Document Type : research article
Abstract
جهانی شدن و مخارج آموزشی: شواهدی از ایران و کشورهای منتخب در حال توسعه سید علی پایتختی اسکوئی ، لاله طبقچی اکبری تاریخ دریافت: 19/02/1395 تاریخ پذیرش: 09/02/1396 چکیده شکی وجود ندارد که جهانی شدن مبداء جهانی سازی مسائل انسانی است، ولی اثرات این فرآیند بهطور یکنواخت گسترش نیافته است. تنها کسانی که ظرفیت رقابت آموزشی را دارند میتوانند از این فرآیند سود ببرند. آموزش یک پارامتر کلیدی برای سنجش مقدار سودی خواهد بود که هر کشور از این فرآیند میبرد. در این مقاله، تأثیر شاخص جهانی شدن بر شاخص آموزش (مخارج آموزشی) مورد بررسی قرار گرفته و 36 کشور منتخب در حال توسعه از جمله ایران طی دوره زمانی 1970 تا 2013 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتهاند و برای برآورد اثرات متغیرها از تکنیک هم انباشتگی پانلی به شیوه حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) استفاده شده است. نتایج برآوردها حاکی از آن است که جهانی شدن تاثیر مثبتی بر مخارج اموزشی داشته و منجر به افزایش مخارج آموزشی در کشورهای مورد بررسی شده است،در حالیکه بحران مالی جهانی بر مخارج آموزشی در کشورهای مورد بررسی تاثیر منفی داشته است. واژههای کلیدی: جهانی شدن، مخارج آموزشی، کشورهای درحال توسعه، تکنیک هم انباشتگی پانلی. 1- مقدمه و طرح مسأله آموزش و پرورش جریانی منظم و مستمر است که هدف آن کمک به رشد جسمانی، روانی، اخلاقی، اجتماعی یا بهطور کلی رشد شخصیت پرورش یابندگان در جهت کسب هنجارها مورد پذیرش جامعه است و این مقوله فرآیندی است که به واسطه مخارج آموزشی ایجاد میشود. اگر تا دیروز آموزش تنها از معلمان و مربیان سود میبرد و کتاب به عنوان اصلیترین منبع اطلاعاتی در امر آموزش محسوب میگشت، امروزه آموزش بهواسطه فرآیند جهانی شدن، با روشها و ابزارها و محیطهای جدید ارتباطی روبرو شده است. پیشرفتهای اخیر در صنعت رایانه و اطلاع رسانی، ورود و ظهور شبکههای اطلاع رسانی محلی، ملی و بینالمللی؛ بهویژه اینترنت، فن آوریهای ارتباطی، ابزارها و روشهای جدیدی را پیشروی طراحان، برنامهریزان و مدیران و مجریان برنامههای آموزشی قرار داده است (صبوری خسروشاهی، 1392، 11). در بیانی، نظام آموزش و پرورش بهعنوان پل انتقال معرفت بشری به دانش آموختگان نمیتواند خود را جدا یا به دور از این فرآیند رو به گسترش در نظر گیرد. لذا اصلاحاتی که در زمینههای آموزشی انجام میشود به نحوی متاثر از فرآیند جهانی شدن میباشد. بنابراین نظامهای آموزشی باید با در نظر گرفتن آثار همه جانبه این فرآیند، برنامههای راهبردی را تهیه کند، که در آن آثار فرآیند جهانی شدن در خدمت نظام آموزشی قرار گیرد، تا بدین وسیله زمینه پویایی در سطح جهانی فراهم آید. در این راستا به روز کردن مخارج آموزشی مرتبط با نیازهای نظامهای آموزش مدرن، میتواند به پویایی نظام آموزشی کمک شایانی بنماید (نادی و قدوسی، 1392، 1). سوال اساسی این مقاله این است که، جهانی شدن چه تأثیری بر مخارج آموزشی به عنوان نمادی از بخش آموزش دارد؟ از آنجایی که در اکثر مطالعات انجام گرفته در زمینه آموزش، مطالعه مشخصی در خصوص بررسی ارتباط بین شاخص ترکیبی جهانی شدن با مخارج آموزشی بهویژه به شیوه هم انباشتگی پانلی برای کشورهای در حال توسعه صورت نگرفته است و تاثیر جهانی شدن اکثرا در قالب آزادسازی تجاری و جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی مورد بررسی قرار گرفته است. لذا این مقاله، به بررسی تأثیر شاخص ترکیبی جهانی شدن بر مخارج آموزشی در 36 کشور منتخب در حال توسعه از جمله ایران طی دوره زمانی 1970 تا 2013 به شیوه هم انباشتگی پانلی با رهیافت حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) مورد مطالعه و بررسی قرار میپردازد. 2- چارچوب نظری و پیشینه آموزش و پرورش تلاشی است در جهت به ثمر رسیدن و تحقق کلیه قابلیتها و موهبتهای جسمانی و روانی (عقلی و عاطفی) و اجتماعی موجود در انسان (نیکزاد، 1379، 9). وظیفه آموزش و پرورش در عصر حاضر علاوه بر شناخت و حفظ و ارتقاء ارزشهای فرهنگی و اجتماعی به پرورش خلاقیت و آفرینندگی و استقلال فردی جهت قبول مسئولیت معطوف میگردد. در بین عوامل تأثیر گذار بر آموزش، جهانی شدن از جمله مهمترین عواملی است، که میتواند نقش قابل توجهی را در توسعه این پدیده بسیار مهم ایفا کند. جهانی شدن، مفهومی است که هم به فشرده شدن جهان و هم به تشدید آگاهی درباره جهان به عنوان یک کل و هم وابستگی متقابل و واقعی جهان و هم به آگاهی و یکپارچگی جهان اشاره دارد. جهانی شدن فرایندی است، که در ابعاد مختلف زندگی بشر بهویژه در بعد تولید، حکومت، جامعه، دانش، فرهنگ و تعلیم و تربیت، تاثیراتی را به بجا گذاشته است (نادی و قدوسی، 1392، 2). براین اساس جهانی شدن میتواند نقش تعیین کنندهای را در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایفا کند و به عنوان یک عامل توسعه، مولفههای بخش آموزش بهویژه هزینههای این بخش را دچار تغییرات قابل ملاحظهای نماید. جهانی شدن اقتصادی: جهانیشدن اقتصاد، توأم با خصوصیسازی، آزادسازی تجارت، مقرراتزدایی در تجارت، کاهش مالیاتها، به حداقل رساندن نظارت دولت، رشد سریع شرکتهای چندملیتی، گسترش مراکز مالیجهانی، مهاجرت کارگران، تحوّل در حمل و نقل و شبکهی ارتباطات و وابستگی ارزش اقتصاد به تجارت اطلاعات و نه تجارت مواد، میباشد. جهانی شدن اجتماعی: گسترش سریع مهاجرتها و صنعت توریسم، جهانیشدن الگوهای زندگی و مسایل مشترک جهانی، همگی از نمادهای جهانیشدن اجتماعی محسوب میشوند (حجازی، 1382). جهانی شدن سیاسی: وجه سیاسی جهانیشدن، کاهش نقش دولت- ملتها و افزایش نقش و اقتدار شرکتها و سازمانهای فراملّی است. در سیاست جهانی، دولتهای ملّی بهتدریج کنترل، مدیریت و اختیارات خود را از دست داده و نظارت آنها بر نیروهای داخلی کمرنگ میشود. عامل این تحقّق جهانیشدن در عرصه سیاست، خود دولتها هستند؛ که از طریق پیوستن ارادی به شبکهها و سازمانهای فراملّی و بهویژه سازمان تجارت جهانی، مبادرت به تضعیف درونی خود کرده و تسلط کشورهای مرکزی بر خود را افزایش میدهند (پایتختی اسکوئی و طبقچی اکبری، 1394). گسترش اقتصاد دانش محور، انعطاف پذیری، تأثیر کارگران بر مشاغل خود، جریان چند مهارتی، افزایش سطح مهارت و دانش کارگران، گسترش تقاضا برای آموزش عالی و مانند آن از ویژگیهای بارز جهانی شدن در بخش آموزش میباشد. در چنین فضایی، کشورهای در حال توسعه برای افزایش و گسترش آموزش و تربیت نیروی کار ماهر تحت فشار قرار میگیرند. تجهیز و تربیت کشور به نیروی کار ماهر و آموزش دیده موجب جذب سرمایههای خارجی میشود که در اقتصاد جهانی نقش تعیین کنندهای دارد. اما سرمایهگذاران خارجی علاقهمند به سرمایهگذاریهای کوتاه مدت هستند. چنین رویکردی باعث میشود تا دولتها بودجههای آموزش و پرورش را کاهش دهند و به دنبال راهها و منابع دیگر تأمین مالی آن باشند. چنین رویه ای ممکن است دولتها را در سیاستگذاری برای بهبود و توسعه آموزش و مهارت در اقتصاد نوین جهانی با مشکل مواجه سازد. ولی از سوی دیگر، با تمهید شرایط و زمینههای لازم به منظور جلب مشارکت بیشتر و مؤثرتر مردم در تأمین مخارج آموزش و پرورش (همانند ایجاد مدارس و دانشگاههای خصوصی)، تا حدی این تقلیل هزینهای جبران شده است. چراکه، یکی از ابعاد جهانی شدن به کوچک شدن بدنه دولت و لذا کاهش هزینههای اختصاص یافته بهویژه هزینههای آموزشی و گسترش بدنه بخش خصوصی و تأمین قسمتی از هزینههای آموزشی توسط این بخش در جامعه مربوط میشود (اسماعل و همکاران ، 2003 و صبوری خسروشاهی و همکاران، 1392، 78 ). اثر جهانی شدن بر هزینههای آموزشی عمومی از ابعاد اقتصادی و سیاسی قابل بررسی است. بر این اساس تئوری مربوط به ارتباط جهانی شدن با مخارج آموزشی به دو کانال کاملا مجزا از هم تقسیم میشود (باسکاران و حسامی ،2011). اولین بخش از تئوری بر دیدگاه رقابت مالیاتی استوار است. در این نظریه جهانی شدن به عنوان افزایش دهنده تجهیز نیروی کار ماهر شناخته میشود، که این امر توانایی دولتها را برای دریافت مالیات از این افراد بادرآمد بالا را افزایش میدهد (اندرسون و کنراد ،2003 و هاپت و جانبا ، 2009) تغییر در ترکیب مخارج آموزشی بین رشتههای مختلف به عنوان مثال مهندسی و حقوق یکی دیگر از عکس العملهای دولتها در مقابل جهانی شدن میباشد (پوتوارا ، 2008). تاثیر افزایش حجم تجارت از طریق جهانی شدن بر دستمزد نیروی کار ماهر و غیر ماهر یکی دیگر از کانالهای نظری تاثیر جهانی شدن بر مخارج آموزشی در کشورهای مختلف است (باسکاران و حسامی ، 2010). در این حالت فرض اساسی این است که جهانی شدن بیشتر به تجهیز نیروی کار ماهر در مقایسه با نیروی کار غیر ماهر منجر میشود. بر این اساس جهانی شدن دو لتها را در کشورهای صنعتی و در حال توسعه وادار میکند تا مخارج را برای برنامههای آموزش عالی در مقایسه با برنامههای آموزش ابتدایی افزایش دهند. نوع دولتها نیز میتواند در تاثیرپذیری مخارج آموزشی از جهانی شدن تعیین کننده باشد (باسکاران و حسامی ،2010). با این فرض که جهانی شدن بازده نیروی کار ماهر را افزایش می-دهد، عکسالعمل یک دولت خیرخواه که هدفش افزایش خالص درآمد شهروندانش است به جهانی شدن، افزایش مخارج بر برنامههای آموزش عالی است زیرا این سیاست مجموع درآمد شهروندانش را افزایش خواهد داد. در مقابل یک دولت حجیم و تمامیت خواه که هدف سیاست مدارنش حداکثر کردن درآمد خودشان است، مخارج آموزشی را برای نیروی کار ماهر کاهش می-دهد. زیرا بهدلیل جهانی شدن ممکن است نیروی کار ماهر بهدلایل مالی تمایل به مهاجرت به بازارهای کار با درامد بالا داشته باشند که این امر میتواند به کاهش پایه مالیاتی و در نتیجه درآمدهای دولت تمامیت خواه منجر شود. از طرفی نیز، به باور روشنفکران غربی این روند جهانی شدن را به نحو کشورهای غربی می-دانند: جوزف استیگلیتز برنده جایزه نوبل در سال 2001 و نایب ریس بانک جهانی، یکی از ارکان جهانی شدن، در سالهای 1997 تا 2000 در کتاب جهانی شدن و مخالفان آن ، به گوشهای از این پیامدهای ناگوار جهانی شدن اشاره میکند. به اعتقاد آنان، جهانی شدن یک تهدید امنیت ملی برای کشورهای درحال توسعه میتواند، باشد. به اعتقاد افراط گرایان، جهانی شدن فرایندی برنامهریزی شده و تحمیلی و طرحی است برای بازسازی اجتماعی جوامع در سطح کلان. سیستمی که ایدئولوژی نئولیبرالیستی سرمایهداری غربی را تبلیغ و تحمیل میکند و در صدد است الگوی زندگی غربی را ترویح نموده و با تبلیغ فرهنگ مصرف زدگی، ذهن و شخصیت انسانها را آماده سازد تا به سادگی، هویت فرهنگی و تاریخی خود را فراموش کرده و تمام توان و منابع جامعه خود را به مروجین فرهنگ مصرف و اصالت سرمایه تقدیم کنند. از نظر این عده، جهانیسازی، یک برنامه جهانی با استفاده از تجهیزات مجازی، قوانین و سازمانهای ملی و بینالمللی است که برای بالابردن سود و رفاه گروه گروه اندکی از صاحب قدرت و ثروت. به اعتقاد آنان، جهانی شدن و گسترش آن موجب عقب ماندگی و توسعه نیافتگی کشورهای درحال توسعه میشود و درنتیجه به تضاد بین اغنیا و فقرا منتهی خواهد شد و پیادمدهای منفی خود را نمایان خواهد کرد. در بیانی، جهانی شدن فرآیندی است که به سود قدرت های بزرگ و فراملی میانجامد و کشورهای درحال توسعه، بهره چندانی از این فرآیند نمیبرند. در یک جمعبندی کلی، این عوامل مخرب را میتوان در موارد زیر خلاصه کرد: 1) فروپاشی دولت- ملت؛ 2) پیدایش هویتهای عام و همگون؛ 3) بروز منازعات قومی- نژادی- مذهبی؛ 4) افزایش مهاجرت و فرار مغزها؛ 5) غربی و آمریکایی شدن جهان؛ 6) همگونسازی و یکنواخت کننده هویتی- فرهنگی؛ 7) تسلط نظام لیبرال- دمکراسی؛ 8) تفوق و تسلط نظام سرمایه داری و انباشت بیشتر سرمایه؛ 9) تحول در تلقی از زندگی و الگوهای رفتاری؛ 10) دگرگونی الگوی حکومت و رفتار سیاسی؛ 11) تحول در الگوی نظام بینالملل؛ 12) به خطر افتادن هویتهای ملی-دین ؛ 13) سلطه بیشتر کشورهای ثروتمند؛ 14) پروژه بودن و فرایندی یکطرفه؛ 14) افزایش تبعیض و نابرابری؛ 15) دستاویزی برای پنهانسازی اهداف سرمایهداری لیبرال؛ 16) قلمروزدایی و حذف مرزهای فرهنگی؛ 18) گسترش نسبیگرایی؛ 19) افزایش شکاف فرهنگی- اجتماعی؛ 20) پیدایش جرائم جدید و تخلفات نوین؛ 21) ظهور و گسترش یک فرهنگ جهانی (مارک ، 2001). شهابی کاسبا و همکاران (2014)، در پژوهشی به بررسی تأثیر جهانی شدن (جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی) بر شاخص بخش آموزش (هزینههای آموزشی دولت در قالب ترکیبی از هزینههای کل دولت) در منتخبی از کشورهای درحال توسعه در قالب کشورهای با درآمد متوسط طی دوره زمانی 2000 تا 2011 پرداختند. در این مطالعه جهت بررسی اثرات از تکنیک دادههای تابلویی با رهیافت حداقل مربعات معمولی (OLS) استفاده شد و براساس نتایج حاصل از برآورد صورت گرفته، شاهد ارتباط منفی و معنیداری میباشیم. درهر (2006)، در مقالهای به بررسی تأثیر جهانی شدن (ادغام اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) بر شاخص بخش آموزش (هزینههای آموزشی دولت) در 30 کشور منتخب OECD طی دوره زمانی 1970 تا 2000 پرداخت. در این مطالعه جهت بررسی اثرات از تکنیک دادههای ترکیبی در قالب حداقل مربعات معمولی (OLS) استفاده شد و براساس نتایج حاصل از برآورد صورت گرفته، شاهد ارتباط معنیداری نمیباشیم. اسماعل و همکاران (2003)، در مطالعهای به بررسی تأثیر شاخص جهانی شدن (آزادسازی تجاری و جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی) بر شاخص بخش آموزش (سهم مخارج آموزشی از کل سبد هزینهای دولت) پرداختند. در این بررسی 26 کشور منتخب OECD به عنوان نمونه آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از تکنیک داده های پانلی به شیوه حداقل مربعات معمولی (OLS) نیز جهت برآورد اثرات استفاده شد و یک دوره 28 ساله از 1970 تا 1997 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از برآورد صورت گرفته نشان داد، که شاخصهای جهانی شدن سبب بهبود نسبت هزینههای آموزشی از کل سبد هزینهای دولت میشود. صادقی و همکاران (1391)، در مطالعهای به بررسی تأثیر شاخص جهانی شدن (آزادسازی تجاری و جریان سرمایهگذاری مستقیم خارجی) بر شاخص بخش آموزش (سهم مخارج آموزشی از ترکیب کل مخارج دولت) پرداختند. جهت برآورد اثرات متغیرها از روش دادههای ترکیبی با رهیافت حداقل مربعات معمولی (OLS) طی دوره زمانی 1980 تا 2005 بهره گرفته شد و براساس نتایج حاصل از برآورد صورت گرفته، آزادسازی تجاری داری تأثیر مثبت میباشد ولی سرمایهگذاری مستقیم خارجی تأثیری بر شاخص مذکور ندارد. رزقی شیرسوار و پیراینده (1390)، در مقالهای به ارزشیابی آموزش عالی کشور در فرآیند جهانی شدن در قالب پرسشنامه 24 گویهای پرداختند و 63 نفر از متخصصان و خبرگان حوزه آموزش عالی به عنوان نمونه آماری مورد بررسی گرفتند. نتایج حاصل از اجزای آزمون t نشان داد، که در سطح اطمینان 99% مولفه چندزبانه بودن دانشگاهها، ساختارهای انعطاف پذیر و ارتباط با دیگر دانشگاههای معتبر جهان در حد ضعیفی قرار دارد. ولی وضعیت مولفههای هیات علمی توانمند، وجود فناوریهای نوین و برنامه های درسی نوین در حد مطلوبی قرار دارد. شایسته فر و همکاران (1386)، در پژوهشی به تأثیر جهانی شدن بر شاخص بخش آموزش (محتوای برنامه درسی) از دیدگاه دو گروه اعضای هیئت علمی دانشگاههای علوم تربیتی دانشگاهها و کارشناسان آموزش و پرورش طی سالهای 1382 تا 1383 پرداختند. در این پژوهش جهت جمعآوری دادهها از شیوه پرسش نامه و مصاحبه استفاده شد و از هر گروه 55 نفر به عنوان نمونهآماری مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی پایایی پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. نتایج تحقیق نشان داد، که بیشترین تأثیر جهانی شدن بر محتوای آموزشی، توجه به رشتهها و موضوعات تلفیقی و درنظر گرفتن توانایی فراگیران مقاطع تحصیلی و میزان مطالب است، که باید مورد توجه دست اندرکاران قرار گیرد و کمترین تأثیر مربوط به رشتهها و موضوعات علمی است. 3- مواد و روشها در این مقاله تأثیر جهانی شدن بر مخارج آموزشی در 36 کشور منتخب در حال توسعه طی دوره زمانی 1970 تا 2013 مورد مطالعه قرار میگیرد و برای برآورد اثرات متغیرها، از تکنیک هم انباشتگی پانلی به شیوه حداقل مربعات معمولی پویا (DOLS) استفاده میشود. مدل مورد بررسی در این مقاله، براساس مبانی نظری و تجربی و با الهام از مقالات درهر (2006) و شهابی کاسبا و همکاران (2014) به صورت زیر معرفی میشود: LnEEit = α0 + α1LnGLOit + α2LnPOPit + α3INFit + α4Dit + εit (1) EE: بیانگر کل مخارج آموزشی بهصورت درصدی از تولید ناخالص داخلی میباشد، که بنابر اعلام بانک جهانی، مخارج بخش دولتی و خصوصی را پوشش میدهد؛ GLO: بیانگر شاخص ترکیبی جهانی شدن میباشد، که این شاخص از سه بعد اصلی اقتصادی (تجارت، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و سهام، سرمایهگذاری پورتفلیو، پرداختهای درآمدی به اتباع خارجی، موانع پنهان واردات، متوسط نرخ تعرفه، مالیات بر تجارت بینالمللی و محدودیت حساب سرمایه)، اجتماعی (ترافیک تلفن، نقل و انتقالات، گردشگری بینالمللی، جمعیت خارجی، نامههای بینالمللی، کاربران اینترنت، تلویزیون، تجارت در روزنامه و . . .) و سیاسی (سیاسی سفارتخانههای موجود در کشور، عضویت در سازمانهای بینالمللی، شرکت در مأموریتهای شورای امنیت و تعهدات بینالمللی) ناشی میشود؛ POP : نشاندهنده جمعیت کل است؛ INF: بیانگر نرخ تورم برحسب شاخص قیمتی مصرف کننده میباشد؛ D : بیانگر بحران مالی جهانی میباشد، که برای سالهای بحران عدد یک و برای ما بقی سالها عدد صفر در نظر گرفته میشود. Ln : نماد لگاریتم طبیعی است. ε : بیانگر جملهی خطای تصادفی میباشد. دادههای مربوط به شاخص ترکیبی جهانی شدن از وب سایت شاخص کف جهانی سازی و دادههای مربوط به متغیرهای مخارج آموزشی، جمعیت و نرخ تورم از وب سایت بانک جهانی استخراج شدهاند. کلیه تجزیه و تحلیلهای مربوطه نیز در نرم افزار 9Eviews صورت گرفته است. جهت کسب اطمینان از کاذب نبودن رگرسیون حاصله قبل از برآورد مدل فوق، ابتدا آزمون ریشه واحد جهت بررسی مانایی دادههای پانل و آزمون همجمعی برای بررسی هم انباشنگی و رابطه بلندمدت بین متغیرها مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه با استفاده از آزمونهای شناسایی، روش برآورد مشخص شده و در نهایت تخمین مدل فوق صورت میگیرد. 4- نتایج تجربی جهت بررسی مانایی متغیرها از آزمون ایم، پسران و شین (IPS) استفاده شده، که خلاصه نتایج این آزمون در جدول (1) ارائه شده است. با توجه به نتایج جدول (1)، متغیرهای نرخ تورم و جمعیت در سطح مانا میباشند ((0)I)، ولی متغیرهای شاخص ترکیبی جهانی شدن و مخارج آموزشی نامانا میباشند و با یکبار تفاضل گیری مانا میشوند ((0)I). از آنجائیکه متغیرها در سطح مانا بوده و برخی دیگراز متغیرها با یکبار تفاضلگیری مانا شدهاند، لذا لازم است که هم انباشتگی متغیرها بررسی شود. جدول شماره 1: نتایج آزمون ریشه واحد متغیرها آزمون ایم، پسران و شین در حالت با عرض از مبدأ و روند (با یکبار تفاضل گیری) در حالت با عرض از مبدأ و روند (در سطح) متغیر - 0000/0 (4075/12-) INF 0000/0 (1740/5-) 9810/0 (0759/1) LnEE 0000/0 (9876/25-) 5980/0 (2257/0) LnGLO - 0000/0 (1854/5-) LnPOP منبع: یافتههای تحقیق جهت بررسی هم جمعی متغیرها از آزمون کائو استفاده شده است. همانطور که ملاحظه میگردد براساس نتایج جدول (2)، هم انباشتگی یا وجود رابطه تعادلی بلندمدت بین شاخص ترکیبی جهانی شدن، جمعیت، نرخ تورم و بحران مالی جهانی با مخارج آموزشی در گروه کشورهای مورد بررسی، در سطح 5% پذیرفته میشود. بنابراین با توجه به نتایج آزمون کائو، میتوان گفت با وجود اینکه متغیرها در سطح (1)I مانا هستند، ولی در سطح صفر هم انباشته میباشند و رگرسیون مذکور کاذب نیست (کائو و چیانگ ، 1999). جدول شماره 2: نتایج آزمون هم انباشتگی کائو t-Statistic prob ADF 2071/2- 0137/0 منبع: یافتههای تحقیق حال پس از انجام آزمون ریشه جهت و هم جمعی جهت تعیین نوع مدل به لحاظ اثرات ثابت، تصادفی یا حالت تلفیقی به انجام آزمونهای آماری مربوطه میپردازیم. نتایج حاصله از آزمون F در جدول (3) ارائه شده است، که طبق آزمون اثرات ثابت حالت تلفیقی رد شده و بایستی تخمین به روش اثرات ثابت یا تصادفی انجام شود. جدول شماره 3: نتایج آزمون اثرات ثابت Prob درجه آزادی آماره آزمون آزمون اثرات 0000/0 (693, 35) 1820/33 Section F- Cross 0000/0 35 4709/721 Cross-section Chi-square منبع: یافتههای تحقیق حال برای مشخص نمودن نوع روش تخمین به لحاظ اثرات ثابت یا تصادفی بایستی آزمون هاسمن مورد بررسی قرار گیرد. که بر اساس نتایج آزمون هاسمن مطابق جدول (4)، با احتمال 7443/0 روش اثرات تصادفی را تایید میشود. جدول شماره 4: نتایج آزمون هاسمن Prob درجه آزادی آماره آزمون آزمون اثرات 7443/0 4 9533/1 Cross-section random منبع: یافتههای تحقیق یافتههای تحقیق براساس جدول شماره 5 را میتوان به صورت زیر خلاصه نمود: - شاخص ترکیبی جهانی شدن تأثیر مثبت بر مخارج آموزشی دارد و در سطح یک درصد معنیدار میباشد. جهانی شدن با فراهمسازی اصلاحات در زیربناهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به ویژه بعد اجتماعی منجر به تقویت سیستم مالی و اقتصادی، افزایش کارایی، ابداعات بیشتر، کاهش قیمت و افزایش تنوع خدمات بهویژه خدمات آموزشی میشود و لذا میتواند نقشی بالقوه در بهبود هزینههای آموزشی در کشورهای در حال توسعه ایفا کند. ضریب تأثیرگذاری ملایم را نیز میتوان به پیامد منفی جهانی شدن در کشورهای درحال توسعه نسبت داد که میزان تأثیرگذاری جنبه مثبت جهانی شدن را کاهش داده است. چراکه، به اعتقاد مخالفان جهانی شدن، جهانی شدن فرآیندی است که به سود قدرت های بزرگ و فراملی میانجامد و کشورهای درحال توسعه، بهره چندانی از این فرآیند نمیبرند. - جمعیت تأثیر مثبت بر مخارج آموزشی دارد و در سطح پنج درصد معنیدار میباشد. رشد جمعیت برای خدمات اجتماعی تقاضا ایجاد میکند و درحقیقت مخارج آموزشی پاسخی است، که به این افزایش تقاضا داده میشود (چه توسط بخش دولتی و چه توسط بخش خصوصی). - نرخ تورم تأثیر منفی بر مخارج آموزشی دارد و در سطح یک درصد معنیدار میباشد. تورم فزایندهای که در کشورهای درحال توسعه بهویژه کشور ایران حاکم است؛ منجر به افزایش عدم اطمینان و کاهش کارایی مکانیسم قیمت در تخصیص منابع شده و بیثباتی اقتصادی و در نهایت کاهش سطح رشد اقتصادی و درآمدهای دولت و قدرت پوشش هزینهای را به همراه داشته و به تبع آن نیز ارزش و بهرهوری سرمایهگذاری در بخش آموزش نیز به طرز قابل ملاحظهای کاهش یافته است. هرچند در ظاهر مخارج آموزشی نمایانگر نرخ عددی فزایندهتری نسبت به سالهای قبل باشد. - در نهایت، بحران مالی جهانی تأثیر منفی بر مخارج آموزشی دارد و در سطح یک درصد معنیدار میباشد. در طی بحران مالی جهانی، بهدلیل کاهش سطح رشد اقتصادی، درآمدها به طرز قابل ملاحظهای تقلیل یافته و دولتها با محدودیت منابع مالی عمومی روبرو شدهاند. که در این بین، موضوع تأمین مالی بخش آموزش و پرورش (هرچند به تبع تقاضای فزاینده) از جمله موضوعاتی است که در سراسر جهان با بحران جدی مواجه شده است. کشورهای مورد بررسی نیز از مجموعه تحولات جهانی فوق مبرا نبوده و اعتبارات آموزشی عمومی (مخارج آموزشی) روند کاهندهای را به خود دیدهاند. جدول شماره 5: نتایج تخمین مدل به روش حداقل مربعات معمولی پویا Prob آماره t انحراف معیار ضریب متغیرها 0104/0 5681/2 8420/0 1625/2 C 0000/0 1443/5 0880/0 4531/0 LnGLO 0000/0 6799/4- 0009/0 0045/٠- INF 0241/0 2602/2 0669/0 1512/٠ LnPOP 0025/0 0288/3- 0316/0 0959/0- D 9542/0 R2 9347/0 تعدیل شدهR2 3497/2 آماره دوربین- واتسون منبع: یافتههای تحقیق 5- خلاصه و نتیجهگیری هدف این مقاله، بررسی تاثیر شاخص ترکیبی جهانی شدن بر مخارج آموزشی بود، که جهت نیل به این منظور 36 کشور منتخب در حال توسعه طی دوره زمانی 1970 تا 2013 به شیوه هم انباشتگی پانلی با رهیافت حداقل مربعات معمولی پویا مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. بدین منظور ابتدا بررسیهای مربوط به ریشه واحد با استفاده از آزمون ایم، پسران و شین برای متغیرهای مدل مورد بررسی انجام گرفت، که مانایی متغیرها در سطح (1)I تأیید شد و سپس با انجام تحلیلهای هم انباشتگی به روش کائو یک ارتباط قوی بلندمدت بین شاخص ترکیبی جهانی شدن، جمعیت، نرخ تورم و بحران مالی جهانی با مخارج آموزشی در گروه کشورهای مورد بررسی حاصل شد. نتایج حاصل از برآوردهای صورت گرفته نیز نشان داد که، متغیرهای جهانی شدن و جمعیت تأثیر مثبت بر مخارج آموزشی دارند، ولی متغیرهای تورم و بحران مالی جهانی تأثیر منفی بر مخارج آموزشی دارند. لذا با توجه به یافتههای تحقیق، پیشنهادات نیز به شرح ذیل ارائه میشوند: 1. با توجه به رابطه مثبت بین شاخص ترکیبی جهانی شدن و مخارج آموزشی، آنچه میتوان با قاطعیت اظهار داشت اینست، که توجه به جهانی شدن و پیوستن به سازمان تجارت جهانی میتواند به توسعه بخش آموزش (اعتبارات آموزشی هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی) در کشورهای مورد بررسی کمک شایانی نماید. با توجه به ضریب تأثیرگذاری ملایم این شاخص، نباید نسبت به پیامدهای منفی جهانی شدن نیز بی تفاوت بود. بهطوریکه، استیگلیتز در کتاب جهانی شدن و مخالفان آن، به گوشهای از این پیامدهای ناگوار جهانی شدن در کشورهای درحال توسعه اشاره کرده است. 2. با توجه به رابطه مثبت بین جمعیت و مخارج آموزشی، بایستی در زمینه مدیریت و آمایش صحیح جمعیت توجه خاصی را مبذول داشت. چراکه، مازاد رشد جمعیت میتواند باعث بالا رفتن هزینههای اجتماعی شده و نهاد آموزش و پرورش را از حالت تعادل خارج کند (چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی). گسترش بی رویه ی جمعیت، میتواند تقاضای آموزشی مردم را چند برابر نموده و ادامهی این وضع شکافی را که هم اکنون بین تقاضا برای آموزش و پرورش و امکانات مالی و آموزشی (تعداد مدارس، معلمان، تجهیزات و وسائل آموزشی، کتب درسی، آزمایشگاهها، کتاب خانهها، کارگاهها و غیره) در کشورهای مذکور وجود دارد، به مراتب عمیقتر نماید و آهنگ افزایش مسائل کمی آموزش و پرورش (اعتبارات آموزشی) را به صورت حادتر جلوه دهد. 3. با درنظر گرفتن رابطه منفی بین نرخ تورم و مخارج آموزشی، بایستی با اجرای سیاستهای تثبیت اقتصادی و مهار تورم همراه با کاهش ریسک و عدم اطمینان و ایجاد ثبات اقتصادی، زمینه های گسترش اعتبارات آموزشی را شتاب داد. چراکه، گذر تورم از یک نرخ معینی میتواند به عنوان یک عامل ضد تأمین منابع مالی دولتها و پوشش هزینه ای عمل کند، که بخش آموزش نیز این مهم مبرا نمی باشد. 4. با توجه به رابطه منفی بین بحران مالی جهانی و مخارج آموزشی، تا حد ممکنه بایستی درجه آسیب پذیری بخش آموزش (روند مخارج آموزشی) را در کشورهای مورد بررسی را به حداقل ممکن کاهش داد. چراکه، امواج این بحران، لایههای اقتصادی بخش آموزش (مخارج آموزشی) کشورهای مورد بررسی را دستخوش دگرگونی های فراوانی کرده است. در این بین، از یکسو بایستی با تخصیص، توزیع و بهره برداری بهینه از امکانات تولیدی موجود در جامعه (سرمایه انسانی، سرمایه فیزیکی و منابع انرژی) زمینههای گسترش تولید و ارتقای رشد درآمدها را فراهم کرد و از سوی دیگر با تمهید شرایط و زمینههای لازم به منظور جلب مشارکت بیشتر و مؤثرتر مردم در تأمین مخارج آموزش و پرورش (همانند ایجاد مدارس و دانشگاههای خصوصی)، تا حدی بتوان روند کاهشی مخارج آموزشی را جبران نمود. منابع 1. پایتختی اسکوئی، س. ع. و طبقچی اکبری، ل. (1394). بررسی تأثیر جهانی شدن بر بهرهوری کل عوامل تولید: (مطالعه موردی: ایران و منتخبی از کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی). مدیریت بهره وری. شماره 32. صص. 124-109. 2. حجازی، م. ح. (1382). جهانی شدن و دین. تهران: انتشارات روزنه. 3. رزقی شیرسوار، ه. و پیراینده، پ. (1390). ارزیابی آموزش عالی کشور در فرآیند جهانی شدن. فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شدن. شماره 5. صص 25-38. 4. شایسته فر، ع.، جعفری، س. ا. و شریف، س. م. (1386). تأثیر جهانی شدن بر محتوای برنامه درسی از دیدگاه اعضای هیئت علمی دانشگاههای علوم تربیتی دانشگاهها و کارشناسان آموزش و پرورش. مجله روان شناسی و علوم تربیتی. شماره 4. صص 9-32. 5. صادقی، ح.، صامتی، م. و سامتی، م. (1391). تأثیر جهانی شدن اقتصاد بر اندازه دولت: مطالعه موردی کشورهای منتخب آسایی. پژوهش های رشد و توسعه اقتصادی. شماره ششم. صص 209-249. 6. صبوری خسروشاهی، ح.، کاوسی، ا. و حقیقتی، م. (1392). جهانی شدن و تحول در آموزش و پرورش. تهران: انتشارات مشق شب. 7. مرادی، ی. (1392). جهانی شدن و آموزش. اولین همایش مجازی ره آوران آموزشی. صص 1-13. 8. نادی، م. و قدوسی، ز. (1392). تاثیر جهانی شدن بر آموزش و پرورش و لزوم تغییر در برنامه درسی بر اساس مدل چنگ. اولین همایش مجازی ره آوران آموزشی. صص 1-14. 9. نیکزاد، م. (1379). اصول نظریه های تربیتی. تهران: انتشارات ققنوس. 10. Anderson, F. and K. A. Konrad (2003). Human Capital Investment and Globalization in Extortionary States. Journal of Public Economics 87 (7-8), 1539{1555. 11. Bskaran,T and Hessami, z (2010). Globalization and the Composition of Public Education Expenditures: A Dynamic Panel Analysis,WP/3, University of Konstanz, Department of Economics. 12. Bskaran,T and Hessami, z (2010). Public Education Spending in a Globalized 13. World: Is there a Shift in Priorities Across Educational Stages?,WP/42, University of Konstanz, Department of Economics. 14. Dreher, A. (2006). Does Globalization Affect Growth? Empirical Evidence from a New Index. Applied Economics. No. 38. PP. 1091-1110. 15. Haupt, A. and E. Janeba (2009). Education, Redistribution, and the Threat of Brain Drain. International Tax and Public Finance 16 (1), 1{24. 16. Ismael S. & Francisco J. V. (2003). Does Globalization Increase Government Size? An analysis of the effects of foreign direct investment on total government expenditures and its components. European Economy Group- UCM and FUNCAS. PP. 1-25. 17. Kao, C. & Chiang, M. (1999). On the Estimation and Inference of a Cointegrated Regression in Panel Data. Working Paper. Center for Policy Research, Syracuse University. No. 2. 18. Mark, R. (2001). Ideologies of Globalization. New York: Reut Ledge. 19. Poutvaara, P. (2008). Public Education in an Integrated Europe: Studying to Migrate and Teaching to Stay? Scandinavian Journal of Economics 110 (3), 591{608. 20. Shahabi Kaseba, M., Ahmadi Shadmehrib, M. T. & Najic, A. A. (2014). Effect of Liberalization of Capital on Government Size (A Case-study of Developing Countries with Average Income). Asian Journal of Research in Business Economics and Management. No. 2. PP. 229-309. 21. Stiglitz, J. E. (2001). Globalization and Its Discontents. United States: W.W. Norton & Company. 22. Swiss Economic Institute. (2016), KOF Index of Globalization, Retrieved from http://globalization.kof.ethz.ch/. 23. World Bank. (2016). World Development Indicators. Retrieved from http://www.worldbank.org/data/onlinedatabases.html.