ی انتخاب مطلوب جهت انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند. همچنین از بین مدیران و دبیران تخصصی هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای شهرستان اهواز نیز در بخش کیفی 10 نفر برای مصاحبه انتخاب شدند.  با توجه به این‌که روش پژوهش آمیخته بود، برای گردآوری داده‌ها از پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه استفاده شد.

مصاحبه: برای شناسایی نیازهای آموزشی صنایع کوچک و نیز میزان انطباق برنامه های آموزشی هنرستانها با نیازهای صنایع کوچک، ابتدا پژوهشگر براساس مطالعات نظری و تحقیقات گذشته، سؤالاتی را جهت انجام مصاحبه نیمه ساختمند تدوین نمود. مصاحبه ی نیمه ساختار یافته یکی از معمول ترین انواع مصاحبه است که در تحقیقات کیفیِ اجتماعی مورد استفاده واقع می شود. این مصاحبه بین دو حد نهایی ساختاریافته و بدون ساختار قرار می گیرد که گاهی به آن مصاحبه عمیق هم می گویند که در آن از تمام پاسخگو ها سؤال های مشابهی پرسیده می شود، اما آنها آزادند که پاسخ خود را به هر طریقی که مایلند ارائه دهند، در این مورد مسئولیت رمز گردانی پاسخ ها و طبقه بندی آنها بر عهده محقق است (مهرعلی زاده و همکاران، 1395). در این پژوهش هم محقق با در دست داشتن سؤالات پژوهش اقدام به انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته کرده است بدین صورت که اگر چه سؤالات مصاحبه از قبل مشخص بوده اما در روند مصاحبه بنا بر ضرورت، پرسش جدیدی مطرح می شد. ازآنجاکه هدف محقق، بررسی انطباق آموزش‌های هنرستان فنی و حرفه‌ای با صنایع کوچک بود، با 10 نفر از دبیران و مدیران باتجربه‌ی آموزش و پرورش و همچنین 10 نفر از مدیران و کارشناسان صنایع کوچک مصاحبه صورت گرفت. مدت زمان انجام مصاحبه‌ها به‌طور میانگین 40 دقیقه بود. بلافاصله پس از پایان هر مصاحبه، داده‌های کسب شده یادداشت و کدگذاری شدند. در خاتمه نتایج به دست آمده از مصاحبه‌ها متناسب با اهداف پژوهش و روش تحلیل محتوا استخراج، طبقه‌بندی و تفسیر شدند.

پرسشنامه: با توجه به این که پژوهش در دو جامعه (هنرستان و شرکتهای صنعتی) اجرا می شد، دو دسته پرسشنامه محقق ساخته طراحی شد. دسته اول؛ پرسشنامه شرکتهای صنعتی بود که به دلیل تفاوت ماهیت فعالیت هر یک از شرکتهای صنعتی، 10 پرسشنامه طراحی شد که در قالب نیازهای آموزشی 10 مورد از صنایع کوچک بودند و جهت اولویت‌بندی نیازهای آموزشی، این پرسشنامه‌ها در اختیار مدیران و کارشناسان شهرک‌های صنعتی قرار گرفت؛ دسته دوم؛ یک پرسشنامه محقق ساخته‌ بود که براساس مصاحبه های صورت گرفته، برای هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای طراحی شد. این پرسشنامه شامل 30 گویه و دارای مولفه های ضوابط پذیرش و توانایی اولیه و علمی هنرجویان، مطلوبیت برنامه درسی، توانمندی‌های مربیان (هنرآموزان)، و امکانات و تجهیزات بود.  برای تأیید روایی پرسشنامه، از اساتید گروه علوم تربیتی مشورت گرفته شد. از طرفی به‌منظور سنجش پایایی، به‌منظور برطرف نمودن اشکالات احتمالی، پرسشنامه به‌صورت مقدماتی بین 20 نفر از هنر آموزان و مدیران هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای توزیع شد. میزان پایایی پرسشنامه از طریق روش آلفای کرونباخ 91 % بدست آمد.  به‌منظور تجزیه‌وتحلیل داده‌های کمی از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف معیار و...) استفاده شده است و در بخش کیفی برای تجزیه‌وتحلیل مصاحبه‌ها از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. بر این اساس پس از نگارش مصاحبه‌های انجام‌شده و انتخاب محتوا و بیان ملاک‌هایی برای تفسیر نهایی، محقق به تعریف و انتخاب واحدها و انتخاب مقوله‌ها اقدام کرد و کدهایی را به‌صورت کدگذاری باز از متن مصاحبه استخراج و در طبقه های (گویه ها) تعریف ‌شده قرار داد.

یافته  های پژوهش:

سوال اول پژوهش: نیاز های آموزشی فنی و حرفه ای بخش صنایع کوچک شهر اهواز کدامند؟

با توجه به مصاحبه های انجام گرفته شده از مدیران شهرک های صنعتی، نیازهای آموزشی این شرکتها مشخص شد. این نیازها به دو دسته آموزش های عمومی و تخصصی تقسیم شدند که در جدول 2 و3 آورده شده است.

جدول 2. نیاز های آموزشی عمومی

ردیف

نیاز های عمومی مورد نیاز شهرک های صنعتی

شماره مصاحبه

1

آشنایی هنرجو با اینترنت

(م1، م 4، م5، م6، م7، م10)

2

آشنایی هنرجو با دانش کارآفرینی

(م3،م6)

3

آشنایی هنرجو با قانون کار

(م5، م6، م8)

4

آشنایی هنرجو با برنامه هایWordو Excelرایانه

(م1، م2، م4، م5، م6، م7، م10)  

5

آشنایی هنرجو با رعایت ایمنی در هنگام کار

(م2، م3، م5، م7، م9)

6

آشنایی هنرجو با رعایت بهداشت در محیط کار

(م5، م6، م 3، م7، م9) 

7

آشنایی هنرجو با اخلاق کاری

(م2، م4، م8، م10)

8

آشنایی هنرجو با نحوه ی تعامل و مشارکت کاری

(م1، م3، م4، م6، م10)

9

آشنایی هنرجو با مفهوم ویزیتور و فروشندگی

(م2، م3، م6، م8 )

جدول3. نیاز های آموزشی تخصصی

ردیف

نیاز های تخصصی مورد نیاز شهرک های صنعتی

شماره مصاحبه

 

1

کلی

جزیی

 

(م1،م2،م6،م8)

آشنایی هنرجو با رشته صنایع غذایی

 

آشنایی هنرجو با خط تولید محصولات غذایی

آشنایی هنرجو با دستگاه های تولید مواد غذایی

2

آشنایی هنرجو با رشته حسابداری

 

آشنایی هنرجو با حسابداری مالی

(م1،م2،م4،م5، م6)

آشنایی هنرجو با حسابداری بازرگانی

 

3

 

آشنایی هنرجو با رشته برق الکترونیک

 

آشنایی هنرجو با ساخت تابلوهای الکترونیکی

(م2،م9)

آشنایی هنرجو با الکترونیک صنعتی

شنایی هنرجو با قطعات الکترونیکی ـ صنعتی

 

4

 

آشنایی هنرجو با رشته صنایع شیمیایی

آشنایی هنرجو با محصولات شیمیایی ـ بهداشتی

(م3،م5،م7)

آشنایی هنرجو با اصول تهیه و نگهداری محلول های شیمیایی

5

آشنایی هنرجو با رشته صنایع چوب

آشنایی هنرجو با محصولات تولیدی صنایع چوب

(م4)

آشنایی هنرجو با صنعت کاغذ

6

آشنایی هنرجو با رشته علوم آزمایشگاه

 

آشنایی هنرجو با شیمی آزمایشگاه

(م1،م2،م4،م5)

آشنایی هنرجو با ایمنی کار با وسایل آزمایشگاه

 

7

 

 

آشنایی هنرجو با رشته خیاطی

آشنایی هنرجو با الگوسازی هنگام دوخت

(م10)

آشنایی هنرجو با طراحی لباس(سنتی و مدرن)

آشنایی هنرجو با انواع دوخت(نازک و ضخیم دوزی)

یافته های جداول 2 و 3 نشان می دهد که شرکت های صنعتی واقع در شهرک های صنعتی شهر اهواز برای جذب نیروی انسانی خود به افرادی نیاز دارند که آموزش های عمومی و تخصصی مورد نیاز آن ها را طی کرده باشند. در بخش آموزش های عمومی به آموزش هایی چون: آموزش کارآفرینی، قانون کار، اینترنت، رایانه (برنامه های word و Excel)، رعایت ایمنی در هنگام کار، و ... نیاز دارند. در بخش آموزشهای تخصصی نیز به آموزش مهارت هایی در صنایع محصولات غذایی، پوشاک، صنایع ساخت کاغذ و مقوا،  محصولات الکترونیکی، بهداشتی... نیاز دارند. بنابراین، هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان اهواز با درنظر گرفتن نیاز های صنایع کوچک باید در محتوای کتب درسی و فعالیت های آموزشی ـ عملی هنرستان های خود تجدید نظر کرده و اقدام به آموزش و برگزاری دوره های آموزشی مناسب و مرتبط با صنایع کوچک نماید. اما با بررسی های صورت گرفته شده و مصاحبه هایی که با هنر آموزان فنی و حرفه ای و مدیران شهرک های صنعتی انجام گرفت مشخص شد که متاسفانه کارورزی ها و دوره های آموزشی که در هنرستان ها به هنرجویان آموزش می دهند، مرتبط با نیاز صنایع کوچک این شهرستان نبوده است.

در مورد این عدم ارتباط، نتایج پژوهش با نتایج پژوهش جلیلیان (1392) و مهرعلی زاده (1386) همسو می باشد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان گفت که شهرک های صنعتی برای آموزش نیروهای انسانی خود به آموزش های عمومی و تخصصی نیاز  دارند و انتظار می رود که هنرستان های فنی حرفه ای متناسب با این سرفصل ها برای هنرجویان خود برنامه ریزی کنند و آموزش های عمومی و تخصصی متناسب و مورد نیاز شهرک های صنعتی را به هنر جویان خود انتقال دهند، تا از این طریق بتوانند نیروی کار ماهری را جهت فعالیت در شهرک های صنعتی آموزش دهند.

سوال دوم: اولویت بندی نیاز های آموزشی صنایع کوچک در شهرستان اهواز کدامند؟

با تحلیل یافته های بدست آمده از پرسشنامه هایی که در اختیار کارشناسان و مدیران شرکت های صنعتی قرار گرفت، نیازهای آموزشی این شرکت ها بدست آمد. این آموزش ها به دو صورت عمومی و تخصصی اولویت بندی گردید. در بخش نیازهای عمومی، این نیازها به صورت عمومی و مشترک برای همه ی شرکت های صنعتی (صنایع کوچک) به عنوان نیاز معرفی شده اند. در بخش نیازهای تخصصی، نیازها برای هر شرکت به صورت جداگانه اولویت بندی گردید و در بخش نیازهای تخصصی متناسب با فعالیت های تخصصی هر شرکت، نیازهای تخصصی آن ها نیز به ترتیب و با نظرسنجی مدیران، اولویت بندی گردید. اولویت نیازها در جدول 4 آمده است:

 

 

جدول4 . اولویت بندی نیاز های آموزشی

نیاز های عمومی

اولویت

نیاز آموزشی

نمونه

کم ترین

بیشترین

میانگین

انحراف استاندارد

1

آشنایی هنرجو با نحوه ی تعامل و مشارکت کاری

12

2

5

13/4

80/0

2

آشنایی هنرجو با اخلاق کاری

12

3

5

06/4

81/0

3

آشنایی هنرجو با رعایت بهداشت در محیط کار

12

2

5

87/3

85/0

4

آشنایی هنرجو با قانون کار

12

1

5

67/3

04/1

5

آشنایی هنرجو با دانش کارآفرینی

12

1

5

51/3

03/1

6

آشنایی هنرجو با برنامه های رایانه

12

1

5

15/3

10/1

7

آشنایی هنرجو با اینترنت

12

1

5

99/2

09/1

8

آشنایی هنرجو با مفهوم ویزیتوری و فروشندگی

12

1

5

88/2

95/0

نیازهای تخصصی

1

آشنایی هنرجو با رشته صنایع شیمیایی

12

2

5

10/4

71/0

2

آشنایی هنرجو با رشته صنایع چوب

12

1

5

87/3

12/1

3

آشنایی هنرجو با رشته صنایع غذایی

12

1

5

81/3

01/1

4

آشنایی هنرجو با رشته علوم آزمایشگاه

12

1

5

55/3

94/0

5

آشنایی هنرجو با رشته خیاطی

12

2

5

48/3

98/0

6

آشنایی هنرجو با رشته برق الکترونیک

12

1

5

30/3

91/0

7

آشنایی هنرجو با رشته حسابداری

12

1

5

61/2

81/0

 

لازم به ذکر است که از بین نیازهای عمومی و تخصصی، نیازهای آموزشی که دارای بیشترین میانگین (بالاتر از 3) بودند، به عنوان نیازهای با اولویت بالاتر مشخص شدند. این اولویت ها برای هر صنعت به طور جداگانه مشخص شده است و در اینجا به ذکر میانگین نظرات در هر صنعت بسنده شده است. بر اساس جدول 4، لازم است هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان اهواز متناسب با نیازهای آموزشی (عمومی و تخصصی) تعیین شده، به توسعه و گسترش این آموزش ها بپردازند. در بخش نیازهای عمومی نیز از دبیران مجرب آموزش و پرورش و همچنین در بخش نیازهای تخصصی از هنرآموزان متخصص در آن رشته استفاده کنند. بنابراین هنرستان های فنی و حرفه ای باید به دیدگاه  صاحبان صنایع، کارفرمایان و کارشناسان صنعت توجه خاص داشته باشند و با آگاهی از نیازهای این صنایع و دعوت به همکاری از کارشناسان و مدیران این شرکت ها به آموزش هنرجویان خود بپردازند تا بتوان نیروی انسانی مورد نیاز این شرکت های صنعتی را فراهم آورد.

سوال سوم: آیا بین وضعیت موجود آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای با نیاز های آموزشی شناسایی شده صنایع کوچک  این شهرستان انطباق وجود دارد؟

با توجه به بررسی انتظارات شرکت های صنعتی (صنایع کوچک) مورد مطالعه در این پژوهش و شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی صنایع کوچک شهر اهواز و همچنین بررسی عملکرد هنرستان های فنی و حرفه ای در ارتباط با صنعت از طریق پرسشنامه محقق ساخته، مشخص گردید که بین وضعیت موجود آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای با نیاز های آموزشی شناسایی شده ی صنایع کوچک شهر اهواز انطباق و همخوانی وجود ندارد.

جدول 5. توزیع میانگین دبیران و مدیران هنرستانها درمورد میزان انطباق  آموزشهای هنرستان با نیازهای صنایع کوچک

گویه ها

نمونه

کمترین

بیشترین

میانگین

انحراف استاندارد

ضوابط پذیرش، توانایی اولیه و علمی هنرجویان

75

5/1

33/4

79/2

57/0

مطلوبیت برنامه درسی رشته های هنرستان فنی وحرفه ای

75

44/1

66/3

42/2

57/0

توانمندی مربیان (هنرآموزان) هنرستان های فنی وحرفه ای

75

62/1

62/4

16/3

85/0

تجهیزات هنرستان های فنی وحرفه ای

75

14/1

14/4

58/2

57/0

میانگین کل پرسشنامه

73/2

 

با توجه به نتایج جدول5، مشاهده می شود که میانگین ارزیابی کل مقیاس تدوین شده و نتایج حاصل در رابطه با ضوابط پذیرش، توانایی اولیه و علمی هنرجویان (79/2) می باشد که این مقدار از مقدار حداقل مطلوب (3) کمتر می باشد. نتایج این مقیاس حاکی از آن است که پذیرش هنرجو در رشته های هنرستان فنی و حرفه ای با علاقه ی آنها هماهنگ نیست و پذیرش هنرجو بر اساس آزمون علمی ورودی انجام نمی گیرد. در نتیجه، از نظر هنرآموزان و مدیران هنرستان ها، پذیرش هنرجویان بر اساس توانمندی های آن ها نمی باشد. همچنین، نتایج نشان می دهد که اهداف دوره های آموزشی فنی و حرفه ای متناسب با اهداف صنایع نمی باشد و کتاب های درسی تدوین شده برای هنرجویان هنرستان های فنی و حرفه ای متناسب با نیاز شهرک های صنعتی نمی باشد. علاوه بر این، در جریان برگزاری دوره های کارورزی ، هنرجویان به شهرک های صنعتی مراجعه نمی کنند و از طرفی شهرک های صنعتی نیاز های آموزشی خود را به هنرستان های فنی و حرفه ای اعلام نمی کنند. ضمن آن که، شرکت های صنعتی بر شیوه ی دوره های کارورزی هنرستان ها نظارت ندارند. میانگین ارزیابی توانمندی مربیان(هنرآموزان)هنرستان های فنی وحرفه ای (16/3) می باشد که نشان از مطلوبیت نسبی توانمندی هنرآموزان دارد. ضمن آن که نتایج حاصله نشان از آن دارد که برای به روز کردن اطلاعات و مهارت های هنر آموزان دوره ها و کارگاه های آموزشی بسیار کمی برگزار شده است. مطلوبیت تجهیزات هنرستانها نیز پایین تر از حد متوسط است و نشان از آن دارد که وسائل و تجهیزاتی که در هنرستان هنگام تدریس دروس عملی به کار می روند با تجهیزات و وسائل شهرک های صنعتی انطباق ندارد. با تحلیل توصیفی از این پرسشنامه و مقایسه ی آن با نیاز های آموزشی صنایع کوچک می توان گفت که بین شهرک های صنعتی و هنرستان های فنی و حرفه ای ارتباط و انطباقی وجود ندارد.

یافته های فوق با نتایج پژوهش های داخلی؛ مهرعلی زاده(1386)، انتظاریان و همکاران(1390)، حسینی و همکاران (1391)، جلیلیان (1392) و همچنین با نتایج پژوهش های خارجی ؛ مارسل(2000)، ساخارو پولوس(2002)، هوانگ جانک(2011)، ریدزوان و همکاران(2015)، که بیانگر عدم انطباق آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز های صنعت و بازار کار می باشد، همسویی دارد. اما در مقابل با نتایج فاطمی(1382)، عبدالهی و همکاران(1390)، هاشمی و کرمی(1392) ناهمخوان است.

بحث و نتیجه گیری:

امروزه آنچه که کشور های جهان را از نظر پیشرفت و ترقی از هم متمایز می سازد، دارا بودن سرمایه های انسانی است. براساس نظریه سرمایه انسانی، آموزش و تربیت نیروی انسانی مولد، موجب رشد بلندمدت اقتصاد و جامعه می گردد. به عبارتی، نیروی انسانی ماهر و دارای مهارت در عرصه های گوناگون باعث توسعه ی کشور می شود. یکی از این سرمایه های انسانی، هنرجویان هنرستان های فنی و حرفه ای می باشند. بیکاری هنرجویان در کشور ما مساله ای است که برای حل آن باید برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های اساسی صورت گیرد. از طرفی جرج (2010) معتقد است که جهان امروز در دانش و فناوری در حال تغییر است. در نتیجه، به روز شدن دانش، نیازمند سیاست ها و استراتژی های جدید در فرایند آموزش می باشد و باید متناسب با نیاز صنعت و بازار کار در برنامه های درسی و آموزش فنی و حرفه ای تجدید نظر کرد تا از این طریق هماهنگ با پیشرفتهای جهانی حرکت کرد.

نظر به اهمیت نقش نیروی انسانی ماهر و آموزش دیده در توسعه و پیشرفت صنایع کوچک، درک اهمیت آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای امری ضروری است. در این مطالعه تلاش شد تا با ارزیابی و شناسایی وضعیت موجود آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای و مقایسه ی آن با وضعیت مطلوب و  نیاز های آموزشی صنایع کوچک بتوان به چرایی ها و چگونگی کاستی ها پی برد. یافته های پژوهش حاضر آشکار کرد که آموزش های ارائه شده توسط هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان اهواز متناسب با نیازهای آموزشی صنایع کوچک این شهرستان نبوده است. همچنین مشخص شد که عدم ارتباط و نظارت دو طرفه بین هنرستان های فنی و حرفه ای و صنایع کوچک در این پژوهش نیز بر این مشکل افزوده است. براساس یافته های این پژوهش، شناسایی و تعیین نیازهای آموزشی و برنامه ریزی و استفاده از کارشناسان شرکت های صنعتی در تدوین برنامه های آموزشی این هنرستان ها و برگزاری دوره های آموزشی عمومی و تخصصی مورد نیاز شرکت های صنعتی می تواند راه گشایی برای حل این مشکل باشد. براساس مدل شایستگی، از هنرستانها انتظار می رود شایستگیهای رفتاری و فنی مورد نظر کارفرمایان را در هنرجویان پرورش دهند و آنها برای این مشاغل آماده گردند. به عبارت بهتر، لازم است شایستگیهای لازم در لایه اول و سوم شایستگیهای هنرجویان (براساس مدل انتظاری و قانون، 1391) پرورش داده شود و هنرجویان را هم از لحاظ شایستگیها و مهارتهای فردی و عمومی و هم از نظر شایستگیهای فنی و تخصصی برای ورود به بازار کار، تربیت نمود. از این رو، مسئولان آموزش و پرورش در زمینه ی آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای باید بتوانند با مدیران صنایع کوچک ارتباط و تعامل داشته باشند و از نظرات آنها در برنامه ریزی های آموزشی بهره بگیرند. همانطور که مهرعلی زاده (1392) نیز در مورد استقرار نظام جامع ملی مهارت و فناوری اشاره می کند، بدون شک افزایش کارایی و اثربخشی آموزش های مرتبط با فنی و حرفه ای، در سایه تعامل آن با خرده نظام، یعنی بازار کار، صنعت، اشتغال و کارفرمایان انجام می گیرد. از این رو، اتخاذ تدابیری برای سنجش دقیق نیاز های آموزشی و تلاش برای برقراری رابطه ی مطلوب میان نیاز های صنایع کوچک و برنامه های آموزشی هنرستان های فنی و حرفه ای و رعایت اصول ناظر بر تنظیم محتوای آموزشی ضرورت بسیار دارد. بنابر این، مسئولان آموزش و پرورش در استان و مدیران هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان با مد نظر قرار دادن نیازهای آموزشی شناسایی شده برای صنایع کوچک، باید بتوانند باتوجه به تکنولوژی های نوین و موقعیت اقتصادی شهرستان اهواز و با همکاری مدیران و کارشناسان بخش صنعت، برنامه های آموزشی دقیقتر و به روزتری برای تحقق نیازهای آموزشی صنایع کوچک تدوین و ارائه کنند، تا هم تعامل بین دنیای کار و صنعت برقرار شود و آموزشهای مفیدتری ارائه گردد و هم امکان بیشتری برای اشتغال برای دانش آموختگان فراهم شود.

 

   پیشنهاد های کاربردی

  1. انجام نیازسنجی به منظور شناسایی نیازهای آموزشی صنایع کوچک وبازار کار و استفاده از نتایج آنها در تنظیم مطالب درسی هنرستانها
  2. انعقاد تفاهم نامه بین سازمان آموزش و پرورش با سازمان صنایع، معدن و تجارت استان خوزستان جهت ایجاد ارتباطی موثر بین این دو بخش
  3. تحول سیستم آموزش های هنرستان های فنی و حرفه ای به سوی عدم تمرکز (تمرکز زدایی) و توجه به نیازهای محلی و بومی و تعامل بیشتر کارشناسان و مدیران شهرک های صنعتی در برنامه ریزی های آموزشی هنرستان ها
  4. استفاده از تجارب و مهارت های کارشناسان و مدیران شهرک های صنعتی به عنوان آموزشیاران در کنار هنر آموزان جهت آموزش هنرجویان در هنرستان های فنی و حرفه ای
  5. پرورش روحیه ی کار آفرینی در بین هنرجویان هنرستان و تشکیل واحد های کار آفرینی
  6. بازدید هنرجویان و هنر آموزان از مراکز صنعتی و شهرک های صنعتی در قالب گردش های علمی

 

منابع :

  • آهنگ، ولی اله (1390). آسیب شناسی  عوامل بیرونی و عوامل درونی نظام آموزش فنی وحرفه­ای در استان خوزستان در سال تحصیلی1390-1389 در چارچوب اهداف و انتظارات سازمان آموزش مهارت و فناوری ایران.پایان نامه کارشناسی ارشد، اهواز، دانشگاه شهید چمران، دانشکده علوم تربیتی.
  • ابطحی، سیدحسین؛ کرمانشاهی، شقایق؛ منتظری، راحله؛ شادان ، سعید (1392). مدیریتمنابعانسانیشایستهمحور، تهران ، نشر مهربان.
  • امیری، فرزاد؛ بهجتی اردکانی، محمدعلی. (1382). بررسی ساختار و چگونگی استقرار و ارزیابی مدیریت کیفیت فراگیر در مؤسسات آموزشی. رودهن: دانشگاه آزاد اسلامی.معاونت پژوهشی.
  • انتظاری، یعقوب؛ قارون، معصومه.(1391). جایگاه آموزش های مهارتی در توسعه اقتصادی دانش بنیان. نشریه ی صنعت و دانشگاه، سال پنجم، شماره 17 و 18
  • انتظاریان، ناهید؛ طهماسبی، طاهره (1390). بررسی میزان هماهنگی و انطباق آموزش های عالی و فنی و حرفه ای با بازار کار. ماهنامه کار و جامعه، شماره140، ص59 تا 71.
  • باقری خلیلی، زینب؛ میرکمالی، سید محمد.(1384). ارزیابی توانمندی شغلی دانش آموختگان رشته های فنی و حرفه ای شاغل در شرکت ایران خودرو و از دیدگاه مدیران واحد های تولیدی. فصلنامه ی نو آوری آموزشی، سال چهارم، شماره13، ص 110ـ85 .
  • برزگر، محمود؛ نویدی، احد (1391). ارزشیابی دوره های کاردانی فنی و حرفه ای. فصل نامه نوآوری های آموزشی، شماره 42، ص186ـ161.
  • پورعابدی، محمدرضا؛ ضرابی، وحید؛ سجادی نایینی، حنان؛ رضی، زهرا (1395). طراحی مدل شایستگی چند بعدی مدیران و کارکنان، فصلنامه پژوهش­های مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین(ع)، سال هشتم، شماره2.
  • جلیلیان، سهیلا (1392) بررسی میزان انطباق آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز های آموزشی بخش صنایع در شهرستان خرمشهر. پایان نامه کارشناسی ارشد، اهواز، دانشگاه شهید چمران، دانشکده علوم تربیتی.
  • چیذری، محمد؛ شریعت زاده، مهدی؛ نوروزی، امید (1384). الگوهای انطباق و سازگاری نظام آموزش متوسطه فنی، حرفه ای و کشاورزی با نیازهای بازار کار در جهان.اقتصاد :جهاد. ، شماره2، ص22ـ19.
  • حسینی، سید محمد حسین؛صدری، عباس؛ مطور، معصومه (1391).جایگاه اشتغال دانش آموختگان مهارتی آموزشهای فنی و حرفه ای و کاردانش در شهر شیراز. فصلنامه پژوهش در نظام های آموزشی، شماره17، ص127ـ107
  • حق­جو، ناصر.(1373). ضرورت­های توسعه آموزش­های فنی و حرفه­ای، فصلنامه هماهنگ، فصلنامه علمی دبیرخانه شورای عالی هماهنگی آموزشهای فنی و حرفه­ای کشور، شماره31.
  • دومین کنگره جهانی آموزش فنی و حرفه ای (سئول). (1999). آموزش های فنی و حرفه ای در قرن 21. عبدالحسین نفیسی. تهران: پژوهشکده تعلیم و تربیت.
  • رومیانی، یونس (1389). بررسی تطبیقی آموزش مهارتی در کشورهای در حال توسعه مالزی، هند و ایران.
  • سازگارنژاد، م. ا. (1383). آموزش تنها با رویکرد غیردولتی مشتری مدار میشود. مهارت (نشریه علمی، فنی و تخصصی)، شماره پانزدهم، ص5 -3 .
  • سند چشم انداز 1404.(1384). ابلاغیه مقام معظم رهبری.تهران: دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام.
  • شریف، نیلی، نیکخواه (1383). بررسی کارایی درونی شاخه های فنی و حرفه ای آموزش متوسطه شهرستان شهرکرد طی سال های 1375 تا 80. ، شماره1.
  • شریف،مصطفی؛ نیکخواه، محمد؛ نیلی احمد آبادی، محمدرضا (1386).کارایی بیرونی شاخه فنی و حرفه ای آموزش متوسطه شهرستان شهرکرد بر مبنای دو شاخص اشتغال و ادامه تحصیل فارغ التحصیلان. دوماهنامه علمی ـ پژوهشی دانشگاه شاهد، سال چهاردهم، شماره27، ص66 ـ55.
  • صالحی عمران، ابراهیم (1384). نقش آموزش­های فنی و حرفه­ای در تحولات اقتصادی و اجتماعی مازندران. اداره کل آموزش فنی و حرفه ای مازندران. بابلسر انتشارات نیما.
  • صالحی، کیوان؛ زین­آبادی، حسن رضا؛ کیامنش، علیرضا.(1385). نگاهی تحلیلی بر عملکرد هنرستان­های کار دانش: موردی از ارزشیابی کیفیت بروندا­های هنرستان­های کاردانش منطقه 2 شهر تهران؛ فصلنامه نوآوری­های آموزشی.شماره16،سال پنجم ص. ص 163-119.
  • صالحی، عمران (1386). جامعه،کار و مشاغل: مروری بر نقش مهارت های اشتغال زا در بازار کار. تهران: انتشارات سمت.
  • عبدالهی، شهاب الدین؛ سعادتمند، زهره (1390).بررسی تناسب آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز بازارکار کار آموزان پسر شهر ارومیه. اولین همایش ملی آموزش در ایران 1404، تهران، پژوهشکده سیاستگذاری علم،فن آوری و صنعت.
  • غلامی الیاسوند، روح اله (1392). ارزیابی کارایی بیرونی رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش در هنرستان های پسرانه شهرستان اندیمشک در سال1392. اولین همایش علمی و پژوهشی یافته های نوین علوم مدیریت ،کار آفرینی و آموزش ایران.
  • فاطمی،اعظم السادات. (1382). بررسی محتوای دروس آموزش های فنی و حرفه ای و انطباق آن با نیازهای صنایع استان مرکزی. اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان مرکزی.
  • قربان نژاد، عباسعلی (1384). تاریخ پیدایش و چگونگی آموزش های فنی و حرفه ای در استان خراسان(رضوی شمالی- جنوبی). سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور (به سفارش اداره کل آموزش فنی و حرفه ای خراسان رضوی).
  • کانون دانش پژوهش کاردوک.(1384). بررسی نیاز های آموزش بازارکار بخش صنعت استان کردستان. اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان کردستان.
  • کرمی ، مرتضی ؛صالحی ، مسلم (1388). توسعه مدیریت مبتنی برشایستگی ، تهران انتشارات آییژ.
  • کلیات نظام جدید آموزش و پرورش.(1373).تهران:وزارت آموزش و پرورش،دفتر آموزش عمومی
  • لایی، سوسن؛ شیرخانی، نسیم (1394). آیا آموزش های فنی و حرفه ای در کاهش بیکاری موثر است؟ همایش ملی مدیریت و آموزش، ملایر، دانشگاه ملایر.
  • مهرعلی زاده، یداله.(1386) نیاز سنجی رشته های مهارتی شاخه کار و دانش در زمینه ی صنعت و میزان انطباق رشته ها با وضعیت موجود در برنامه پنج ساله سوم توسعه کشور در استان خوزستان، طرح مطالعاتی پژوهشکده تعلیم و تربیت استان خوزستان.
  • مهر علی زاده، یداله؛ صفایی مقدم، مسعود؛ صالحی عمران، ابراهیم؛ علم، محمدرضا (1395). مبانی نظری و عملی پژوهش (کمی،کیفی و آمیخته). چاپ دوم، ناشر: دانشگاه شهید چمران اهواز.
  • مهرعلی زاده، یداله؛ قلاوند، رحمن؛ مالی هزاروندی، شهرام.(1392). طراحی و استقرار نظام جامع ملی مهارت و فناوری: تحلیلی بر روند تحولات و آسیب شناسی نظام آموزش فنی و حرفهای استان خوزستان.فصلنامه ی مهارت.. شماره4، ص 27ـ7
  • مهرعلیزاده،یداله.(1384).جهانی شدن و تغییرات سازمانی و برنامه ریزی توسعه منابع انسانی. اهواز .دانشگاه شهید چمران.
  • وزارت آموزش و پرورش.(1390).سندتحول بنیادین آموزش و پروش.تهران:دبیر خانه شورای انقلاب فرهنگی.
  • وزارت آموزش و پرورش. (1394). دفتر آموزش های فنی و حرفه ای ـ متوسطه ی دوم به نقل از سازمان آموزش و پرورش خوزستان .
  • هاشمی، سید احمد؛ کرمی، علی (1392). ارتباط آموزش های فنی و حرفه ای و کار و دانش  با بازارکار. همایش ملی دانشگاه کار آفرین (صنعت دانش محور)، بابلسر، دانشگاه مازندران.
  • یوسفی، علیرضا؛ کشتی آرای، نرگس؛ موسوی ،سهیلا. (1391). تناسب نیازهای بخش صنعت با آموزش های فنی و حرفه ای هنرستان های دخترانه و پسرانه (مطالعه موردی شهرستان فلاورجان). رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، دوره 3، شماره2 ،پیاپی(10) ص119تا 137
  • یعقوبی نجف آبادی، اشرف.(1389). آموزشهای فنی و حرفهای و کارآفرینی. ماهنامه رشد آموزش فنی و حرفه ای.دوره ششم، ص54-49

 

  • Australian Council of Social Service (2007).The role of further education and training in welfare to work policies, paper 146, ACOSS, Sydney.
  • Bakar, R & Hanafi, I (2007). Assessing employability skills of technical – vocational students in Malaysia , Journal of social sciences , 3 (4)
  • Caillods, F. (1994). Converging trends amidst diversity in vocational training systems. International Labor Review, 133, 241- 257.
  • Chiejina,Alexander(2012). Nigeria on the path of industrial growth ahead? (pt2)7, 29
  • George S. Mouzakitis (2010). The role of vocational education and training curriculam in economic development, procedia-social and behavioral sciences, Volume2, issue2, pages 3914-3920
  • Fridnbake, R. luei, F. (2004). Identifying and Assessing Competencies: A Strategy to Improve.
  • Hwang, Jenq, Jye (2011).Curriculum standard of Vocational and Technical Educational in aiwan , R,O,C.
  • Karmel, Tom; Mark, Kevin; Nguyen, Nhi. (2009).Welfare to Work: Does Vocational Education and Training Make a Difference?Occasional Paper, National Centre for Vocational Education Research (NCVER). (ED507168).
  • Kathleen, Cotton (2001).Developing employability skills. Journal of improvement research. Vol.21, No.50
  • Kaufman, R. (1991). Strategic Planning in Education. Economic Publication.
  • Knight, Peter& Yorke, Mantz(2002). Learning and employability. Employability, judging and communicating achievements. ITSN. http://www.itsn.ac.uk/
  • Hughes, M. Hughes, C. (2010). Industry involvement in the vocational education and training system. international encyclopedia of education, third edition,2010,pages455-463
  • Marcel, Hardy (2000).From Vocational Education and Training to Work: Representations
  • Min, Wei. Fang & Chiu Tsang, Mun (2002).Vocational Education and Productivity: A Case Study of The Bejiing General. Industry Company, Volume 9 Issue4, pp.351-364
  • Psacharopoulos,G(2002). Vocational education theory, Including for Vocational Planners, Volume 11, issue 3, pages 193-199.
  • Ridzwan Che Rus, Ruhizan Mohammad Yasin, Faizal Amin Nur Yunus, Mohd Bekri Rahim, Irwan Mahazir Ismail(2015.)Skilling for job: A Ground theory of Vocational Training at industrial training institutes of Malaysia. Social and Behavioral Sciences, Volume 204, 24 August 2015, page198-205.
  • Ryan, C(2002).what are the longer_ term out comes for individuals completing vocational education and training qualification. National Center for Vocational Education Research,http://www.ncver.edu.ac/
  • Siugzdiniene, J.(2006), competency management in the context of public management reform, Viesoji pplitika ir adminisratimas, Nr. 18.26-33.
  • Tabbron Geoffrey& Yung, Jin. (1998). The Interaction Between Technical and Vocational Education and Training. (TVET), Economic Development, Volume 17, Issus 30, Pages 323-334
  • Unesco. (2004). Participation in Formal Technical and Vocational Education and Training Programmes Worldwide, An initial Statistical Study

 

 

 



[1] . کارشناس ارشد تحقیقات آموزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 09386642527 abas_1357@yahoo.com 

[2] . استادیار، دانشگاه شهید چمران اهواز، 09166148799 sshahi@scu.ac.ir  (نویسنده مسئول)

[3] . استاد، دانشگاه شهید چمران اهواز، 09124251847 mehralizadeh_y@scu.ac.ir

[4] Logo and other

2.George

3.Maris

[7] Vocational training

[8] Australian Council of Social Service

[9] Karmel, Mark & Nguyen

1. UNESCO

[11]  professional training

[12] duall

[13] Vocational training labor market

[14] Broad-Based Program

[15] . آمار منتشره توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی وقت (معاونت نظارت و راهبردی ریاست جمهوری) از دستگاه‌های متولی آموزش‌های فنی و حرفه ای ایران

2. Vocational training enterprise

[17] Human capital theory

1. Caillods

[19] Fridnbake and  luei

[20]  United Nationts Industrial Development Organization (UNIDO)

[21] Siugzdiniene    

[22] Kamprfrm

1..Ridzwan & other

[24] Hwang Jenq

[25] Marcell

[26] Chiejina

[27] Hughe

[28] Bakar&Hanafi

[29]. Fang Min & Chiu Tsang

[30] Knight & Yorke

[31] Ryan

[32] Kathleen

[33] Tabrun&Yang

[34].Employability

[35] Mixed Method

  • منابع :

    • آهنگ، ولی اله (1390). آسیب شناسی  عوامل بیرونی و عوامل درونی نظام آموزش فنی وحرفه­ای در استان خوزستان در سال تحصیلی1390-1389 در چارچوب اهداف و انتظارات سازمان آموزش مهارت و فناوری ایران.پایان نامه کارشناسی ارشد، اهواز، دانشگاه شهید چمران، دانشکده علوم تربیتی.
    • ابطحی، سیدحسین؛ کرمانشاهی، شقایق؛ منتظری، راحله؛ شادان ، سعید (1392). مدیریتمنابعانسانیشایستهمحور، تهران ، نشر مهربان.
    • امیری، فرزاد؛ بهجتی اردکانی، محمدعلی. (1382). بررسی ساختار و چگونگی استقرار و ارزیابی مدیریت کیفیت فراگیر در مؤسسات آموزشی. رودهن: دانشگاه آزاد اسلامی.معاونت پژوهشی.
    • انتظاری، یعقوب؛ قارون، معصومه.(1391). جایگاه آموزش های مهارتی در توسعه اقتصادی دانش بنیان. نشریه ی صنعت و دانشگاه، سال پنجم، شماره 17 و 18
    • انتظاریان، ناهید؛ طهماسبی، طاهره (1390). بررسی میزان هماهنگی و انطباق آموزش های عالی و فنی و حرفه ای با بازار کار. ماهنامه کار و جامعه، شماره140، ص59 تا 71.
    • باقری خلیلی، زینب؛ میرکمالی، سید محمد.(1384). ارزیابی توانمندی شغلی دانش آموختگان رشته های فنی و حرفه ای شاغل در شرکت ایران خودرو و از دیدگاه مدیران واحد های تولیدی. فصلنامه ی نو آوری آموزشی، سال چهارم، شماره13، ص 110ـ85 .
    • برزگر، محمود؛ نویدی، احد (1391). ارزشیابی دوره های کاردانی فنی و حرفه ای. فصل نامه نوآوری های آموزشی، شماره 42، ص186ـ161.
    • پورعابدی، محمدرضا؛ ضرابی، وحید؛ سجادی نایینی، حنان؛ رضی، زهرا (1395). طراحی مدل شایستگی چند بعدی مدیران و کارکنان، فصلنامه پژوهش­های مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین(ع)، سال هشتم، شماره2.
    • جلیلیان، سهیلا (1392) بررسی میزان انطباق آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز های آموزشی بخش صنایع در شهرستان خرمشهر. پایان نامه کارشناسی ارشد، اهواز، دانشگاه شهید چمران، دانشکده علوم تربیتی.
    • چیذری، محمد؛ شریعت زاده، مهدی؛ نوروزی، امید (1384). الگوهای انطباق و سازگاری نظام آموزش متوسطه فنی، حرفه ای و کشاورزی با نیازهای بازار کار در جهان.اقتصاد :جهاد. ، شماره2، ص22ـ19.
    • حسینی، سید محمد حسین؛صدری، عباس؛ مطور، معصومه (1391).جایگاه اشتغال دانش آموختگان مهارتی آموزشهای فنی و حرفه ای و کاردانش در شهر شیراز. فصلنامه پژوهش در نظام های آموزشی، شماره17، ص127ـ107
    • حق­جو، ناصر.(1373). ضرورت­های توسعه آموزش­های فنی و حرفه­ای، فصلنامه هماهنگ، فصلنامه علمی دبیرخانه شورای عالی هماهنگی آموزشهای فنی و حرفه­ای کشور، شماره31.
    • دومین کنگره جهانی آموزش فنی و حرفه ای (سئول). (1999). آموزش های فنی و حرفه ای در قرن 21. عبدالحسین نفیسی. تهران: پژوهشکده تعلیم و تربیت.
    • رومیانی، یونس (1389). بررسی تطبیقی آموزش مهارتی در کشورهای در حال توسعه مالزی، هند و ایران.
    • سازگارنژاد، م. ا. (1383). آموزش تنها با رویکرد غیردولتی مشتری مدار میشود. مهارت (نشریه علمی، فنی و تخصصی)، شماره پانزدهم، ص5 -3 .
    • سند چشم انداز 1404.(1384). ابلاغیه مقام معظم رهبری.تهران: دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام.
    • شریف، نیلی، نیکخواه (1383). بررسی کارایی درونی شاخه های فنی و حرفه ای آموزش متوسطه شهرستان شهرکرد طی سال های 1375 تا 80. ، شماره1.
    • شریف،مصطفی؛ نیکخواه، محمد؛ نیلی احمد آبادی، محمدرضا (1386).کارایی بیرونی شاخه فنی و حرفه ای آموزش متوسطه شهرستان شهرکرد بر مبنای دو شاخص اشتغال و ادامه تحصیل فارغ التحصیلان. دوماهنامه علمی ـ پژوهشی دانشگاه شاهد، سال چهاردهم، شماره27، ص66 ـ55.
    • صالحی عمران، ابراهیم (1384). نقش آموزش­های فنی و حرفه­ای در تحولات اقتصادی و اجتماعی مازندران. اداره کل آموزش فنی و حرفه ای مازندران. بابلسر انتشارات نیما.
    • صالحی، کیوان؛ زین­آبادی، حسن رضا؛ کیامنش، علیرضا.(1385). نگاهی تحلیلی بر عملکرد هنرستان­های کار دانش: موردی از ارزشیابی کیفیت بروندا­های هنرستان­های کاردانش منطقه 2 شهر تهران؛ فصلنامه نوآوری­های آموزشی.شماره16،سال پنجم ص. ص 163-119.
    • صالحی، عمران (1386). جامعه،کار و مشاغل: مروری بر نقش مهارت های اشتغال زا در بازار کار. تهران: انتشارات سمت.
    • عبدالهی، شهاب الدین؛ سعادتمند، زهره (1390).بررسی تناسب آموزش های فنی و حرفه ای با نیاز بازارکار کار آموزان پسر شهر ارومیه. اولین همایش ملی آموزش در ایران 1404، تهران، پژوهشکده سیاستگذاری علم،فن آوری و صنعت.
    • غلامی الیاسوند، روح اله (1392). ارزیابی کارایی بیرونی رشته های فنی و حرفه ای و کاردانش در هنرستان های پسرانه شهرستان اندیمشک در سال1392. اولین همایش علمی و پژوهشی یافته های نوین علوم مدیریت ،کار آفرینی و آموزش ایران.
    • فاطمی،اعظم السادات. (1382). بررسی محتوای دروس آموزش های فنی و حرفه ای و انطباق آن با نیازهای صنایع استان مرکزی. اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان مرکزی.
    • قربان نژاد، عباسعلی (1384). تاریخ پیدایش و چگونگی آموزش های فنی و حرفه ای در استان خراسان(رضوی شمالی- جنوبی). سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور (به سفارش اداره کل آموزش فنی و حرفه ای خراسان رضوی).
    • کانون دانش پژوهش کاردوک.(1384). بررسی نیاز های آموزش بازارکار بخش صنعت استان کردستان. اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان کردستان.
    • کرمی ، مرتضی ؛صالحی ، مسلم (1388). توسعه مدیریت مبتنی برشایستگی ، تهران انتشارات آییژ.
    • کلیات نظام جدید آموزش و پرورش.(1373).تهران:وزارت آموزش و پرورش،دفتر آموزش عمومی
    • لایی، سوسن؛ شیرخانی، نسیم (1394). آیا آموزش های فنی و حرفه ای در کاهش بیکاری موثر است؟ همایش ملی مدیریت و آموزش، ملایر، دانشگاه ملایر.
    • مهرعلی زاده، یداله.(1386) نیاز سنجی رشته های مهارتی شاخه کار و دانش در زمینه ی صنعت و میزان انطباق رشته ها با وضعیت موجود در برنامه پنج ساله سوم توسعه کشور در استان خوزستان، طرح مطالعاتی پژوهشکده تعلیم و تربیت استان خوزستان.
    • مهر علی زاده، یداله؛ صفایی مقدم، مسعود؛ صالحی عمران، ابراهیم؛ علم، محمدرضا (1395). مبانی نظری و عملی پژوهش (کمی،کیفی و آمیخته). چاپ دوم، ناشر: دانشگاه شهید چمران اهواز.
    • مهرعلی زاده، یداله؛ قلاوند، رحمن؛ مالی هزاروندی، شهرام.(1392). طراحی و استقرار نظام جامع ملی مهارت و فناوری: تحلیلی بر روند تحولات و آسیب شناسی نظام آموزش فنی و حرفهای استان خوزستان.فصلنامه ی مهارت.. شماره4، ص 27ـ7
    • مهرعلیزاده،یداله.(1384).جهانی شدن و تغییرات سازمانی و برنامه ریزی توسعه منابع انسانی. اهواز .دانشگاه شهید چمران.
    • وزارت آموزش و پرورش.(1390).سندتحول بنیادین آموزش و پروش.تهران:دبیر خانه شورای انقلاب فرهنگی.
    • وزارت آموزش و پرورش. (1394). دفتر آموزش های فنی و حرفه ای ـ متوسطه ی دوم به نقل از سازمان آموزش و پرورش خوزستان .
    • هاشمی، سید احمد؛ کرمی، علی (1392). ارتباط آموزش های فنی و حرفه ای و کار و دانش  با بازارکار. همایش ملی دانشگاه کار آفرین (صنعت دانش محور)، بابلسر، دانشگاه مازندران.
    • یوسفی، علیرضا؛ کشتی آرای، نرگس؛ موسوی ،سهیلا. (1391). تناسب نیازهای بخش صنعت با آموزش های فنی و حرفه ای هنرستان های دخترانه و پسرانه (مطالعه موردی شهرستان فلاورجان). رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، دوره 3، شماره2 ،پیاپی(10) ص119تا 137
    • یعقوبی نجف آبادی، اشرف.(1389). آموزشهای فنی و حرفهای و کارآفرینی. ماهنامه رشد آموزش فنی و حرفه ای.دوره ششم، ص54-49

     

    • Australian Council of Social Service (2007).The role of further education and training in welfare to work policies, paper 146, ACOSS, Sydney.
    • Bakar, R & Hanafi, I (2007). Assessing employability skills of technical – vocational students in Malaysia , Journal of social sciences , 3 (4)
    • Caillods, F. (1994). Converging trends amidst diversity in vocational training systems. International Labor Review, 133, 241- 257.
    • Chiejina,Alexander(2012). Nigeria on the path of industrial growth ahead? (pt2)7, 29
    • George S. Mouzakitis (2010). The role of vocational education and training curriculam in economic development, procedia-social and behavioral sciences, Volume2, issue2, pages 3914-3920
    • Fridnbake, R. luei, F. (2004). Identifying and Assessing Competencies: A Strategy to Improve.
    • Hwang, Jenq, Jye (2011).Curriculum standard of Vocational and Technical Educational in aiwan , R,O,C.
    • Karmel, Tom; Mark, Kevin; Nguyen, Nhi. (2009).Welfare to Work: Does Vocational Education and Training Make a Difference?Occasional Paper, National Centre for Vocational Education Research (NCVER). (ED507168).
    • Kathleen, Cotton (2001).Developing employability skills. Journal of improvement research. Vol.21, No.50
    • Kaufman, R. (1991). Strategic Planning in Education. Economic Publication.
    • Knight, Peter& Yorke, Mantz(2002). Learning and employability. Employability, judging and communicating achievements. ITSN. http://www.itsn.ac.uk/
    • Hughes, M. Hughes, C. (2010). Industry involvement in the vocational education and training system. international encyclopedia of education, third edition,2010,pages455-463
    • Marcel, Hardy (2000).From Vocational Education and Training to Work: Representations
    • Min, Wei. Fang & Chiu Tsang, Mun (2002).Vocational Education and Productivity: A Case Study of The Bejiing General. Industry Company, Volume 9 Issue4, pp.351-364
    • Psacharopoulos,G(2002). Vocational education theory, Including for Vocational Planners, Volume 11, issue 3, pages 193-199.
    • Ridzwan Che Rus, Ruhizan Mohammad Yasin, Faizal Amin Nur Yunus, Mohd Bekri Rahim, Irwan Mahazir Ismail(2015.)Skilling for job: A Ground theory of Vocational Training at industrial training institutes of Malaysia. Social and Behavioral Sciences, Volume 204, 24 August 2015, page198-205.
    • Ryan, C(2002).what are the longer_ term out comes for individuals completing vocational education and training qualification. National Center for Vocational Education Research,http://www.ncver.edu.ac/
    • Siugzdiniene, J.(2006), competency management in the context of public management reform, Viesoji pplitika ir adminisratimas, Nr. 18.26-33.
    • Tabbron Geoffrey& Yung, Jin. (1998). The Interaction Between Technical and Vocational Education and Training. (TVET), Economic Development, Volume 17, Issus 30, Pages 323-334
    • Unesco. (2004). Participation in Formal Technical and Vocational Education and Training Programmes Worldwide, An initial Statistical Study